بنا به گفته کارشناسان اقتصادی در صورتی که برنامههای توسعهای براساس آنچه طرحریزی شده بود به اجرا درمیآمد و سیاستهای کلان در کشور در راستای تحقق آن بنا میشد، امروز ایران جایگاهی به مراتب بالاتر داشت. متأسفانه به دلیل سوءمدیریت و مجموعههای متعددی از تخلفات و نبود قدرت تصمیمگیری از سوی وزرای دولتهای وقت، ایران با وجود داشتن منابع عظیم زیرزمینی و نیروی جوان از حضور در جایگاه اول منطقه بازمانده است. از سوی دیگر ضعف برنامهریزی صحیح حتی با وجود احیای دوباره سازمان برنامه نیز کاملاً مشهود است و هنوز نتوانسته جایگاه خود را در اقتصاد ایران بازآفرینی کند. همین امر منجر شده است اقتصاد ایران نیز با چالشهای متعددی مواجه شود و نتیجه آن هم فاصله گرفتن از افق ۱۴۰۴ است. ترمیم اقتصاد ایران علاوه بر زمان دادن برای جان بخشیدن سازمان برنامه، نیاز به حضور مدیران جوان در کنار مدیران باتجربه دارد، هرچند که اقتصاد ایران فقط با حذف مدیران باتجربه رونق نمیگیرد.
شاید برخی بر این باورند که حذف مدیران باتجربه و نبود آنان در کشور منجر به حضور و ظهور تفکرهای نو در اقتصاد ایران خواهد شد، اما باید به آنان گفت که چنین تصوری بار دیگر کشور را با آزمون و خطا مواجه میکند و با توجه به شرایط امروز کشور، زمانی برای خطا وجود ندارد.
باید بدانیم که ترکیب تجربه و دانش نو میتواند در چنین شرایطی عصای دست اقتصاد ایران باشد. بر این اساس، محقق کردن این مهم راه رفتن را برای اقتصاد بیش از ۸۰ میلیون نفر راحتتر خواهد کرد. به عنوان مثال در بخشهای صنعتی، بازرگانی، معدنی و انرژی و... تجربه مدیران پرورشیافته اول انقلاب تا به امروز کمک شایانی به مدیران جوان کرده، خصوصاً کسانی که برنامههای اقتصادی را برنامهریزی میکنند. برنامهنویسان، امروز از تجربه و خروجیهای بجای مانده از گذشته بهره میگیرند و آنچه در شرایط کنونی به توسعه اقتصاد در شرایط تحریمهای ظالمانه غرب منجر میشود را طرحریزی میکنند.
براساس آخرین آمار مندرج روی درگاه مرکز آمار ایران، نرخ رشد اقتصادی بدون نفت در سال ۱۳۹۷ براساس سال پایه ۱۳۹۰ بالغ بر ۴ /۲- اعلام شده که این مهم به ادعای بسیاری از کارشناسان نشاندهنده هدفگیری تحریمها و تأثیر نفت در اقتصاد است، اما نگاه آنان با واقعیتهای موجود فاصله دارد. آمار نشان میدهد که مجموعه اقدامات مقامات مسئول طی این سالها نه فقط اقتصاد ایران را نجات نداده است، بلکه آنان تنها تلاش کردهاند با تنفس مصنوعی مانع از جان دادن بنگاههای اقتصادی شوند.
اقتصاد ایران تنها با همراهی تجربه و دانش نو میتواند معادلات از پیش طراحی شده غرب را به چالش بکشاند و با تکیه بر این سرمایه گرانبها بار دیگر اقتصاد را به شرایط مطلوب بازگرداند. اول اینکه باید بدانیم چند درصد اقتصاد ایران وابسته به اقتصاد جهانی است؟
دوم اینکه چند درصد از بنگاههای تولیدی کوچک و متوسط ایران وابسته به دانش و مواد وارداتی است. کشور ترکیه در سالهای نهچندان دور از وضعیت اقتصادی قابل قبولی برخوردار نبود، اما آنها با برنامهریزی و بهرهگیری از دانش متخصصان داخلی و خارجی خود توانستند به عنوان یک کشور موفق در تولید و سایر بخشهای دیگر در اقتصاد جهانی جایگاه خوبی به دست آورند. ایران نیز با توجه به همراهی و پاسخدهی شفاف به موارد فوق که پیشتر ذکر شد، میتواند حرکت به سمت توسعه را در شرایط موجود تجربه کند و یکی از مهمترین گامها نیز برداشتن موانع تولید و بهبود فضای کسب و کار است، حتی در شرایطی که تورم نقطهای از سوی مرکز آمار ایران بیش از ۴۱ درصد در مردادماه ۱۳۹۸ اعلام شده است.
البته قابل تقدیر است که در چنین شرایطی کارخانجات ایرانی و سایر بخشهای اقتصادی همچنان فعالیتهای خود را دنبال میکنند و در فضای تحریمها با بومیسازی بسیاری از تجهیزات مورد نیاز خود را تأمین کردهاند. تجهیزاتی که پیشتر منجر به خروج ارز از کشور میشد.
اگر نگاهی به مجموعه مدیران بخشهای خصوصی داشته باشیم، متوجه این مهم میشویم که ترکیب تجربه و دانش نو در کنار احساس تعهد و نیاز این مهم را رقم زده است. زمان کنونی فرصتی مناسب را به وجود آورده که در آن میتوان به فعالان واقعی بخشهای کشاورزی و صنعت امید بست. البته اگر انگیزه لازم در مدیران جای خود را به رخوت و ناامیدی بدهد.