هر لحظه که میگذرد بر شمار افرادی که نامشان بین قربانیان سوانح رانندگی ثبت شده اضافه میشود. درباره چرایی وقوع این سوانح و راههای پیشگیری از بروز آن سالهاست که اعلام نظر شده، اما سیر صعودی قربانیان این حوادث حکایت از یک پیام روشن دارد و آن اینکه انگیزهای برای توجه به دلایل بروز سوانح و تلاش برای رفع آن وجود ندارد. به عنوان مثال ۱۶اسفند گذشته سردار ایوب سلیمانی، جانشین فرمانده ناجا اعلام کرده بود که ۵هزار و ۴۰۰نقطه حادثهخیز در کشور وجود دارد که از این تعداد بیشاز یکهزار و ۵۰۰ مورد حساس هستند. هم پلیس و هم مسئولان وزارت راه و شهرداریها از این محلهای پرخطر باخبر هستند و هر روز هم عدهای از مردم بیگناه بدون اطلاع از خطری که پیشرویشان وجود دارد در این مسیرها جانشان را از دست میدهند با این حال قربانی شدن مردم در نقاط حادثهخیز هنوز نتوانسته خواب متولیان آن را پریشان کند شاید به این دلیل که کسی از بستگان آنها هنوز در این محلها جانش را از دست ندادهاست. شاهد مثال حادثهای بود که ۲۴آبانسال گذشته برای سید محمدتقی نوربخش، رئیس سازمان تأمین اجتماعی و عبدالرحمن تاجالدین، معاون حقوقی و امور مجلس این سازمان در جریان سفر وزیر کار به استان گلستان اتفاق افتاد. محل حادثه از نقاط حادثهخیز بود که وضعیت قرمز آن پیشتر از سوی پلیس به وزارت راه اعلام شدهبود، اما کسی به آن توجه نکرد تا اینکه این دو مسئول دولتی در آنجا جانشان را از دست دادند و لحظاتی بعد از آنهم محل پرخطر رفع نقص شد. بقیه نقاط حادثه خیز، اما همچنان به قوت خود باقی است و با وقوع سیلابی که اواخر سال گذشته کشور را در بر گرفته نقاط بیشتری هم به آن اضافه شده است.
از عوامل مهم دیگر در بروز سوانح مرگبار، رکوردار بودن خودروهای داخلی به خصوص سواری پراید در این کشتار بیرحمانه است. مدیران دو شرکت بزرگ خودروسازی داخلی در حالی خود سوار بر خودروهای ایمن میشوند که خریداران خودروهای پژو و پراید در صدر قربانیان کشتار جمعی قرار دارند. هر چند سالهای بسیاری است که پلیس اعلام کرده از شماره گذاری پراید جلوگیری خواهد کرد، اما این سخن پلیس در حد بلوف باقی مانده و این سواری همچنان مسافران را راهی سفری ابدی میکند. مدیران این شرکتها با ثروتهای افسانهای حاصل از فروش خودروهای نامرغوب تاکنون موفق به ایجاد حاشیهای امن برای خود شدهاند تا جایی که توانستهاند برای کاهش هزینه، کیفیت محصولاتشان را کاهش و قیمت آن را به شکل سرسام آوری افزایش دهند، بدون اینکه بابت اشتباهات خود تحت تعقیب قضایی قرار گیرند که همین موضوع دلیلی برای داشتن مصونیت همه جانبه است. این موضوع تا زمانی که رضایت مصرف کنندگان از این محصولات حاصل نشود مستمر خواهد بود.
موضوع دیگر درباره چرایی وقوع این سوانح مربوط است به عوامل انسانی که با دو عامل اشاره شده یعنی ایمنی جادهها و خودروها پیوست دارد. سرعت و سبقت غیرمجاز، خستگی و خواب آلودگی و عدم توجه به جلو نقش مهمی در بروز بسیاری از سوانح رانندگی داشته و دارد. مهمترین بحث در مورد عوامل انسانی مربوط است به بیتوجهی رانندگان به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی. دلیل قانونگریزی رانندگان هم پیوستهای بسیاری دارد که یکی از مهمترین آن میتواند ریشه در نهادینه شدن روح قانونگریزی در افراد جامعه باشد. موضوع دیگر در این بین هم مربوط به بیتوجهی ساختارهای فرهنگی جامعه به آگاهسازی عمومی در این باره به خصوص رسانه ملی است. در صدا و سیما آن چه در وضعیت موجود حاکم است غلبه روحیه ترویج اشرافیگری و مصرف گرایی عمومی است، به طوری که گاهی بین برنامههای تبلیغی خود اقدام به پخش برنامههایی برای سرگرمی مخاطبان خود میکند و به کشتارهایی که در جادههای کشور اتفاق میافتاد کوچکترین توجهی هم ندارد. مردم بخش مهمی از آگاهی عمومی خود را از سوی رسانه ملی کسب میکنند و اگر رئیس این رسانه هم در مورد ضرورت آگاهیسازی برای پیشگیری از بروز سوانح رانندگی مورد پرسش قرار گیرد بدون تردید بر ضرورت آن تأکید خواهد کرد بدون اینکه عملاً انگیزهای برای پرداختن به این موضوع در رسانه تحت مدیریتش وجود داشته باشد.