رامونا غلامرضايي
همه ما در پاسخ به اين پرسش كه تربيت فرزند بر عهده كيست يك پاسخ ثابت و از پيش تعريف شده داريم: « تربيت فرزند بر عهده پدر و مادر است.» حتي وقتي ميخواهيم درباره شخصيت جوانان قضاوت كنيم، گريزي به نقش والدين او در اين زمينه ميزنيم و مثلاً در تعريف از خوبي يك جوان ميگوييم:« سر سفره پدر و مادر بزرگ شده است.» در واقع تربيت فرزند از وظايف گريز ناپذير والدين است و حتي زماني كه كودك به مهد و پيشدبستاني و مدرسه ميرود، وظيفه تربيت و پرورش فرزند از پدر مادر ساقط نميشود. اما آيا اين پايان ماجراست؟ آيا هر پدر و مادري به صرف وظيفه ميتوانند به خوبي از عهده تربيت فرزند بر بيايند؟ پاسخ به اين پرسش ما را به ضرورت آگاهي والدين از قواعد فرزندپروري هدايت ميكند. در واقع تربيت صحيح بچهها نيازمند والدين مطلع، آگاه و داراي مهارتهاي كافي است. كتاب «والدين آگاه» نوشته دكتر هادي خداپرست از انتشارات اشجع ما را با مهمترين اصول و روشهاي فرزندپروري آشنا ميكند. نكات گزيده اين كتاب را به طور خلاصه با هم مرور ميكنيم.
اهميت مهارتهاي فرزندپروري
بسياري از ما بدون آگاهي لازم، فرزندپروري را جلو ميبريم. حتي در امتحانات بورد تخصصي و فوقتخصصي در رشتههاي مربوطه، تقريباً تمام سؤالات مرتبط با بيماريها و اختلالات است و سؤالات اندكي از اين حوزه مطرح ميشود. در حالي كه فقط حدود 20درصد كودكان و نوجوانان درگير اختلالات روانشناختي ميشوند، ولي تمام آنها نيازمند آگاهي پدر و مادر از مهارتهاي فرزندپروري هستند. چكيده سخن اينكه در جهان پيچيده كنوني، نه تنها همه والدين بايد از مهارتهاي فرزندپروري آگاه باشند، بلكه در اجراي اين مهارتها نيز وجود اتفاق نظر، همفكري و هماهنگي بين والدين ضروري است.
فرزندپروري چيست؟
فرزندپروري عبارتست از انجام وظيفه در قبال فرزند يا فرزندان به صورت برخورد مناسب با كودك و نيازهاي او به گونهاي كه با ويژگيهاي كودك تناسب داشته باشد و با نيازها و ويژگيهاي خود مادر نيز تداخل نداشته باشد. در اين زمينه مفاهيم و موارد زير اهميت دارد و در فرايند فرزندپروري تأثيرگذار است.
مادري كردن رضايتبخش: حسن انجام وظيفه فرزندپروري به گونهاي كه محيط مناسب را براي رشد و نمو سالم كودك فراهم ميآورد، تناسب خوب، توازن و تعادل مستمر بين سبك رفتار، انگيزهها، نيازها، ويژگيها و ظرفيتهاي مادر و كودك در اين زمينه اهميت دارد. در واقع انطباق ضعيف، عدم تناسب و توازن بين سبك رفتار، انگيزهها، نيازها، ويژگيها و ظرفيتهاي مادر و كودك ميتواند به اختلال در رشد و تحول كودك و ايجاد ناسازگاري و اختلال در او و مادر منجر شود.
مزاج يا سرشت: عبارتست از خصوصيات رواني و فيزيولوژيك كه فرد با آن به دنيا ميآيد. مزاج افراد حتي دو همشيره (خواهر و برادر) با هم متفاوت است و اين مزاج در تمام عمر روي رفتار فرد تأثير ميگذارد و در تعامل با محيط ميباشد، زيرا بخش عمده آن زيستي و جسمي است. يكي از نكاتي كه پدر و مادر بايد در فرزندپروري هميشه به آن توجه داشته باشند، اين فطرت و سرشت كودك است.
مهمترين وظايف والدين در موضوع فرزندپروري
در مبحث مهارتهاي فرزندپروري يك سؤال مهم اين است كه واقعاً وظايف پدر و مادر چيست؟ فرزند انسان در مقايسه با موجودات ديگر طولانيترين زمان را براي اتمام رشد و نمو و ايجاد استقلال و خودكفايي نياز دارد كه در اين دوران به انجام وظيفه پدر و مادر خود وابسته است. در ابتداي زندگي كودك به تازگي مراحل رشد و نمو خود را شروع كرده است. در ابتدا حواس او فاقد پختگي لازم و تجارب او از زندگي كم و پراكنده است، بنابراين مادر با انجام وظيفه درست محيط مناسب را براي تكامل كودك فراهم ميآورد.
