۲۷ مرداد ۱۳۵۸ امام خمینی اولین پیامهای خود در خصوص دفاع مقدس را صادر کرد. منظور از دفاع مقدس، ۱۰ سال جنگ سخت در مرزهای غربی و جنوبی کشورمان است که از آشوبهای کردستان و خوزستان شروع شد و بلاانقطاع به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پیوست.
مرداد ۵۸ وقتی پاسدارها و تعدادی از نیروهای ژاندارمری در پاوه به محاصره چند هزار ضدانقلاب درآمدند، امام پیام معروف خود را صادر کرد و غائله پاوه با شکست گروهکها فرونشست. حضرت امام در بخشی از این پیام که به دلیل قرار داشتن در ماه رمضان، ساعت ۳ صبح پخش شده بود، میفرمایند: «به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم. من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور میدهم که بیانتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور میدهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم» ...
اوایل شروع غائله کردستان، یک نوع مماشات (یا حتی رودربایستی) از طرف انقلابیها در برخورد با گروهکها در کردستان دیده میشد. نرمش عجیب هیئت حسن نیت هم که مزید بر علت بود و بر زیادهخواهی ضدانقلاب میافزود. شرایط طوری پیش میرفت که بسیاری از جنایتها در کردستان بیجواب باقی میماند. به عنوان نمونه وقتی حدود ۱۳ پاسدار بومی در ۲۳ تیر ۵۸ در مریوان به شهادت رسیدند و سر بعضی از آنها بریده شد، هیچ برخورد قاطعی با ضدانقلاب صورت نپذیرفت. نهایتاً شهید چمران از طرف دولت موقت به توافقی شکننده با ضدانقلاب در مریوان نائل آمد.
ورق زدن اتفاقهای ناخوشایند در کردستان ما را به اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی میرساند. تنها هشت روز از پیروزی نهضت اسلامی میگذشت که پادگان مهاباد سقوط کرد و تمامی سلاحهایش غارت شد. فردای همان روز داریوش فروهر و هیئت همراهش اولین مذاکره را با ناراضیها انجام دادند. در این مذاکرات که به معاشقه شباهت بیشتری داشت، غالباً گروهکها تبرئه میشدند و به لیست درخواستهایشان موارد دیگری را اضافه میکردند. اما وقتی مرداد ۵۸ پاوه شلوغ شد، اوضاع تغییر کرد. آنجا که گویی از اختلافات ریشهای عشایر، خوانین و مردم بومی خود شهر رنج میبرد، درهم ریختگی خاصی دیده میشد. اینبار شهرنشینان پاوه داوطلبانه درخواست میکردند پاسدارها به شهرشان اعزام شوند. از نظر آنها این جوانهای سبزپوش انقلابی بسیار باانصافتر از گروهکهایی بودند که کینههای قدیمی را به رخ میکشیدند و بر فراز کوهها دندان نشان میدادند.
مردم که در خیابان اصلی پاوه تجمع کردند، پاسدارها با هلیکوپتر به پاوه وارد شدند. خیلی طول نکشید که ضدانقلاب در قوریقلعه جلسهای برگزار کردند و کمکم دست به اسلحه بردند. اینبار انقلابیها عقبنشینی نکردند. رودرروی گروهکها ایستادند و واقعه پاوه با فراخوانی که ضدانقلاب به همه عناصر خود (حتی از تهران و سایر نقاط) داده بود، به وخامت گرایید، طوری که تعداد ضدانقلاب در نبرد پاوه، چند برابر نیروهای انقلابی اعم از پاسدار، ارتشی و جوانمردان (پیشمرگههای کرد مسلمان) بود.
نتیجه این جنگ نابرابر اگرچه منجر به شهادت دهها انقلابی شد، اما دیگر راه مماشات را بر ضدانقلاب بست. امام پیام قاطع خود را صادر کرد و ضدانقلاب که بزرگترین اردوکشی خود تا آن زمان را در پاوه انجام داده بود، اولین شکست سنگین خود را نیز تجربه کرد. اگرچه چند ماه بعد، هیئت حسن نیت باز در برابر زیادهخواهیهای ضدانقلاب کوتاه آمد و شهید چمران در یک قدمی پاکسازی سردشت به تهران فراخوانده شد، اما دیگر نیروهای انقلابی فهمیده بودند که گفتوگو با ضدانقلاب در کردستان فایدهای ندارد و تنها ایستادگی میتواند آنها را از زیادهخواهیهایشان منصرف کند.
قضیه پاوه و پیام قاطع امام خمینی (ره) بعدها در مناسبتهای مختلف تکرار شد. شکست حصر آبادان، آزادسازی سوسنگرد، آزادسازی مهران و... از دیگر مواردی هستند که پشت حرف، ولی فقیه، جوانهای مؤمن انقلابی قرار گرفتند و کار را برای دشمن سخت کردند. شاید بتوان پاوه را شروع راهی دانست که در تاریخ از آن با عنوان دفاع مقدس یاد میشود.