سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: زهــرا عوضبخش کتابهـای «همت بلند» زندگینامه داستانی شهید همت و «آرامش بعد از طوفان» زندگینامه داستانی شهید صیاد شیرازی را در کارنامه نویسندگیاش دارد. «نمکگیر» تازهترین اثر وی پس از یک سال ونیم تحقیق، نگارش و تدوین در مهرماه سال ۹۸ روانه بازار شده است.
چشمت که به نمکگیر میافتد اول دلت یک لیوان چای قند پهلو میخواهد که بروی روی یک گلیم دستبافت میبدی بنشینی و نوش جان کنی. کتاب درباره حاج حسین برزگر که موی و روی خود را در یکی از بزرگترین هیئتهای امام حسین (ع) سپید کرده، است. پیرغلامی که نسب به یزد میبرد. جایی که مردمش به ارادت نسبت به اهل بیت شهرهاند. راستتر بخواهی بدانی قصه این است که فارسها هر جایی باشند عشق و عاطفهشان شدیدتر است. این علاقه در یزد پررنگتر، غلیظتر و پختهتر است. کلاس زندگی یزدیها به خرجی است که برای زیارت و مجلس امام حسین میکنند. حاج حسین مردی است که حاصل این زادبوم است. در این کتاب نویسنده «نمکگیر» دستت را میگیرد و تو را میبرد به دل تاریخ. به ۶۰ سال پیش در کوچه پس کوچههای محله خلف باغ یزد. از در یک خانه باغ هزار متری وارد میشوی و از همان دم مدل زندگیاش تو را به فکر فرو میبرد. «کمی بعد سوار یک اتوبوس فکسنی میشوی و توی یخبندان با هزار مصیبت میروی پابوس امام رضا. همان روزها طبس زلزله میشود و ایران انقلاب. میروی مینشینی روی گنبدیهای گلی حسینیهها و کشیک میدهی از دست پاسبانهای شاهی و کمی بعد از انقلاب بخت دامادی را به تن شاطر حسین میبینی. در ادامه در یک نثر شیرین و بدیع و روایتی مستند و دقیق صداها، بوها و اندیشههای آن روزها را میچشی و میشنوی. با حلوا حلوا کردن البته دهان شیرین نمیشود.»
باید بنشینی پای کتاب و بخوانی: «برگهای تاک که رنگوارنگ میشوند، یعنی زهر حرارت کویر شکسته شده و فصل روضههای سنواتی است. توی شهر به جز خانه چند تا از رجال و خیابان کرمان هنوز بقیه خانهها بیبرق هستند. برای روضه هوا باید روشن و خنک باشد. روی همین سیاق، جز هفتهخوانیهای خانگی و ۱۰ روز سینهزنی محرم دیگر روضهای نیست تا آبان.
مردها سه تا تیرک چوبی بلند سه، چهار متری را از سرشانه زمین میگذارند. پای هر کدام را با یک تیرک کوچکتر دسته میبندند که موقع بلند کردن کمکشان باشد. کنار غلام زغالی خیمه دوز زانو میزنم روی زمین. او میداند چه طوری شش تا تکه پوش را به هم قفل کند؛ سه تخته پارچه کتانی شیری رنگ از این طرف و سه تخته از طرف مقابل. روی پوشها را غلام زغالی تکهدوزی کرده. چند تا شیر که پشتشان خورشید دوختهاند و در یک دستشان شمشیری برّنده است. چند تا طاووس هم این طرف آن طرف پرواز کردهاند و توی نوکشان پرچم «یا حسین مظلوم» گرفتهاند. هرچه به وسط خیمهها نزدیکتر میشوی سروهای بلند را میبینی که سرسپردهاند به میدانگاه خیمه. غلام به نظم، دور تا دور تختههای پوش را قلاب دوخته تا محکم و راحت به هم وصل شوند. نصف روز است نشستهایم توی صحن حسینیه تا پوش ببندیم. ۵۰ نفر از پهلوانهای پشت باغ هم پشت بام سینه به سینه دورتا دور دیوار ایستادهاند و سر طنابهای بلند نخی و ضخیم را گرفتند. حاج محمد هم درز وسط پوشها را به قلاب سه تیرک میانی حسینیه میبندد. سر هر سه تیرک را که به پوشها وصل میکند یک نفر میرود و علم مشکی سه گوش را میبندد نوک آنها. آقای رحیمی چاووشی را شروع میکند. پای هر تیر دهه ۱۵ نفر آدم قوی هیکل پابرهنه ایستادهاند و دسته را سفت چسبیدهاند. پهلوانها روی بام با تمام قدرت طنابها را گرفتهاند. با «یا حسین» چاووشی پوش از زمین کنده میشود و قلبها از سینه. حسینیه میلرزد. «یا حسین!» آنقدر حسین را میکشد تا همه دم بگیرند! حسین حسین حسین حسین! مردها هم تیرک به دست و ذکر بر لب میگویند و دایرهوار میدوند. تیرها توی دستشان تاب میخورند دور حسینیه تا کمکم عمود شوند. پایشان محکم شود روی زمین و پوش میزان شود توی آسمان. پوش که بالا میکنیم، صلوات میفرستیم و مینشینیم به آب و شیرینی خوردن.»
این کتاب ماحصل مصاحبههای آقای محمدعلی جعفری نویسنده کتابهای محبوب «قصهی دلبری»، «عمار حلب» و «سربلند» با راوی حاج حسین برزگر و نگارش زهرا عوض بخش است. راوی کتاب معتقد است از کودکی نمکگیر امام حسین (ع) شده و تا امروز هم سر سفرهشان متنعم است، از این رو نام «نمکگیر» بر کتاب نهاده شد. «نمکگیر» در ۱۳۰ صفحه در تیراژ هزار نسخه و به قیمت ۱۵هزارتومان توسط انتشارات شهید کاظمی در مهر ماه سال جاری منتشر و روانه بازار شد.