تابستان سال گذشته حمایت گستردهای برای پذیرش کودکان افغان و بیشناسنامه در مدارس کشور به راه افتاد. بسیاری از مقامات دولتی هم از این موضوع حمایت کردند و بخشی از این کودکان راهی مدارس شدند. کودکانی که تاکنون بهای بیهویتیشان را با محرومیت از تحصیل میدادند، اما برخی مشکلاتشان همچنان پابرجاست. روایت محرومیت مناطق دورافتاده کشور، محدود به فقر اقتصادی و مشکلات معیشتی نیست. فقر و محرومیت آموزشی که زمینهساز محرومیتهای متعدد اجتماعی در آینده میشود هم در اینگونه مناطق آزار دهنده است.
مدارس خودگردان سالها دانشآموزان افغان بازمانده از تحصیل را آموزش میدادند. این مدارس توسط خود افغانها اداره میشدند و معلمان افغان در آن فعال بودند. رهبر معظم انقلاب اردیبهشت۹۴ دستور دادند که همه کودکان افغانستانی، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند، باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند، این یک تصمیم بزرگ و تاریخی بود که مدارس خودگردان را به حاشیه راند.
خودگردانهای غیرقابل قبول
در همین زمینه رئیس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش وجود مدارس خودگردان را غیرقانونی دانست و گفت: «اگر مدرسه خودگردانی شناسایی کنیم به نیروی انتظامی اطلاع میدهیم تا با آن برخورد کنند.»
غلامرضا کریمی، درباره وجود مدارس خودگردان که به آموزش اتباع افغانستانی میپردازند، اظهار کرد: «اگر مدرسهای به ما مراجعه کند و نظارت ما را بخواهد تحت پوشش ما میرود و اگر غیر از این باشد غیرقانونی است. مدارس خودگردان به شدت کاهش یافتهاند، مگر مدارسی باشند که در زیرزمین یا فضاهای نامناسب دایر شوند. از نظر ما هیچ مدرسه خودگردانی در کشور قابل قبول نیست و باید همه اینها مجوزهای لازم را از ما بگیرند و استانداردهای آموزش و پرورش ایران را پیدا کنند.»
رئیس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه اگر هم مدرسه خودگردانی را شناسایی کنیم به نیروی انتظامی اطلاع میدهیم و با آنها برخورد میکنیم، گفت: «وقتی ما اعلام کردیم هر دانشآموزی به صورت رایگان میتواند به مدرسه بیاید وجود مدارس خودگردان چه ضرورتی دارد؟»
وی افزود: «اگر انجمنهای مردمی تمایل داشته باشند، دانشآموزان افغانستانی محصل در مدارس را در اختیارشان قرار میدهیم تا آموزشهای تکمیلی دریافت کنند، به ویژه آنکه شماری از آنها تحت آسیبهای اجتماعیاند و باید آموزش ببینند، البته این آموزشها باید زیرنظر آموزش و پرورش باشد.»
از نبود شناسنامه تا معضلات اقتصادی
اما با وجود ثبت نام مدارس دولتی، شهریههای بالا برای دانشآموزان افغان و دهها مشکل حاشیهای دیگر موجب شده برخی از آنها همچنان بازمانده از تحصیل باشند.
بررسیها از شرایط کنونی دانشآموزان ایرانی بیهویتی که در مدارس کشور ثبت نام کرده و برای اولین بار تجربه نشستن پشت نیمکتهای کلاس درس را به دست آوردهاند، گویای این حقیقت است که هنوز مشکلات پیش روی آنها برای حضور مؤثر در جامعه و رشد و پیشرفت به قوت خود باقی است.
مشکلاتی مثل نگاه سربار داشتن به این کودکان در مدارس و اینکه مدیران ارشد آموزش و پرورش مدعی هستند، سازمان برنامه و بودجه اعتبار ویژهای را به دلیل پذیرش آنها به وزارتخانه اضافه نکرده است.
هرچند به نظر میرسد وزارت آموزش و پرورش با وجود نبود اعتبار کافی تلاش خود را برای خدماترسانی به کودکان بیشناسنامه انجام میدهد. مشکلات فراوان دیگر از جمله نبود کد ملی، شناسنامه، نظام آماری دقیق و معضلات اقتصادی، کمک و یاری سایر نهادها را میطلبد.
اگر آموزش و پرورش میخواهد خدمت شایسته و ماندگاری در حق کودکان بیهویت کشور و کودکان افغان انجام دهد، نباید در مدارس به این کودکان نگاه تبعیضآمیز وجود داشته باشد. آنها بدون شناسنامه و کارت اقامت هم آینده ساز کشور هستند.