اهم و عمده وظايف پدر و مادر عبارتست از:
ارضاي نيازهاي اصلي فرزند: يك محيط سالم خانوادگي نه تنها به فرزندان بلكه به همه اعضاي خانواده اين امكان را ميدهد تا نيازهاي واقعي و مقبول خود را برآورده سازند. مهمترين نيازهاي اعضاي خانواده نياز به برقراري روابط عاطفي و خوب و نيازهاي اوليه يا جسماني شامل نياز به غذا، لباس، مسكن و امنيت است.
تلاش براي خودشكوفايي و فرديت يافتن فرزند: فرزندان را بايد به گونهاي تربيت كنيم كه پس از جدايي از والدين مستقل شده تا خودكاري پيدا كنند و به شكوفايي نيروها و استعدادهاي خدادادي و دروني خود برسند.
توجه به نياز به تعلق و اتفاق: ارضاي اين نياز به كودك احساس هويت خانوادگي ميبخشد. از كودك در مقابل استرسهاي مختلف حمايت كرده و اعتماد و امنيت او را بالا ميبرد و رشد روانشناختي را ميسر ميكند.
توجه به نيازهاي روحي و معنوي: ارضاي نيازهاي روحي و معنوي، كودك را در مسير كمال انسانيت قرار ميدهد.
نظارت منظم بر رشد سالم و پيوسته كودك: نظارت به اين معني است كه آيا در هر نقطه و دوره كمك مناسب و لازم در اختيار كودك قرار ميگيرد يا خير؟ كودك در هر مرحله از زندگي نيازهاي خاص آن نقطه يا دوره را دارد. نظارت مستمر به والدين كمك ميكند كه نيازهاي كودك را شناسايي كنند و از آنجا كه هر كودكي ممكن است نيازهاي متفاوتي داشته باشد و با مشكلات خاص خود روبهرو باشد، پدر و مادر بايد با نظارت مستمر خود را با نيازهاي كودك هماهنگ سازند. در كل والدين بايد مراقب، حمايتكننده، مشوق و تحريككننده باشند و نبايد نيازهاي غيرواقعي براي كودك بيافرينند و نيازهاي خود را بر كودك فرافكني كنند. رشد و پيشرفت هر كودك با سرعت خاص خود او صورت ميگيرد. والدين نبايد زياد نگران شده و با اقدامات اضافي سعي كنند كه نقص خيالي را جبران كنند و كودك را براي رسيدن به شاخصها يا معيارهاي بدون علت يا بيضابطه و ذهني تحت فشار قرار دهند. از آنجا كه هدف داشتن كودكي سالم، شاد، مطمئن، صميمي و مستقل است خانواده فقط زماني كه نگراني آنها رفع نشد با يك مشاور رشد مشورت كرده و راهنمايي بخواهند.
ايجاد محيطي مناسب براي رشد كودك: چنين محيطي بايد حمايتكننده، پربار، مشوق و تحريككننده باشد. براي رسيدن به رشد كامل، كودك نياز دارد كه با تحريك و تشويق در كنار ارائه حمايت، ظرفيتهاي ذاتي خود را در زمان مناسب به صورت بالفعل درآورد تا مستقل شود و به خود شكوفايي برسد.
برقراري تدريجي انضباط: كودكان نيازمند به تعيين مقررات و معيارها هستند كه اين اتفاق به خصوص از دو سالگي به بعد لازم ميشود. والدين بايد راهنمايي كرده و بايدها و نبايدها و مقررات را مطرح كنند و به كودك خاطر نشان كرده و نشان دهند كه زيرپا گذاشتن اين قوانين عواقب خوبي ندارد. والدين مطمئن باشند كه ارائه مقررات و نشان دادن اقتدار براي رشد كودك نيازي ضروري است و سبب پرورش عزت نفس و اعتماد به نفس كودك ميشود.
در خاتمه بايد گفت سالهاي اول زندگي تأثير زيادي بر رشد شخصيت كودك دارد. در واقع اگر نيازهاي هر دوره زندگي كودك برآورده شود و اگر بر تعارضات و چالشهاي هر دوره غلبه كند بيشك در بزرگسالي انساني شاد، خوشبخت و موفق خواهد شد.