سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: اسراف معادل است با هر نوع مصرفی که فراتر از نیاز طبیعی یک انسان باشد. اسراف نکردن به معنای منع لذت یا جلوگیری از آن نیست. اساساً کافی است بهینه استفاده کنیم. گاهی لازم است علاوه بر مصرف روزانهمان، اعم از خوراک و پوشاک، حتی اعمال و رفتارمان را هم از زیر صافی رد کنیم. وقتی سفرهها بوی تجمل و رفتارها بوی تظاهر گرفت، اسراف و تجملگرایی، صفا را از بطن خانهها ربود. انگار در اسارت مرداب تجملگرایی خود را غرق کردهایم.
قرار است زندگی را زندگی کنیم نه آنکه صرفاً برای یک زندگی، در چشم و همچشمیها غرق شویم. تجمل به حدی مبنای زندگیها قرار گرفته که اکنون برای یک مهمانی دادن تب به جانها میافتد. کاش بدانیم با اسراف تنها خود را گول زدهایم و صمیمیتها را از هم دریغ کردهایم.
آراستگی زیباست، اما فرهنگ و شخصیت گرانتر از لباسهای مارکی است که بر تن میکنیم. گاهی خجالت میکشیم یک لباس را چند بار یکجا بپوشیم، اما این ترسناکتر است اگر یک رفتار ناپسند را چند بار تکرار کنیم. بهتر است بدانیم اسراف فقط به معنای زیادهروی در استفاده طعام یا لباس نیست، بلکه زیادهروی در هر کاری یا در هر چیزی تا حدی که مسبب صدمه وارد شدن به زندگی و مخل آسایش درونی انسان شود، اسراف است. مثل اسراف در صحبت که موجب گزافهگویی میشود، اسراف در خواب که به تنپروری و تنبلی ختم میشود، اسراف در عبادت که موجب غفلت از بقیه امور دنیوی میشود و...
تجمل و تظاهر سمی است که یک جامعه به واسطه آن مسموم میشود. چه بسا در این برهه از زمان جامعه نیازمند یک سمزدایی جانانه است. شعار معلم مدرسهمان این بود: «به جای آرزوی خاموش شدن شمع خانه دیگری، برای خانهها نور آرزو کن تا خانه خودت هم از این کمسویی درآید.» عمق این حرف یعنی خارج از دنیای تجمل و حسادت و چشم و همچشمی به کردارت فکر کن.
از عروسیها گرفته تا عزاداریها، از خوشیها تا ناخوشیها، متأسفانه تجمل حرف اول را میزند و باعث اسراف و خرجهای کلان میشود.
کاش میشد در کمک کردن به کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست هم اسراف میکردیم! زلزلهزدگانی که چشمانتظار کمک بودند. شاید اسراف کلمهای با معنای زیبایی میشد اگر در راه کمک و مهربانی به دیگران بود. از ما بعید است اینکه در کشوری اسلامی زندگی میکنیم و در مراسمهای عزاداری با تاج گلهای گرانقیمت حاضر میشویم. نه برای شاد کردن روح آن مرحوم یا مرحومه بلکه تنها برای انداختن نام خود بر سر زبانها!
سالهاست در قلعه تجملگرایی محاصره شدهایم، بیآنکه به عمق عملمان فکر کرده باشیم. به تعویق افتادن سن ازدواج و بچهدار شدن، کاهش دید و بازدیدها و... ازجمله آسیبهای اسراف و تجملگرایی است که زندگی را به کام عامه مردم تلخ کرده است.
حسادت ما در تجملگرایی بوده و امروزه در بطن زندگی اکثر افراد جامعه ریشه دوانده است. حسادت کشنده است و تجمل و اسراف ازجمله آسیبها و موجباتی است که به بار میآورد. آدم حسود خواهر و برادرش را هم نمیشناسد؛ چراکه در وهله اول خودش را در دریای حسادت گم کرده است.
لازم است بدون مقایسه و حسادت از زندگی لذت ببریم تا گرفتار تجمل و اسراف نشویم. بهتر است با حذف رفتارهای غلط و کهنه خود، به اسراف و ریختوپاشهایمان پایان دهیم. وقتش رسیده به خود فرصت ساده زیستن بدهیم و سفرههای تجمل را برچینیم تا بتوانیم سادهتر لبخند را روی صورت هم بنشانیم.