جوانآنلاین: بازار سرمایه ایران طی چهارماه اخیر (از نیمه دوم خردادماه) جهش قابل توجه و رکورد بیسابقهای را تجربه کرده است، بهطوری که طی این مدت شاخص کل از 95 هزار واحد در 15 خرداد به بیش از 195 هزار واحد تا نهم مهرماه رسید. بر این اساس، بازدهی شاخص سهام نیز از صددرصد عبور کرده است که خود یک رکورد در تاریخ بازار سرمایه کشور به شمار میرود. با این حال طی 6 روز اخیر با کاهش 20 هزار واحدی شاخص کل بورس (کاهش 10 درصدی بازدهی بورس)، نماگر اصلی بازار سرمایه در روز یکشنبه به محدوده 176 هزار رسیده است. کارشناسان بورس در گفتوگو با «فرهیختگان» میگویند بخشی از رفتار بازار سرمایه در ریزش شاخص طبیعی است که در اثر اصلاح قیمتها اتفاق میافتد، اما معتقدند در بازار سرمایه ایران برخلاف بورسهای جهانی، پدیدهای به نام «دامنه نوسان» وجود دارد که منجر به فرار دستهجمعی سهامداران میشود؛ لذا بخشی از ریزشها در نتیجه اثر تخریبی دامنه نوسان است که در بورسهای کشورهای پیشرو این عامل از بورس کنار گذاشته شده است. کاهش نرخ ارز، تغییر قیمت خوراک پتروشیمیها، بیبرنامگی دولت و نبود تیم اقتصادی قوی ازجمله دلایل دیگر موثر بر ریزش شاخص کل بورس در روزهای اخیر بوده است.
این کارشناسان معتقدند روند صعودی شاخص بورس با جذب بخشی از نقدینگی سرگردان، بر کاهش التهابات در بازارهای غیرمولد و کاهش نرخ ارز و سکه و... موثر بوده است. با این حال، با توجه به اینکه بیش از 25 درصد از سهام بورس در اختیار دولت بوده و دولت سه وزیر در شورای بورس دارد، بخش قابلتوجهی از ریزش بورس در نتیجه عملکرد بیبرنامه و «آتشنشانیوار» دولت اتفاق افتاده است. این کارشناسان میگویند با توجه به اینکه یکی از اصلیترین دلایل التهابات در بازارهای ارز، طلا و سکه، مسکن و... نتیجه ورود نقدینگی به بازارهای غیرمولد بوده، حال اگر دولت قصد مهار نقدینگی و التهابات را دارد، باید تکلیف خود را با نقدینگی مشخص کند. بر این اساس، پیشنهاد کارشناسی این است حال که شرکای خارجی دولت از بخشهایی مانند نفت و گاز، پتروشیمی، حملونقل، فلزات و معدن رفتهاند، دولت با یک برنامه سنجیده نقدینگی را به این چند بخش سودده و دارای مزیت هدایت کند. برای مثال برخی ارزیابیها نشان میدهد هر پروژه نفت و گاز قدرت جذب 60 هزار میلیارد تومان از نقدینگی را دارد.
نوسانات نرخ ارز ریزش را شدت بخشید
همایون دارابی، کارشناس ارشد بازار بورس در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید: «واقعیت بازارهای بورس و خرید و فروش این است که نمیتوان همواره انتظار رشد قیمتها را داشت. درواقع در هر مرحلهای از رشد ما شاهد یک بازگشت قیمتی یا اصلاح قیمتی هستیم، دلیلش هم این است زمانی که قیمتها در حال بالا رفتن یا برعکس در حال کاهش هستند، معاملهگران در هر قیمتی که وارد میشوند با نگاهی به آینده، ارزیابی میکنند که آیا قیمتها در آن سطح ارزندگی دارد یا نه؟ بر این اساس، زمانی که شاخص بورس به عددهای رندی همانند 200 هزار واحد میرسد که درواقع عدد تاریخی و پرسر و صدایی است، اولین اثرش اصلاح قیمتی است. بهعبارت دیگر، طی یکهفته اخیر زمانی که حجم عظیمی از سهام عرضه شد، این امر با چند اتفاق در بیرون از بازار سرمایه توام شد که خود ریزش بسیار قوی را در بازار سرمایه فراهم ساخت.
