ابتکار قابل تحسینی که در پارک ملی هوافضا انجام شده متصل کردن توانمندیهای اکنون ایران در طراحی و ساخت موشکها و پهپادهای پیشرفته به پیشینه علم و فرهنگ ایران است؛ اینکه طراحان نمایشگاه به این نکته دقیق توجه داشتهاند که ما روی شانههای نسلهای پیش از خود ایستادهایم جوان آنلاین: در روزهای پایانی آبان ماه نمایشگاه دائمی هوافضا برای نخستین بار میزبان عموم مردم برای بازدید از توانمندیها و دستاوردهای نیروهای هوافضای سپاه در تولید و بهرهبرداری از انواع موشکها، پهپادها، سیستمهای رادار و پایش، همچنین پروژههای مختلف برای ساخت جنگندههای سبک و اورهال هواپیماهای جنگنده روسی بود. حال و هوای این نمایشگاه که در مهرماه ۱۳۹۹ مصادف با چهلمین سالگرد دفاع مقدس افتتاح شده در روزهایی که هنوز هم بوی جنگ از فراز آسمان تهران و کلانشهرها به طور کامل برنخاسته، معنادار بود. اغلب بازدیدکنندگان چه کودک و نوجوان و چه جوانها، میانسالها و حتی افراد مسن که در نمایشگاه به چشم میآمدند و فرصتهای بسیار کوتاهی برای دیدار و گفتوگو با برخی از آنها شکل گرفت، غالباً دو دریافت یا حس مشترک را تجربه میکردند: احساس غرور ملی میکنم، تصور نمیکردم موشکها و ادواتی که در قاب تلویزیون میدیدم، به این عظمت باشد.
مرام ما، علم جستن حتی به ثریا
ابتکار قابل تحسینی که در پارک ملی هوافضا انجام شده متصل کردن توانمندیهای اکنون ایران در طراحی و ساخت موشکها و پهپادهای پیشرفته به پیشینه علم و فرهنگ ایران است؛ اینکه طراحان نمایشگاه به این نکته دقیق توجه داشتهاند که ما روی شانههای نسلهای پیش از خود ایستادهایم. روی کتیبه معرفی دیوارنگاره نوشته است: «قصد امروز و دیروز نیست. ۱۴ سده قدمت دارد این ماجرا، داستان توانایی از پس دانایی است. ماجرای جستن و یافتن است که علم جستن حتی به ثریا همیشه مرام ما بوده است. مردمانی از ما همواره آمدهاند، جستهاند و یافتهاند و نقشهایی چنین ماندگار بر جای گذاشتهاند» و نامهایی همچون ستارهها روی دیوارنگارهای ثبت شده است: محمدبن ابراهیم فزاری، ابونصر فارابی، علامه قطبالدین محمود شیرازی، شمسالدین دمشقی، ابن نفیس، بهاءالدین محمدبن حسین عاملی یا همان شیخ بهایی، سیداسماعیل جرجانی، ابوسعید سجزی، فاطمه محمدالفحوی و دیگر اسامی که روی دیوار نقش بسته و قدردانی و سپاس طراحان نمایشگاه دائمی هوافضا را به پیشینه علم ایران نشان میدهد.
نمایشگاهی که خود را روایت میکند: «الف- دزفول»
اولین دالانی که در نمایشگاه بعد از ورود از آن عبور میکنیم، الف- دزفول نامگذاری شده؛ بازسازی کوچکی از مظلومیت ایران و خوزستان در روزهای آغاز جنگ هشت ساله، ماشینی با پلاک آبادان که زیر آوار بمباران مانده و موشکی که روی کلاس درس فرود آمده است. فضای نمایشگاه به گونهای چیده شده که میخواهد داستان جنگ را از اولین روزها روایت کند. ما از این دالان عبور میکنیم و وارد فضایی میشویم که متعلق به هشت سال دفاع مقدس است؛ زمانی که ایران سلاح و ادواتی نداشت؛ سلاحهایی که در این بخش به نمایش گذاشته شد، سلاحهای وارداتی امریکایی است. وقتی از این دالان عبور میکنیم وارد فضای بزرگتری میشویم که موشکهای هرمز، خلیج فارس، خیبرشکن، نازعات، خرمشهر، عماد، سجیل، شهاب یک، ۲ و موشک قدر آسمان را نشانه گرفتهاند.
