سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، خشم یکی از رفتارهای ناهنجار و انگیزه بسیاری از پروندههای قتل است. زمانی که افراد به جای مراجعه به قانون و سیر مراحل آن، سعی میکنند مشکلات را با یک رفتار خودسرانه و ناهنجار حل کنند سرنوشتی جز درگیری و سرانجام قتل نخواهد داشت. در پروندهای که ۲۰اردیبهشتسال۹۶ در کلانتری۱۲ یوسفآباد به جریان افتاد، مردی مأموران پلیس را از درگیری خونین میان دو همسایه باخبر کرد و در توضیح گفت: «ساعتی پیش با سر و صدای همسایهها بیرون رفتم و دیدم یکی از آنها به نام مهدی، مرد همسایه را همراه برادر و برادرزنش زخمی و راهی بیمارستان کرد، سپس خودش با موتور گریخت.»
بعد از این توضیحات تحقیقات پلیس به جریان افتاد تا اینکه از بیمارستان خبر رسید مجید ۳۳ساله که مدیرعامل نشریه شمارش بود بر اثر اصابت قمه به سینه و شدت خونریزیها فوت کرده است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی برادر مقتول به نام محمد که او نیز از ناحیه سر به شدت زخمی شدهبود به مأموران گفت: «مهدی یک سوئیت غیرمجاز در پارکینگ ساختهبود و رفت و آمدهای مشکوک داشت. او مشروب و مواد مخدر نیز مصرف میکرد. برادرم، دو دختر نوجوان داشت به همین خاطر او بارها به مهدی تذکر دادهبود، اما او توجهی نداشت تا اینکه مجید از او شکایت کرد. وقتی برگه شکایت به دست مهدی رسید او عصبانی شد و روز حادثه مقابل خانه برادرم آمد و شروع به فحاشی کرد. مجید بلافاصله با من تماس گرفت و خواست کمکش کنم. وقتی به خانه او رسیدم، همسر برادرم حال خوبی نداشت به همین دلیل مجبور شدیم با اورژانس تماس بگیریم.» وی ادامه داد: «وقتی مهدی متوجه اورژانس شد بار دیگر به طبقه بالا آمد و با قمه حمله کرد. او یک ضربه به سرم زد و در حالیکه روی زمین افتاده بودم، برادر و برادرزادهاش نیز به طرفم آمدند و سه نفری مرا کتک زدند. در همین حین برادرزن برادرم جلو آمد که متهمان او را نیز کتک زدند. آنجا بود که مجید سراسیمه از پلهها پایین آمد و مهدی با دیدن او قمه را به سینهاش زد و با موتور فرار کرد.»
با ثبت این اظهارات و سایر شاهدان حادثه، مهدی ۴۳ساله در حالیکه یک سابقه کیفری نیز در پروندهاش داشت، تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه پنجماه بعد از حادثه در تاریخ ۱۱مهرسال۹۶ در مخفیگاهش همراه با کشف چندین دست لباس نظامی دستگیر شد. متهم به پلیسآگاهی منتقل شد، اما جرمش را انکار کرد و در توضیح گفت: «روز حادثه بعد از درگیری با مجید به سوئیتم رفتم و برای اینکه آرام شوم کمی مشروب خوردم. بعد به مغازه برادرم رفتم و با کارگرش مقداری شیشه کشیدم که همان لحظه مقتول تماس گرفت و تهدید کرد ماشین ۴۰میلیونیام را خرد میکند. با این حرف عصبانی شدم و بلافاصله به خانه رفتم. دیدم او با چند نفر از بستگانش ایستاده است به همین دلیل با هم درگیر شدیم و در آن درگیری با قمه خودروی زانتیای مقتول را تخریب کردم. سپس برادر مقتول از پشت سر مرا گرفت و بعد از آن مرا هل داد. وقتی برگشتم، دیدم قمه به سینه مقتول فرو رفته است.»
با انکارهای متهم، اما بنا به شواهد و قرائن موجود وی به اتهام قتل عمد و ایراد ضرب و جرح روانه زندان شد و پرونده در شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت. در اولین جلسه رسیدگی به پرونده اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس برادر و برادرزن مقتول که در آن درگیری دچار ضرب و جرح شدهبودند به عنوان شاکی شکایت خود را مطرح و درخواست دیه کردند. در ادامه متهم با انکار جرمش گفت: «سالها در ژاپن کار میکردم و مهارت دعوا با قمه را از آنجا یاد گرفتم. بعد از برگشت به ایران شروع به ساخت و ساز ساختمان کردم تا اینکه گرفتار اعتیاد شدم.» او در خصوص کشف لباسهای نظامی گفت: «به این لباسها علاقه داشتم و آنها را با درجه سرهنگی ۲۰۰هزارتومان خریدهبودم، اما هیچ وقت از آنها استفاده نکردم. باور کنید در قتل نقشی نداشتم و به خاطر خوردن مشروب حالت عادی نداشتم.»
در پایان هیئت قضایی متهم را بنا به شواهد و مدارک موجود به قصاص، دیه و پنجسال حبس محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات یکی از شعبات آن تأیید شد.