بر این اساس، با توجه به اینکه یکی از اهرمهایی که بازار را به سمت بالا حرکت میداد، نرخ ارز بود. پس از کاهش نرخ ارز، فروش و صادرات شرکتها تحتتاثیر قرار گرفت و بازار سرمایه مانند بازار سکه و طلا طی چند روز اخیر ریزش را تجربه کرد. دومین عامل تاثیرگذار روی ریزش شاخص بورس، مساله FATF بود که عامل روانی آن در ریزشها تاثیر داشت. عرضههای سنگین معاملهگرهای حقوقی بهخصوص در روز گذشته و هفته گذشته و تحولات سیاسی و اقتصادی هم عوامل دیگری هستند که بر ریزش شاخص بورس موثر بودهاند.»
پدیدهای بهنام فرار دستهجمعی در بورس ایران
دارابی میگوید: «قطعا ابهاماتی در اقتصاد ایران وجود دارد، اما بخشی از ریزشها نتیجه اصلاحاتی است که در همه بورسهای جهانی اتفاق افتاد، با این حال یک موضوع بسیار مهمی که در بازارهای توسعهنیافتهای مثل کشورمان وجود دارد، این است که با کمترین نوسان همه بازار بههم میریزد. این پدیده که از آن با عنوان «دامنه نوسان» یاد میشود، در بورسهای کشورهای توسعهیافته جهان وجود ندارد، یعنی اگر بازار بخواهد خود را اصلاح کند، حتی با افت 10، 20 یا 30 درصدی شاخص بورس، سهامداران برای فروش به صف نمیشوند، اما در بازار ایران اینطور نیست. یعنی اگر بازار بخواهد بیش از پنج درصد خود را اصلاح کند، صفهای طویل فروش تشکیل میدهد و با تشکیل این صفهای خروج با فروش، نوعی ترس در بازار ایجاد میشود که این ترس به نمادهای دیگر هم سرایت میکند. بهعبارت دیگر، با افت سهام در یک بخش، سهامدار از ترس کاهش ارزش سایر بخشها، آنها را نیز در صف فروش میگذارد. بر این اساس، همین امر در بورس ایران عاملی میشود که اصلاح قیمتی بهصورت «دستهجمعی» رخ دهد. یعنی تمام نمادها در روند اصلاح قیمتی درگیر میشوند، در حالی که ممکن است یک نمادی هیچ ارتباطی با این موضوع نداشته باشد. لذا بهجهت اثر «تخریبی» دامنه نوسان، در بورسهای کشورهای پیشرو این عامل را از بورس کنار گذاشتهاند.»
وزرای روحانی کجا هستند؟
همایون دارابی با تاکید بر این موضوع که دولت نقش و سهم مهمی در اقتصاد ایران دارد، میگوید: «بخش بزرگی از مشکلاتی که کشور در حال حاضر به آن مبتلا شده، نتیجه این امر است که دولت طی یکسال اخیر بهنوعی فعالیت مشخصی در اقتصاد نداشته است. بهعبارت دیگر، دولت در یکسال اخیر در نقش آتشنشانی است که با افزایش نرخ ارز، افزایش قیمت مرغ، افزایش قیمت لاستیک، تخممرغ و... سریع آژیرزنان به آن بخش مراجعه میکند و برنامهریزی درازمدتی ندارد. حال که اقتصاد ایران با پدیده نقدینگی مخرب مواجه شده، نقش دولت بهخوبی دیده میشود که نتوانسته است نقدینگی را به بخشهای تولید هدایت کند. برای مثال در حال حاضر خلأ وجودی دو وزیر (اقتصاد و رفاه) در کنار شایعات استعفای وزیر صمت، ضعفهای زیادی را در اقتصاد کشور به وجود آورده است که اثر مخرب آن در بورس نیز دیده میشود. بر این اساس، با توجه به اینکه وزرای اقتصاد و صمت هستند و وزیر رفاه هم بهواسطه شستا و صندوقهای بازنشستگی با بورس ارتباط تناتنگی دارند، آشفتگیهای التهابات ارزی و... به بازار بورس نیز رخنه کرده است.