در بخش دیگر نمایشگاه پهپادها با بردهای عملیاتی مختلف، وزن برخاست، ارتفاع پروازی، بیشینه سرعت کروز و مداومت پروازی مختلف نشان داده شده است. شاهد ۱۶۱ را داریم که برد ۱۵۰کیلومتر دارد و مساحت قابل پایشهزارو ۲۶۶کیلومتر، طول باند فرود این پهپادهزارو ۵۰۰ متر است. شاهد ۱۷۱ جثه بزرگتری دارد. وزن برخاستش ۳هزارو ۷۰کیلوگرم و ۱۰ساعت مداومت پروازی دارد، با بیشینه برد عملیات ۲هزارو ۲۰۰کیلومتر و بیشینه سرعت کروز ۴۶۰کیلومتر، این پهپاد مجهز به موتور توربو فن است.
پهپاد مدرن دیگر کشورمان، شاهد ۱۳۹ است. با بیشینه سرعت ۲۲۰کیلومتر در ساعت، وزن برخاستهزارو ۲۰۰کیلوگرم، بیشینه برد ۳هزارکیلومتر با قابلیت دید در شب و رهگیری. بخشی از نمایشگاه نیز به پهپادهای غنیمتی اختصاص پیدا کرده است که در رأس آن، آرکیو ۱۷۰ و گلوبال هاوک امریکایی قرار دارند که شکارهای بزرگ سامانههای پدافندی ایران به شمار میروند، البته داستان در همین نقطه یعنی شکار متوقف نمیشود و بازدیدکنندگان با قیاس پهپادهای نسل جدید ایران با پهپادهای سرنگونشده یا پهپادهایی که ایران با پیکری سالم آنها را مجبور به فرود در خاک خود کرده است، متوجه توانایی نیروهای مسلح کشور در مهندسی معکوس و بازتولید آنها میشوند. در این بخش شش پهپاد غنیمت گرفتهشده به نمایش درآمده است.
اما بخش دیگری از نمایشگاه، پروژه اورهال هواپیمای سوخو ۲۲ است؛ هواپیمای بزرگی که به دست توانمند نیروهای هوافضا به مدار عملیاتی بازگشته است. در مرحله اول قطعات از هم جدا و در مرحله بعد قطعات برای ساخت به شرکتهای داخلی واگذار شدهاند. مثلاً در این مرحله طی ۴۸ روز ۲۶هزار نفرساعت روی هواپیما کار کردهاند. مرحله سوم نصب قطعات و انجام تستهای زمینی بوده که ۳۹ روزو ۲۱هزارساعت نفر کار در این مرحله انجام شده است و در نهایت پرواز، تست و رفع عیوب روی هواپیما که ۱۲ روزو ۷هزار نفرساعت زمان و نیرو صرف این مرحله شده است و در نهایت تصویری از پرواز غرورانگیز پرواز هواپیما و تحویل به نیروهای عملیاتی که استفاده درست از توان داخلی را نشان میدهد.
