سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل دختر جوانی به اداره پلیس رفت و از پسر مورد علاقهاش به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: از دوران کودکی علاقه زیادی به خوانندگی و موسیقی داشتم. خیلی دوست داشتم با خوانندگان ارتباط برقرار و در کنسرتهای آنها شرکت کنم. به همین خاطر مدتی در کلاسهای آموزش گیتار شرکت کردم و الان هم برای دل خودم گیتار میزنم. من تلاش زیادی کردم با خوانندگان ارتباط برقرار کنم و عضو گروه آنها شوم، اما موفق نشدم تا اینکه مدتی قبل در اینستاگرام با پسر جوانی به نام البرز آشنا شدم. او خودش را آهنگساز معرفی کرد و گفت: با تعدادی از خوانندگان معروف ارتباط دارد. همین موضوع باعث ارتباط ما شد تا اینکه به من ابراز علاقه کرد. مدتی با هم ارتباط پیامکی و تلفنی داشتیم و قرار بود او مرا به یکی از خوانندگان معروف معرفی کند. البرز مدعی بود که مدیر برنامه خواننده معروفی است و تمام کنسرتهای آن خواننده را برنامهریزی و هماهنگ میکند. او مرا با حرفهایش فریب داد و روز حادثه به من پیام داد که برای من با خواننده معروف وقت ملاقات گرفته است و از من خواست تا بهترین لباسها و تمامی طلاها و جواهراتم را بپوشم تا مرا پیش او ببرد. وقتی پیام او را خواندم آنقدر خوشحال شدم که در پوست خودم نمیگنجیدم و هر لحظه در انتظار البرز بودم که به دنبال من بیاید. در نهایت داخل خیابان با او قرار گذاشتم و سوار خودرواش شدم. او ابتدا مقابل کافهای خودرواش را نگه داشت و دو لیوان نسکافه خرید که یکی از لیوانها را به من داد. وقتی نسکافه را خوردم حالم بد شد و دیگر چیزی نفهمیدم تا اینکه روی تخت بیمارستان به هوش آمدم و تازه فهمیدم که البرز مرا فریب داده و با نسکافه مرا بیهوش کرده و تمامی طلاها و جواهرات و اموال قیمتیام را سرقت کرده است. پس از طرح این شکایت پرونده به دستور دادیار یکی از دادسراهای تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در تحقیقات تخصصی موفق شدند البرز را شناسایی و دستگیر کردند. متهم پس از دستگیری ابتدا جرم خود را انکار کرد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به سرقت از دختر مورد علاقهاش اعتراف کرد. وی در بازجوییها گفت: وقتی در اینستاگرام با آتوسا آشنا شدم، فهمیدم که او علاقه زیادی به خوانندگی دارد که خودم را آهنگساز معرفی کردم و مدعی شدم مدیر برنامه خواننده معروفی هستم. من به این شیوه با او ارتباط دوستی برقرار کردم و به او ابراز علاقه کردم. چند باری با او در خیابان قرار گذاشتم و با هم حرف زدیم که متوجه شدم آتوسا مقدار زیادی طلا و جواهرات همراه دارد. به همین سبب وسوسه شدم تا طلاهای او را سرقت کنم که این نقشه را طراحی و اجرا کردم. روز حادثه به بهانه اینکه وقت ملاقات با خواننده مورد علاقهاش را گرفتهام به او پیامک دادم و از او خواستم همه طلا و جواهراتش را بپوشد و سر قرار بیاید. وقتی آمد با نسکافه مسموم بیهوشش کردم و اموالش را سرقت کردم. متهم پس از تحقیقات تکمیلی راهی زندان شد.