سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: پس از پایان عملیات فتحالمبین، بهسرعت مقدمات عملیات الی بیتالمقدس فراهم شد. ۳۷ سال پیش در چنین روزهایی جبهههای جنوب در تب و تاب عملیاتی بود که میخواست خرمشهر را آزاد کند.
محمدمهدی کیان نیز یکی از رزمندگان حاضر در عملیات الی بیتالمقدس بود. از آن دست رزمندگانی که مرور خاطرات سخت آن روزها، او را دلتنگ همرزمانشان میکند. با محمدمهدی کیان همکلام شدیم تا برایمان از روزهای حضورش در جبهه و عملیات غرورآفرین بگوید.
رزمهای شبانه
سال ۱۳۵۷ حدوداً ۱۴ ساله بودم و طبیعتاً سطح فعالیتم نسبت به افراد بزرگسال کمتر بود. اما همراه با همسن و سالهای خودم خصوصاً در مدرسه و مسجد محل فعالیت میکردیم. من هم به سهم خودم در راهپیماییها و تظاهرات شرکت میکردم. پس از پیروزی انقلاب در انجمن اسلامی مدرسه فعالیت داشتم و با بسیج همکاریام را از سال ۵۹ شروع کردم. ابتدا دورههای بسیج عمومی را سپری کردم. رزمهای شبانه، نحوه گشت و ایست بازرسی و آشنایی با اسلحه و... را آموزش میدیدیم. این ارتباط تداوم پیدا کرد تا اواسط سال ۶۰ که به عضویت بسیج ویژه درآمدم. هر کاری هم که از دستم بر میآمد از فرهنگی، توزیع و پخش نشریات سپاه، همکاری در نوشتن شعارهای انقلابی روی دیوار شهر و... انجام میدادم.
حسرت فتحالمبین
مدتی قبل از رفتن به جبهه در معاونت انسانی بسیج و اعزام نیرو فعال بودم. بسیار علاقه داشتم که خودم هم اعزام شوم ولی تا سال ۶۱ این فرصت فراهم نشد. عملیات فتحالمبین شروع شده بود و ما سازماندهی شدیم تا در صورت نیاز شرکت کنیم، اما این در کمتر از ۱۰ روز به سرانجام خوشش رسید. پس از عملیات برای جمعآوری غنائم به منطقه رفتیم و سپس به عنوان پدافند در منطقه فکه مستقر شدیم و مهیای اعزام برای حضور در عملیات الیبیتالمقدس شدیم.
ارتش و سپاه
از زمان شروع جنگ و زمینگیر شدن دشمن در مناطق اشغالی تا آغاز تهاجم گسترده و برنامهریزی شده رزمندگان اسلام برای آزادسازی مناطق اشغالی، یک سال و اندی طول کشید. علت این امر شرایط خاص سیاسی حاکم بر کشور و قرار گرفتن عناصر لیبرال و وابسته به امریکا خصوصاً بنیصدر در عالیترین مقام اجرایی کشور بود. عدم موفقیت در چند عملیات قبل، صدام حسین و اشغالگران را به این باور رسانده بود که ایران توان انجام عملیاتهای سازماندهی شده منسجم و در مقیاس وسیع را ندارد و او میتواند حتی با بهکارگیری و جذب گروههای مخالف نظام در داخل به سرنگونی انقلاب امیدوار باشد. ولی در سایه الطاف الهی و رهبری جامع و بینظیر حضرت امام خمینی (ره) زمینههای بروز و حضور نیروهای انقلابی در صحنه دفاع مقدس تجلی خاصی پیدا کرد. ماحصل آن وحدت ارتش و سپاه، تغییر و تحول روحی یعنی تقویت روحیه خداباوری، شهادتطلبی و ایثارگری، تقویت و حضور پررنگ مردم در صحنه جنگ و به طبع آن گسترش سازمان رزم سپاه شد. عناصر مؤمن، فداکار و خلاق مبتکر که در مدیریت و اداره جنگ بسیار کارساز بودند و در کنار همه اینها عدم درک دشمن از شرایط به وجود آمده داخلی و تأثیر آن به ادامه روند جنگ زمینه انجام عملیاتهای موفقی را فراهم کرد. عملیات ثامنالائمه، سپس طریقالقدس و آزادی بستان و در ادامه عملیات بزرگ فتح المبین در فروردین سال ۶۱ که در غرب دزفول انجام گرفت، منجر به آزادسازی ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان و گرفتن حدود ۵ هزار کشته و زخمی و ۱۵ هزار اسیر طی یک هفته شد. پس از آنها تنها در کمتر از یک ماه عملیات بزرگ الی بیتالمقدس طراحی و اجرا شد.
تیپ ۳۳ المهدی
این تفکر نیروهای انقلابی و مؤمن بود که با توکل به خدا تنها پس از ۲۵ روز بعد عملیات بزرگ فتحالمبین توانستند سازمان رزمشان را بازسازی کنند و همزمان هم باید در منطقه عملیاتی فتحالمبین پدافند قوی داشته باشند. از جمله تاکتیکهای اتخاذ شده قبل از عملیات اصلی بیتالمقدس اقدام تک در منطقه عمومی فکه و شمال چذابه با دو هدف اول لو نرفتن منطقه اصلی عملیات و دوم درگیر کردن نیروهای دشمن در این منطقه بود تا اینکه نتوانند نیروهای خود را به منطقه اصلی عملیات منتقل کنند. ازجمله یگانی که در این عملیات بود تیپ ۳۳ المهدی بود که من هم به عنوان یک رزمنده بسیجی در آن توفیق خدمت داشتم.
مرحله چهارم
در آزادسازی خرمشهر من تکتیرانداز بودم. پس از انجام مأموریت در منطقه عمومی فکه یگان مدنی به پدافند پرداخت. تا اینکه در مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس تیپ المهدی مأموریت جدیدی پیدا کرد. بعد از بازسازی مجدد با حضور نیروهای تازهنفس به محل جدید مأموریت اعزام شدیم. عملیات سخت و نفسگیر بود و، چون حدود ۲۰ و چند روز طول کشید، در اثنای عملیات نیروها باید جایگزین میشدند. کمی قبل از پیروزی نهایی و فتح خرمشهر من و تعدادی از همرزمانم به پشت جبهه منتقل شدیم. چند روز بعد هم خبر آمد که خرمشهر آزاد شده است. درحقیقت باید گفت: تفکر انقلابی باعث آزادی خرمشهر شد.