۶۰۰کیلومتر از کردستان به عشق ایران
ـ سلام! من نیروی خبری هستم. چرا وقت گذاشتید آمدید نمایشگاه؟
ـ من از راویان جنگ هشت ساله میشنیدم که ما حتی برای تهیه سیم خاردار ساده هم میماندیم، برای یک تانک، برای یک موشک التماس امثال قذافی را میکردیم. وقتی الان اسرائیلیها و امریکاییها میگویند موشک ما از هفت لایه پدافندی آنها رد میشود، میدانید یعنی چه و ما چه راهی را طی کردهایم که به این نقطه برسیم. متأسفانه ایران تنهاست و یک تنه در برابر کفر ایستاده، اما خوشبختانه این توانمندیها به دست یکسری جوانها شکل گرفته است. من مستندی از جنگ ۱۲ روزه میدیدم که در چه شرایطی این موشکها شلیک میشود. آن مسئولهای پرتاب زخمی شده بودند، با این حال این موشکها را به سمت اسرائیل پرتاب میکردند. خب واقعاً افتخار دارد. حالا بعضیها میخواهند زندگی با ذلت داشته باشند، اما انتخاب ما همان است که امام حسین (ع) اعلام کرد: زندگی با عزت.
ـ دختران کوچکت را هم به نمایشگاه آوردهای.
ـ خواستم بچههایم هم ببینند. خیلی هم در جنگ پیگیر بودم ولی آمدم از نزدیک دیدم و لذت بردم.
ـ کارتان چیست؟
ـ من کارم ساختمانسازی است. از استان کردستان آمدهام، بالاخره خودم را رساندم.
ـ یعنی کار و زندگی را گذاشتید کنار و...
ـ زندگی اینجاست. من خیلی دوست داشتم یک بار سردار حاجیزاده را از نزدیک ببینم، اما با تأسف نشد.
ـ کجای کردستان هستید؟
ـ بین بیجار و تکاب.
ـ خب خیلی غیرت میخواهد. ما که تهران و کرج هستیم برای بعضیهایمان سخت است. از جایی که شما هستید تا اینجا فکر میکنم ۵۰۰کیلومتر راه باشد.
ـ ۶۰۰کیلومتر.
ـ واقعاً آفرین دارد.
ـ این کارها در قبال رشادتهای جوانهای شهیدمان در جنگ ۱۲ روزه واقعاً چیزی نیست. خب همه این عزیزان خانواده داشتند و به خاطر امنیت ما از جان خود گذشتند. شهر ما در همین جنگ اخیر چهار شهید داد.
ـ خانم! شما همسر ایشان هستید؟
ـ بله.
ـ این همه راه برای نمایشگاه آمدهاید، فوقالعاده است.
ـ میخواستیم از نزدیک ببینیم، وقتی خودمان را کنار خانواده شهدا میبینیم، هیچ کاری نکردهایم.
از پوریا تا محمدعلی، ماهان، شاهین و مهدیس
پوریا پیغان، محمدعلی صابری، ماهان، شاهین عباسی و مهدیس و خواهر شاهین عباسی کودکانی هستند که یک دفعه در نمایشگاه جلوی من سبز میشوند. پسرها همهشان ششم ابتدایی هستند و مهدیس، چهارم. شیطنت از سر و صورتشان میریزد و مدام وسط حرفهای همدیگر میپرند، در حالی که مهدیس آن گوشه ایستاده است و چیزی نمیگوید.
ـ نمایشگاه را چطور دیدید؟
پوریا: موشکها خیلی بزرگتر از چیزی بود که فکر میکردم. خیلی آقا! اطلاعات خوبی هم پای هر کدوم نوشته بودند.
شاهین: تو بردها رو خوندی؟
پوریا: آره که خوندم.
شاهین: مثلاً ما نمیدونستیم آدما رو تا شعاع چندکیلومتری میکشه، همین الان فهمیدیم تا شعاع چندکیلومتری میکشه.
ـ محمدعلی! نظر شما چیه؟
محمدعلی: اینجا یک چیزی که خوب بود هم جنگ هشت سال با عراق را آورده بودند و هم جدیدتر، همه این موشکها و پهپادها را خیلی دوست دارم. برد و نوع سوخت را نوشتهاند.
