این سومین باری است که سعد حریری به امریکا رفته است. سفر اول او در زمان دولت باراک اوباما در می۲۰۱۰ بود که در جریان آن سفر با اوباما دیدار داشت و به دلیل بالا گرفتن بحران سوریه، او همسو با امریکا و برخی کشورهای عربی ضد سوریه، موضع تندی علیه دولت و ارتش سوریه گرفت تا آنجا که مدعی شد تنها از فرودگاه دمشق به بیروت بازخواهد گشت. منظور او از این حرف سقوط قریبالوقوع دولت سوریه و بازگشت او به لبنان از طریق این فرودگاه بود، اما به جای دولت سوریه، خود او بود که از مقام نخستوزیری لبنان سقوط کرد. سفر دوم دو سال قبل و کمی بعد از ریاست جمهوری دونالد ترامپ بود که به واشنگتن رفت تا با او دیدار کند. انتظار میرفت که او این بار حلقه اصلی برنامه ترامپ مقابله با ایران باشد، اما مشکل داعش در آن موقع بیشتر از آن بود که بتوانند مجالی برای این برنامه داشته باشند. این بار حریری موقعی به امریکا میرود که همزمان شده با سیزدهمین سالگرد پیروزی جنگ ۳۳ روزه و دستکم یکی از محورهای اصلی او هم حزبالله و برنامه امریکا علیه آن است.
به نظر میرسد بعد از اینکه امریکا حدود یک ماه و نیم قبل دو نماینده حزبالله در پارلمان لبنان را در فهرست تحریمهای خود گذاشت، برنامه افزایش فشار بر لبنان و حزبالله بیش از پیش در دستور کار دولت ترامپ قرار گرفته است. این افزایش به جایی رسیده که حالا علاوه بر تحریمهای متنوع خود حزبالله و مقامهای آن از جمله مورد اخیر دو نماینده پارلمان آن، حرف از تحریم متحدین حزبالله در لبنان میزنند و به نظر میرسد که امریکا میخواهد با فشار آوردن به گروههای نزدیک به حزبالله یا به هدف خود از حذف حزبالله از عرصه لبنان برسد یا دست کم آن را به انزوا بکشاند. با این وجود، کسی در بیروت شکی ندارد که دستیابی به این هدف ممکن نیست و محدودیتها بسیار بیشتر از آن است که تصور میشود و بنابر ظواهر امر، حریری در سفرش سعی داشته تا همین نکته را به مقامات امریکایی متذکر شود چرا که به صراحت در کنفرانس مطبوعاتی گفت: «ما نمیتوانیم دیدگاه امریکا درباره تحریمها را تغییر دهیم، اما تلاش میکنیم که لبنان را از تبعات آن دور کنیم. درباره این تحریمها باید بگویم که به نظرم هیچ فایدهای نخواهد داشت.» در واقع، حریری بیش از هر کسی آگاه به محدودیتهای موجود در لبنان برای حذف حزبالله و انزوای آن است و این نکته در نمایش استعفای دو سال قبل او با کارگردانی عربستان روشن شد به نحوی که پایان آن نمایش چیزی جز شکست سخت سعودیها و پیروزی قدرتمندانه حزبالله و متحدانش نبود.
یک وجه دیگر سفر حریری مربوط میشود به مرزهای آبی لبنان با اسرائیل که باعث بروز تنش بین دو طرف شده به خصوص بعد از اینکه لبنان یک سال و نیم قبل با مشارکت طرفهای فرانسوی، روسی و ایتالیایی به دنبال بهرهبرداری از منابع گازی دو بلوک از ۹ بلوک حوزه گازی در دریای مدیترانه بود. آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ وقت اسرائیل، در آن زمان به شدت با این کار مخالفت کرده و تنش بر سر منابع گازی دریای مدیترانه شدت گرفت و الیاس بوصعب، وزیر دفاع لبنان، هم اخیراً به شدت بر دفاع از منابع و ثروت ملی لبنان در دریای مدیترانه تأکید کرده است. مقامات امریکایی از زمان صدارت رکس تیلرسون تاکنون سفرهای زیادی به بیروت داشتهاند تا به هر وسیله که شده منافع اسرائیلیها را تأمین کنند، اما تاکنون به نتیجهای نرسیدهاند. حریری از پیشرفت مذاکرات در زمینه مرزهای آبی و خاکی حمایت کرد و انتظار دارد که امریکا هم از این پیشرفت حمایت کند. این انتظار او از تعیین مرز در حالی است که دیوید ساترفیلد، سفیر امریکا در ترکیه شده و دیگر میانجیگر امریکا در این موضوع نیست. گفته میشود که دیوید شنکر، جانشین ساترفیلد میشود، کسی که موضع تندتری علیه لبنان دارد و شاید به همین خاطر هم حریری حاضر نشد در کنفرانس مطبوعاتی خود نامی از او ببرد. امریکاییها بارها سعی کردهاند در جریان مذاکرات خود مسئله مناقشه مرزهای آبی و خاکی را به حزبالله و سلاح آن گره بزنند، اما به جایی نرسیدهاند و حالا باید گفت که با تشدید تحریمها و آمدن شنکر انتظار دارند تا حریری با آنها همگام شود. با وجود این، همگامی حریری نتیجهای به نفع دستگاه حاکمه امریکا نخواهد داشت بلکه مثل سال ۲۰۱۰ تنها به سقوط کابینه و مقامش ختم خواهد شد آن هم با توجه به این کابینه که بعد از ۹ ماه مذکرات فشرده تشکیل شد. علاوه بر این، حریری از همکاری امریکا در زمینههای نظامی، اقتصادی و انرژی گفته و معلوم است که انتظاراتی در این زمینهها دارد، اما باید گفت که محدودیتهایش به او اجازه نخواهد داد درخواستهای امریکا به خصوص در مورد حزبالله را برآورده کند.