در حال حاضر این سردرگمی دولت موجب نوسانات چندهزار واحدی طی چند روز در بورس شده است که نشان میدهد اگر دولت یک برنامه باثبات نداشته باشد، همچنان فرصتها از دست خواهد رفت. بر این اساس، از آنجاکه دولت کمی آتشنشانوار عمل میکند، این نااطمینانی از آینده موجب سردرگمی و بیاعتمادی در بازار نیز شده است، بهطوری که الان شرکتهای زیادی هستند که نه میتوانند قیمت فروش، نه قیمت تمامشده را حساب کنند و نه از صادرات اطلاع دارند.»
نقدینگی را به پروژههای نفت و گاز ببرید
با توجه به اینکه ورود نقدینگی به بازارهای غیرمولد تاثیر قطعی در نوسانهای بازار سرمایه و سایر بازارها ازجمله سکه، ارز و مسکن و... دارد، پیشنهاد بنده این است که اگر دولت واقعا بهدنبال حل مشکلات التهابات در بازارهای مختلف است، ابتدا یک برنامه جامع برای هدایت نقدینگی در پیش بگیرد. نقدینگی را به چند بخش اقتصادی سودده و دارای مزیت همانند نفت و گاز، پتروشیمی، حملونقل، فلزات و معدن هدایت کند. بر این اساس ارزیابیها نشان میدهد هر پروژه نفت و گاز تا 60 هزار میلیارد تومان میتواند نقدینگی را جذب کند؛ لذا در حال حاضر با رفتن شرکای خارجی دولت در پروژههای نفت و گاز، این عرصهها زمینه خوبی برای هدایت نقدینگی است. خصوصیسازی و واگذاری واحدهای دولتی و شبهدولتی نیز دومین اقدامی است که میتواند علاوهبر جذب نقدینگی، سهم مخرب دولت در اقتصاد را کاهش دهد، همچنین در حال حاضر فرصتی که افزایش نرخ ارز در اختیار کالاهای صادراتی قرار داده است، موجب شده صنایع غذایی کشور، شرکتهای فنی و مهندسی و شرکتهای تولیدی کشور در سطح منطقه از رقبای ترکیهای خود پیش بیفتند، لذا تقویت بخشهای صادراتمحور باید در برنامه دولت
قرار گیرد.
اشخاص حقوقی بازار را بههم ریختند
مجید محمدعلیزادهآرانی، کارشناس ارشد بورس در گفتوگو با «فرهیختگان» با تاکید بر این نکته که بازار مقداری از تب و تاب و هیجانات کاذبی برخوردار است، میگوید: «شدت نوسانات منفی بازار دلیل خاصی ندارد، ولی عمدهدلیلی که برای بازارهای سرمایه مخصوصا در زمان ریزش عنوان میشود، «ترسو و فرار» بازار است. بر این اساس خیلی از افراد چون دیر وارد بازار شدهاند یا از روند صعودی بازار جا ماندهاند، درواقع وقتی یکسری از تحلیلها و اتفاقات را کنار هم میگذارند، تصورشان این است افرادی که قبلا وارد بازار سرمایه شدهاند، سود میکنند، مخصوصا شدت این امر در بخش حقوقی بیشتر است چون اشخاص حقیقی بهتنهایی نمیتوانند این مقدار روی شاخص بازار اثرگذار باشند. بنابراین نظر بنده این است که اشخاص حقوقی در شدت ریزش بازار نقش عمدهای بازی میکنند. همچنین تنشها و مسائل سیاسی هم بخشی از این ریزش را دامن زده است.»
نامه وزیر، کار خودش را کرد
علیزادهارانی در ادامه با اشاره به نقش تصمیمات آنی دولت در ریزش بورس میگوید: «جرقه اصلی و اولیه ریزش بازار سرمایه با نامه وزیر نفت شروع شد که مقرر شد قیمت خوراک پتروشیمیها با نرخ نیما تعیین شود. چون این نامه در ارتباط با خوراک پتروشیمیها بود، ابتدا صنایع پتروشیمی را بهشدت تحتتاثیر قرار داد و در کنار آن گمانهزنیهایی برای افزایش نرخ سوخت شرکتهایی که به گازوئیل و گاز نیاز دارند، باعث شد آن شرکتها هم خودشان پیشاپیش به استقبال چنین نامههایی بروند که همین استقبال باعث ریزش بازار شد. درواقع اینکه گفته میشود بازار «ترسو» است، دقیقا به همین مساله اشاره دارد که در کنار نامه و ابلاغیه قبلی ممکن است نامه دیگری بیاید و همین امر باعث ریزش شاخص کل میشود. لذا افزایش هزینهای که ناشی از ارز نیمایی است، باعث شد این ریزش ادامه پیدا کند. همان پدیده دامنه نوسان در اینجا هم مصداق پیدا کرد و پدیده نشر و گسترش مفهوم یافت. درواقع این صنایع پیشاپیش در صف فروش و خروج قرار گرفتند و در مرحله بعدی اگر اثر مثبتی را مشاهده کنند، به یک یا دوپله پایینتر برمیگردند.»