(برایم جالب است که محمدعلی به عنوان یک کودک ۱۱ ساله به این نکته ظریف و مهم که در واقع هدف طراحان نمایشگاه بوده دقت کرده و متوجه معنای این چیدمان شده است.)
ـ همهتان باهم دوست هستید؟
پوریا: همکلاسی هستیم. خانم خلج بزرگوار، ما رو از مدرسه دولتی سرو به نمایشگاه آوردن.
ـ همهتان یک مقطع هستید؟
شاهین: بله، همهمان ششمی هستیم ولی کلاسهایمان فرق میکند.
ـ شما صحبت نکردید. نمایشگاه را چطور دیدی؟
ماهان: نمایشگاه خیلی خوب بود. موشکها و پهپادها رو با جزئیات نشون داد. حادثهها رو نشون داد.
ـ وقتی موشکها را میدیدی با خودت چه فکر میکردی؟
ماهان: خوشحال بودم که میتونیم امریکا و اسرائیل رو با این موشکها بزنیم.
شاهین: ما نمیدونستیم این موشکها چطور کار میکنن. اولین بار بود از نزدیک میدیدیم. دیدیم و یاد گرفتیم.
مهدیس همچنان ساکت گوشهای ایستاده است.
ـ شما اسمتان چیه؟
ـ مهدیس.
ـ مهدیس! خوبی؟
ـ بله.
ـ شما چه مقطعی هستی؟
ـ چهارم.
ـ اولین باره این موشکها را میبینی؟
ـ بله.
ـ موشکها را دیدی، برایت جالب بود؟
ـ خیلی،ای کاش همهشان میخورد اسرائیل.
ـ در جنگ ترسیده بودی؟
ـ بله خیلی ترسیده بودم. دوست داشتم همهمان سالم باشیم و اسرائیل رو نابود کنیم.
ـ مهدیس ممنونم که وقتت را به ما دادی.
ـ خواهش میکنم.
از قم آمدم و دلم قرص شد
در طول مدت حضور کوتاهمان در نمایشگاه با خانوادههایی روبهرو میشویم که زن و مرد با کودکان یا نوجوانهای خود وارد فضای نمایشگاه شدهاند. به مردی نزدیک میشوم که با همسر و دو فرزند خود در نمایشگاه حضور دارد.
ـ چرا وقت گذاشتید و نمایشگاه آمدید؟
ـ ما از قم آمدیم. معلم پسر ما در مدرسه گفته بود یک نمایشگاه هوافضا در تهران است. اگر دوست دارید میتوانید همراه با خانواده و البته با وسیله شخصی تشریف بیارید. پسرم خیلی دوست داشت در این نمایشگاه باشد.
ـ پسرتان چه مقطعی درس میخواند؟
ـ پنجم ابتدایی و علاقهمند به هوافضا و پهپادهاست. گفت بابا برویم، گفتم چشم، حتماً میرویم. به اتفاق خانواده آمدیم، حتی مادرمان را هم آوردیم.
ـ اینکه وقت میگذارید و از قم آمدهاید نشان میدهد چقدر موضوع برایتان حیاتی است. چقدر طول کشید اینجا برسید؟
ـ تقریباً دوساعت طول کشید، اما شناخت توانمندی کشورمان ارزش دارد. خب من دورادور پیگیر اخبار بودم، اما واقعاً آن چیزی که از نزدیک میبینم با آنچه شنیده بودم و تصور میکردم خیلی متفاوت است. دست نیروهای مسلح کشورمان به ویژه نیروهای هوافضا درد نکند. واقعاً لذت بردم و خیلی امیدوار شدم، به ویژه وقتی موشکها را که دیدم، دلم قرص شد. وقتی این موشکها را با این همه تجهیزات جزئی میبینید، خیالتان راحت میشود که اگر اسرائیل بخواهد غلطی بکند، این بار نابودیشان حتمی و قطعی است. فقط اگر تمهیدی اندیشیده شود که همه کودکان، نوجوانها و جوانهای ما بیایند و از نزدیک در جریان این توانمندیها قرار بگیرند، فکر میکنم خیلی سودمند خواهد بود. اگر تبلیغ تلویزیونی خوبی روی این نمایشگاه انجام شود و روزنامهها و جراید به کمک بیایند، واقعاً برای نسل جدید الهامبخش و سازنده خواهد بود. من در نمایشگاه میدیدم که برخی نوجوانها دنبال این بودند که چطور میشود با نیروی هوافضا همکاری کرد، خب نشان میدهد آنها میخواهند سهمی در این پیشرفتها داشته باشند.
