سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: ترافیک شدیدی است و همه رانندگان و مسافران کلافه شدهاند. بیشتر از نیم ساعت است که در ترافیک ناگهانی و پیشبینی نشده مسیری کوتاه منتظر ماندهاند. بوی دود و آتش تمام منطقه را دربر گرفته است. همه گیج و مبهوت به اطراف نگاه میکنند و گاه با نگاه و گاه با کلام از یکدیگر میپرسند: «چه خبر شده»؟ «این بوی دود از چیست»؟ مسافران در تاکسیها کلافه شده، نگرانند و نچنچ میکنند. افراد سراسیمه به یک سو میدوند. وقتی بالاخره خودروها کمی به حرکت میافتند و آرام آرام به پیش میروند، تازه همه دلیل این ترافیک را متوجه میشوند: اتفاقی ناگهانی در ساختمان پلاسکو! آتش و جمع کثیری از افراد سرگردان و نگران. آتشنشانی از راه میرسد و از بین جمعیت افراد نگران و اشکریزان وارد محوطه میشوند. تا روزها تیتر اول اخبار گزارش حادثه و میزان پیشرفت آتشنشانان برای کنترل آتش و نجات حادثهدیدگان بود، اما آنچه بیش از آتش خودنمایی میکرد، از یک سو تلاش آتشنشانان جان بر کف برای نجات افرادی که در محاصره آتش بودند و از سوی دیگر انسانهای مهربان و فداکاری که برای همدردی با خانوادههای سوگدیده و نگران در اطراف محوطه جمع شده بودند. برخی برای آتشنشانان و خانوادههای درگیر حادثه غذا و آب آورده بودند و برخی اشکها و همدلیهایشان را برای آرام بخشیدن. تهران غرق غم بود، اما مهرورزی و مهربانی بیشتر و بیشتر از هر زمان دیگری خودنمایی میکرد.
یک نفر ناجی، ۹ نفر تماشاچی
شاید بسیاری اوقات با دیدن برخی حوادث رانندگی به این نتیجه برسیم که دیگر مهربانی، مهرورزی و حمایتگری در جامعه ما مرده است، تصادفی که بین یک خودروی سواری و یک موتورسیکلت رخ میدهد و ترافیک شدیدی پیش میآید که متأسفانه دلیل اصلی توقف کردن سایر خودروها برای تماشای آنچه پیش آمده و تجمع افراد بسیاری برای گرفتن سلفی است نه یاری رساندن. در این میان، اما یک نفر هست که بیپروا به میان رفته و به راننده خودرو کمک میکند تا از ماشین پیاده شود، او را به گوشهای برده و به سراغ راکب موتورسیکلت میرود تا او را نیز از میان حادثه به کناری بکشد. به سمت جمعیت فریاد میزند که با اورژانس تماس بگیرید. زنگ بزنید ۱۱۰. تجمع نکنید. کمی آب بیاورید. یک نفر از میان دهها نفری که آنجا حضور دارند به فکر کمکرسانی و حمایت است، مابقی افراد را جذابیت صحنه تصادف به آنجا کشانده است و ترافیک شدید نیز به دلیل علاقه سایر رانندگان به تحلیل صحنه تصادف و تشخیص مقصر است.
گاه مشاهده این گونه موارد رایج ما را به این پرسش میرساند که چرا بعضی از ما از انسانیت دور شده و به جای کمک، حمایت، همدلی و مهربانی به سلفیبگیرانی تبدیل شدهایم که خود را از دیگران جدا دانسته و فقط در پی پاسخ لحظهای به کنجکاویهای خود شدهایم، اینکه با مشاهده افرادی که به هر دلیل نیاز به کمک و حمایت ما دارند، روی خود را به سمت دیگری برمیگردانیم که نگاهمان به نگاهشان گره نخورد، اینکه سر خود را در گوشی موبایل میبریم و هندزفری را در گوشهایمان فرومیکنیم تا صدای کمک خواستن دیگران را نشنویم و رویشان را نبینیم.
ما همیشه مهربان بودهایم
اما واقعیت این است که ما همیشه مهربان بودهایم مگر آنکه خلافش ثابت شود. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد ما همان ایرانیان جان برکف و مهربان و رئوفی هستیم که در شرایط دشوار برای مهربانی و عشقورزی و حمایتگری از هیچ کاری کوتاهی نمیکنیم. هنوز هم هستند انسانهای شریفی که تا نالهای میشنوند به یاری میشتابند، سیل و زلزله و آتشسوزی را درد خود میدانند و از هرچه دارند دریغ نمیکنند، کسانی که تا خبر زلزله کرمانشاه را شنیدند سراسیمه برای کمک شتافته، خبر آتشسوزی پلاسکو، سیل گلستان، سیل لرستان و خوزستان و... جان و تنشان را لرزاند و برای یاری رساندن از مال و جان خود مایه گذاشتند.