25 درصد بورس در دست دولت است
این کارشناسارشد بورس میگوید: «اگر دولت میخواهد روند بازار را حفظ کند، نباید درخصوص برخی مسائل تصمیمات عجولانهای بگیرد. عواقب چنین تصمیماتی ریزش ۱۹ هزار واحدی بورس در شش روز بوده است. بازاری که تشنه رشد هزار واحد بود، حالا در شش روز ۱۹ هزار واحد ریزش داشته است. قبول داریم که رشد بورس هیجانی بوده، با این حال ریزش ۱۹ هزار واحدی یک رکورد تاریخی است. متاسفانه بازار سرمایه ایران کشش هیجانات را ندارد و مدیریت بحران بازار سرمایه نیز انجام نمیشود. دولت درمجموع از طریق سهام شستا، ساتنا، جهاد کشاورزی، وزارت دفاع، مخابرات، بانکها، صندوقهای بازنشستگی و... بیش از 25 درصد از سهام بورس را در اختیار دارد، لذا اگر دولت این بازار را مدیریت کند، قطعا منتفع خواهد شد و میتواند از این بازار به بهترین شکل استفاده کند. لذا در تغییرات بورس نقش عمدهای دارد.»
دولت نقدینگی را از بورس فراری داد
علیزادهارانی با اشاره به لزوم برنامهریزی دولت برای ورود نقدینگی به بخشهای مولد میگوید: «بازار تشنه سهم بود و افراد زیادی قصد داشتند، سرمایههای خود را به بورس بیاورند، بر این اساس دولت باید مدیریت این فضا را در دست میگرفت. دلیلش هم این است که اعتماد به بازار سرمایه در زمان طولانی شکل میگیرد و کسانی که با از دست دادن 20 یا 30 درصد سرمایه خود از این بازار میروند، به سختی میتوان این افراد را دوباره به بازار سرمایه برگرداند.لذا دولت باید متوجه باشد که نقدینگی فعلی بهجای اینکه به بخشهای غیرمولد همچون بازار ارز، سکه و طلا و سفتهبازی در بازار مسکن و زمین وارد شود، باید به سمت بخشهای مولد هدایت شود. بر این اساس معتقدم اگر اطلاعرسانی بیشتر، دقیقتر و بهتری درمورد بازار سرمایه انجام میداد، هیجانات کنترل میشد و شاهد ریزشهای زیادی نبودیم.مورد بعدی فعالشدن صندوقهای سرمایهگذاری بورس است که با فعالیت حرفهای خود میتوانستند افراد (اشخاص حقیقی) غیرحرفهای را جذب کنند و با سود بسیار خوبی هم که دارند، قطعا از ریزشها جلوگیری میکردند.
همچنین در شرایط فعلی مدیران سازمان بورس باید بر شرایط بازار و تسهیلاتی که ورود و خروج را بهتر میکند، نظارت بیشتری داشته باشند. متاسفانه در بورس کشور سهمهایی وجود دارد که با سهمیلیارد تومان در بازار بورس پذیرفته شدهاند و هنوز هم هستند و این شرکتهای حجم مبنای پایینی دارند و ورود و خروج آنها بهسختی انجام میشود و با مشکلات زیادی مواجه هستند و شفافیتی که باید در این شرکتها وجود داشته باشد، وجود ندارد و با اندک سرمایهای که وارد بورس میشوند، توسط چند نفر دستخوش تلاطم و نوسانات بورسی شده که باید این موارد توسط مدیران سازمان بورس کنترل شود.»