همراهی مردم، ما را از پروپاگاندای دشمن عبور میدهد
سردار سرتیپ پاسدار علی بلالی، مشاور عالی فرمانده نیروی هوافضا با تیمهای خبری حاضر در نمایشگاه مصاحبههایی کوتاه دارد. کمی منتظر میشوم که نوبت ما فرا برسد و سؤالم را اینطور آغاز میکنم:
+سردار! الان در فضای نمایشگاه با مردی مصاحبه میکردم که از کردستان آمده بود. برایم حیرتانگیز بود که او ۶۰۰کیلومتر رانندگی کرده بود فقط برای اینکه به این نمایشگاه برسد و از نزدیک این تجهیزات را ببیند، نظامی هم نبود. کار ساختمانی داشت. خب این یعنی ما نیاز به انعکاس دستاوردها داریم، چقدر به این موضوع توجه کردهاید؟
- ما از پنج سال پیش شروع کردیم به بازگشایی این نمایشگاه که مردم از نزدیک در جریان توانمندی نیروهای مسلح قرار بگیرند و باور کنند. ما نیاز به این کار داریم، چون شما هم اشاره کردید که مردم ما واقعاً میخواهند در جریان این پیشرفتها قرار بگیرند، اما فشار تبلیغاتی و پروپاگاندایی که علیه ما وجود دارد، خیلی وقتها مانع این کار میشود. میگویند این تجهیزاتی که ایران نشان میدهد فتوشاپ است. آنها این جنگ روانی را راه میاندازند برای اینکه دستاوردهای ایرانیها را تحقیر کنند. خب بدیهی است ایران امروز دیگر نمیخواهد کشور خودش را از دست دهد. نمیخواهد کوچک شود. امام به ما گفت «ما میتوانیم» و امروز ما تجسم ما میتوانیم را اینجا نشان میدهیم و میخواهیم مصادیق این ما میتوانیم جلوی چشم مردم باشد. طرف میآید و از نزدیک دست میزند به بدنه موشک. ما موتور بعضی از این پهپادها را روشن میکنیم تا بازدیدکنندگان ببینند اینها واقعی است و کار میکند. خب این نمایشگاه فقط برای نشان دادن توانمندیهاست که بگوییم ما خودمان این همه را ساختهایم، البته ابایی نداریم بگوییم از نمونههای خارجی استفاده کردهایم. مثلاً پهپادی که الان در نمایشگاه داریم از روی پهپاد امریکایی که سالم گرفتیم یعنی آرکیو ۱۷۰ ساختیم. تمام دانشی که در ساخت این پهپاد از سوی شرکتها و اندیشکدههای نظامی امریکایی به کار گرفته شده بود، تخلیه کردیم. یادتان باشد اوباما نامه نوشت و گفت پهپاد را به ما پس بدهید. رئیسجمهور امریکا نامه نوشت و علناً به التماس افتاد. خب اینها نشان میدهد ما فناوری به تور انداختن این پهپاد را داشتیم و با تخلیه دادههای آن، متوجه شدیم این پهپاد از کجا برخاسته، چه عکسهایی گرفته و با چه مراکزی تماس گرفته و در ادامه همه دانش به کار گرفتهشده در این پهپاد به صورت بومی تخلیه شد، ما از این دانش استفاده کردیم و پهپاد ۱۷۱ را از روی این پهپاد ساختیم.
