اتفاقات رخ داده در جاکارتا برای کاروان تیروکمان ایران، نمونه بارز مدیریت ضعیف بود. مدیریت ضعیف رئیسی که عملکردش در معاونت ورزشهای همگانی هم زیر سؤال بود، اما از آنجایی که وزارت در جابهجاییهای خود صندلی ریاست فدراسیون تیروکمان را برایش در نظر گرفته بود بر مسند ریاست فدراسیون تیروکمان تکیه زد تا امروز در جریان بازیهای آسیایی شاهد عواقب تلخ انتصابی غیرحرفهای و غیرتخصصی باشیم، انتصابی که نتیجه مدیریت آن چیزی بیش از یک برنز تیمی نبود!
چهار سال قبل، رهاورد کمانداران ایران از اینچئون، طلای انفرادی عبادی و یک برنز تیمی بود، اما امسال تنها دستاورد آنها یک برنز تیمی در میکس کامپوند بود و بس. در حالی که انتظاری بیش از اینها از کمانداران اعزامی به جاکارتا میرفت، کماندارانی که بعد از مسابقات مرحله سوم کاپ آسیا، شعبانیبهار از پیشرفت چشمگیر آنها گفته بود، اما در جاکارتا نتوانستند تواناییهای خود را آنطور که باید به نمایش بگذارند، عملکرد چشمگیری داشته باشند و با دست پر بازگردند. نه به این دلیل که از لحاظ فنی توان برابری با کمانداران حاضر در بازیهای آسیایی را نداشتند، نه! مدیریت ضعیف، آن هم با ماجراهای عجیب و غریب، عملکرد کماندارانمان را در جاکارتا کاملاً تحت تأثیر قرار داد! کمانداران اعزامی برای رقم زدن نتیجهای قابل توجه به جاکارتا رفته بودند. تیم ملی تیروکمان ایران امسال به شدت زیر ذرهبین قرار داشت، نه به دلیل آن پیشرفت چشمگیری که رئیس فدراسیون بعد از بازیهای کاپ آسیا روی آن مانور کرده بود که به دلیل حضور زهرا نعمتی، کماندار پارالمپیکی ایران که طی سالهای اخیر با موفقیتها و جسارتهای خود چشم دنیا را خیره کرده است. حضور نعمتی در این مسابقات، یک پوئن مثبت برای کاروان ایران بود، یک بمب روحی خاص که میتوانست در نتیجهگیری ورزشکاران تیم ملی تیروکمان تأثیر زیادی داشته باشد. مهره کلیدی که البته طی اتفاقی غیرمنتظره به سادگی سوخت تا کاروان تیروکمان ایران نتواند استفادهای که باید را از آن ببرد!
داستان نرسیدن نعمتی به خط مسابقه که توجیهات غیرمنطقی و نادرستی بابت آن بیان شده نمونه بارز ضعف مدیریتی ورزش ایران بود که اینبار در فدراسیون تیروکمان یقه ورزشکاران را گرفت. مدیریت ضعیفی که هرگاه در فرآیند یا انجام کاری به مشکل برمیخورد، بلافاصله به دنبال فردی میگردد تا اشتباهات را به گردن او بیندازد، اتفاقی که در ماجرای نعمتی به عینه تکرار شد. البته با تهدید حاضران برای عدم افشای واقعیتی که مقصر اصلی آن عوامل اجرایی تیم و فدراسیون بودند، فدراسیونی که در اقدامی غیرحرفهای، برای کمرنگ کردن اشتباهات غیرقابل بخشش خود و هدر دادن زحمات کمانداری که با شرایط متفاوت خود را به سختی برای بازیهای آسیایی آماده کرده بود، داستانی دیگر را مطرح کرد. داستان ازدواج دو کماندار دیگر که مربوط به ماهها قبل بود نه زمان برگزاری بازیهای آسیایی، اما در هر صورت میتوانست بهانه خوبی برای منحرف کردن افکار عمومی باشد. بهانهای که فدراسیون به خوبی برای پوشش دادن مدیریت ضعیف خود از آن بهره برد.
این نخستین بار نیست که مدیریت ضعیف و اشتباهات مدیران غیرتخصصی گریبانگیر ورزشکاران میشود، ورزشکارانی، چون زهرا نعمتی که ماهها با سختی فراوان خود را مهیای حضور در مسابقات کردهاند، اما به دلیل ضعف مدیران و به واسطه اشتباهات پیشپا افتاده آنها، تمام زحماتشان بر باد میرود، بیآنکه خم به ابروی آقایان بیاید یا درصدد عذرخواهی یا حتی جبران برآیند. چرا، چون نه نظارتی بر اعمال آنها وجود دارد و نه ارادهای برای توبیخ، از همین رو است که آقایان در اشتباهات جبرانناپذیر خود، نه فقط حاضر به عذرخواهی نیستند که طلبکار هم میشوند و با تهدید دیگران سعی میکنند جو را متشنج و صورت مسئله را پاک کنند!