شاید اگر کمکهای میلیاردی جمعآوری شده توسط هلال احمر و کمیته امداد امام خمینی از اقصی نقاط کشور نبود، شاید اگر انسانهای جان بر کفی که به کرمانشاه، گلستان و لرستان برای کمک شتافتند نبودند، شاید اگر تجمع هزاران نفری که به دور پلاسکو اشک میریختند نبود، جایی برای امید باقی نمیماند، اما هنوز هم نسل ایرانی حمایتگر است و این را از گذشتگان عاشق خود به یادگار دارد. گذشتگانی که یک روز برای دفاع از میهن و ناموس کشور جنگیدند و یک روز برای حمایت از پیرزنی گرسنه.
آنچه همیشه ایرانیان را به آن شناختهایم عمق احساسات و عواطفی بوده که از آنها انسانهایی رقیقالقلب ساخته که به درد کشیدن دیگران درد کشیدند و به غصهشان اشک ریختند. مهربانی یکی از ویژگیهای ارزشمند انسانی است که باعث ایجاد پیوند و احساس تعلق بین افراد میشود. پژوهشها نشان میدهد اثرات مثبت مهربانی روی جسم و روان فرد مهربان بیشتر از فردی است که مهربانی را دریافت کرده است. همچنین میزان این تأثیرات مثبت بر افرادی که مهربانی را مشاهده میکنند نیز قابل توجه است.
مهربانی مسری است
نتایج پژوهشها نشان داده احتمال اینکه فردی که شاهد عمل مهربانانهای بود، خود نیز عملی مهربانانه انجام دهد، ۷۰ درصد بیش از فردی است که چنین تعاملی را ندیده است، بنابراین میتوان گفت مهربانی مسری است و با مشاهده عمل مهربانانه احتمال انجام آن عمل بیشتر میشود. البته لازم به ذکر است این اتفاق به دلیل وجود نورونهای آیینهای در مغز انسان است. نورونهای آیینهای در مغز وظیفه تقلید و شبیهسازی را بر عهده داشته و نقش بسیار زیادی در یادگیری زبان، همدلی و درک دیگران دارند. به دلیل وجود همین نورونهای ارزشمند است که ما در کودکی با تقلید از بزرگترها زبان مادریمان را میآموزیم و مانند دوربین فیلمبرداری از دیگران تقلید میکنیم، به وسیله تقلید میآموزیم و بزرگ میشویم. اگر کسی را ببینیم که در حال درد کشیدن است، خود نیز درد او را در وجودمان احساس کرده و میتوانیم با او همدلی کنیم. اگر کسی را ببینیم که عمل مهربانانهای انجام میدهد تمایل ما نیز به انجام آن عمل بیشتر از زمانی است که شاهد آن نبودهایم و به احتمال بالایی خود نیز آن عمل را انجام خواهیم داد.
مهربانی بدون چشمداشت
انسانها هنگام تولد نیازهای ژنتیکی مهمی را به همراه خود دارند. این نیازها جهانشمول است، چون در همه انسانها وجود دارد، اما میزان آن و نحوه ارضای این نیازها از انسانی به انسان دیگر متفاوت است. یکی از این نیازها، نیاز به عشق و تعلقپذیری است. تمام انسانها دوست دارند که بتوانند دیگران را دوست بدارند و به آنها عشق بورزند و علاوه بر آن دیگران هم آنها را دوست داشته باشند.
مهربانی کردن را میتوان ناشی از نیاز به عشق دانست چراکه مهربانی کردن انجام دادن اعمال و رفتاری حاکی از عشق، فداکاری، قدرشناسی و احترام است و خصوصیت اصلی این رفتارها آن است که بدون چشمداشت انجام میشود. یعنی فردی که مهربانی میکند به این امید مهر نمیورزد که دیگری روزی این لطفش را جبران کند. فرد مهربان به شیوه و زمان جبران لطفش فکر نمیکند بلکه فقط به این میاندیشد که بتواند گامی هرچند کوچک برای فرد مقابل انجام دهد تا لبخندی از رضایت بر لبهای دیگری بنشاند؛ بنابراین اگر روزی از سمت فرد دریافتکننده مهربانی عمل قدر ناشناسانهای نسبت به فرد مهربان صورت گیرد، فرد مهربان نمیرنجد و دیگری را به قدر ناشناسی سرزنش نمیکند. چون او در زمان انجام عمل مهربانانهاش با طرف مقابل معامله نکرده است که حالا از او مهرش را طلب کند.
*روانشناس