+چه کنیم ضریب نفوذ این نمایشگاهها را بالا ببریم؟
-رسانهها نقش مهمی دارند. جمعیتی از صداوسیما رفته بود میدان انقلاب، هر کسی از آنجا عبور میکرد میگفتند دوساعت وقت داری؟ یک تعداد از افراد را جمع کرده بودند و آورده بودند نمایشگاه، من برایشان صحبت کردم. طرف میگفت من اصلاً فکر نمیکردم چنین چیزی در ایران وجود داشته باشد. خب این کار رسانه است. متأسفانه ما آنقدر در فضای مجازی بوده و حرفهای دروغ دیگران را باور کردهایم که جا برای حرفهای خودمان نمانده است. ما باید خودمان را از این فضا جدا کنیم و پیشرفت خودمان را به خودمان نشان دهیم. اگر مردم در این باره همراهی کنند انعکاس بهتری از قدرت نزد افکار عمومی پیش خواهد آمد.
پیشرفت کردهایم، اما هنوز جای کار زیاد دارد
ـ چرا در این نمایشگاه حضور پیدا کردهاید؟
ـ از طرف دانشگاه آمدهام.
ـ رشته تحصیلیتان؟
ـ مهندسی مواد.
ـ نمایشگاه را چطور دیدید؟
ـ بسیاری از این اتفاقات در حوزه تخصصی من نیست، اما میتوانم بگویم پیشرفتهای خیلی زیادی را به چشم دیدم، با این حال هنوز جای کار دارد، چون اگر ما به همین پیشرفتها غره شویم، در تله تأیید میافتیم و خودمان را متوقف میکنیم، اما اگر چشمانداز وسیعتری برای خودمان تعریف کنیم که این هدف یا آنچه محقق شده کافی نیست، ناخودآگاه از وضع موجود راضی نخواهیم بود و نباید هم راضی شویم. ما در این مدت تجربه جنگ ۱۲ روزه را داشتیم، خیلی از اتفاقاتی که واقعاً فکر نمیکردیم بیفتد، در کسری از ثانیه رخ داد و انتظار نداشتیم آسمانمان تا این حد در اختیار دشمن باشد، البته جنگ است و در جنگ حلوا خیرات نمیکنند ولی خب ضعفهای ما هم در این جنگ آشکار است، اما این نمایشگاه به عنوان یک مخاطب برایم بسیار ارزشمند است.
کودکان و نوجوانهایی که انگیزه میگیرند
مردی لاغر و قدبلند، خواهرزاده کوچک خود را به نمایشگاه آورده است.
ـ چه شد به این نمایشگاه آمدید؟
ـ دفعه دومی است که آمدهام، ما کموبیش به واقعیت توانایی کشورمان پی بردهایم، اینکه در کنار ضعفهایی که وجود دارد خدا را شکر توانمندیها هم کم نیستند. به این باور هم رسیدهایم حالا هر کدام در حوزه کار خودمان که بله، میشود کارهایی را انجام داد. دیشب بچههای دیگری را به اینجا آورده بودم و امروز بچه خواهرم را به نمایشگاه آوردهام. دیشب موتور جت یکی از این پهپادها را روشن کرده بودند و وقتی بچههای دانشآموز این صحنه را میدیدند، واقعاً برایشان شگفتی داشت یا آن پهپاد گلوبال هاوک غولپیکر که لاشهاش را به نمایشگاه آوردهاند. وقتی کودک یا نوجوان ما از نزدیک اینها را میبیند، موضوع برایش فرق میکند.
ـ پس کارکرد نمایشگاه را در این میبینید که نسل جدید ما از نزدیک و بدون واسطه در جریان واقعیتها قرار میگیرد.
ـ خب این خیلی مؤثر است، چون واقعاً بعضیها باورشان نمیشود. متأسفانه نمایشگاه راوی ندارد، اما چیدمان نمایشگاه به گونهای است که خود به خود روایتگری در آن اتفاق میافتد. من دیروز به چشم میدیدم خیلی از این کودکان به ویژه نوجوانها این شوق و انگیزه را داشتند و میپرسیدند من باید چه درسی بخوانم که بتوانم در این حوزه کار کنم. مسلماً نمایشگاه برای قشر بزرگسال ما هم دستاوردهایی دارد، اما من بیشتر نگاهم به سمت کودکان و نوجوانهاست.
ـ چه تحصیلاتی دارید؟
ـ من حقوق خواندهام.
ـ ممنونم که وقت گذاشتید.
ـ سلامت باشید.
امام جماعتی با لشکری از کودکان
حجتالاسلاموالمسلمین هاشمی، امام جماعت شهرک شهید خرازی در غرب تهران، لشکری از کودکان دبستانی را با خود به نمایشگاه آورده است. صدای او را در هیاهوی کودکان به سختی میشنوم:
جا دارد در این فرصت از شهید حاجیزاده و شهدای اقتدار هوافضا یادکنیم. اگر اقتدار موشکی ما نبود، جنگ ۱۲روزه همین حالا ادامه داشت. این غرش موشکهای بچههای هوافضای سپاه بود که صدای دشمن را قطع و او را وادار کرد برود سراغ امریکا برای آتشبس. ما بچههای ابتدایی را از شهرک شهید خرازی آوردیم اینجا که با دستاوردهای موشکی بچههای سپاه آشنا شوند و بدانند که چقدر این اقتدار زیباست و اگر ما آرامشی داریم، زیر سایه اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. شهرک ما ۳۰هزار نفر جمعیت دارد، ما در این شهرک ۴هزارو ۵۰۰ دانشآموز داریم. بنده متولی مسجد شهرک هستم و ارتباط تنگاتنگی بین مسجد و مدرسه شکل گرفته است. شما ظهر بیایید مسجد ما دستکم ۱۰۰ دانشآموز دارند تکلیف مینویسند و مسجد از صبح تا ۱۱شب فعال است. ما ظرفیتهای بسیار زیادی داریم که اگر همت کنیم، میتوانیم گوشهای از آنها را فعال کنیم.
برو به سمت «اسرائیل»، سرزمین غصبشده پیامبران گذشته
ساعت پایانی شب به غرفه آخر نمایشگاه میرسیم و من همچنان در حسرت اینکه قطرهای از این فضای عجیب که در آن آدمها و آهنها کنار هم جمع شدهاند، به قالب کلمات درنیامده است. در بخش پایانی نمایشگاه، فضایی ایجاد شده است که بازدیدکنندگان برداشتهای خود را حتی روی پوسته موشک هم بیاورند. این جملات و دهها جمله از این دست روی بدنه موشک ذوالفقار ثبت شدهاند: گر ما ز سر بریده میترسیدیم/ در محفل عاشقان نمیرقصیدیم. یادگاری از دانشجویان علموصنعت ایران/ چو ایران نباشد تن من مباد/ در این بوم و بر زنده یک تن مباد. ارتش فدای ملت/ روحت شاد حاج حسن طهرانیمقدم/ ایران همیشه پیروز است/ اسرائیل! حاجیزادهها در راهند و نسل آینده و فداییهای ایران، تو را محو میکنند/ شهیدان هوافضا! راهتان را ادامه میدهیم/ عموی عزیزم عباس پیریایی راهت را ادامه میدهیم/ سلام و درود بر غیورمردان عرصه هوافضای کشور/ من به عنوان یک کودک ایرانی راهتان را ادامه میدهم/ برو به سمت «اسرائیل» سرزمین پیامبران گذشته که به دست صهیونهای پستفطرت غصب شده است و آن سرزمین را از لوث وجودشان پاک کن.