درحاليكه مركز آمار مدعي وجود 23ميليون شاغل در كشور است، ميانگين بار تكفل معيشتي خالص در كشور نشان ميدهد، هر فرد شاغل علاوه بر مخارج زندگي خود، معاش بيش از دو نفر را تأمين ميكند، اين روند بيشك براي شاغلاني كه از حداقل حقوق برخوردارند، تنگناي مالي مستمري را در طول زندگي پديد ميآورد.
شاخص بار تكفل معيشتي خالص در كشور برابر 2/5 نفر است؛ به اين معنا كه هر فرد شاغل در كل كشور بهطور ميانگين علاوه بر مخارج زندگي خود، عهدهدار تأمين معيشت بيش از دو نفر ديگر است. گفتني است كه 50/3 درصد خانوارها صرفاً از طريق انجام مشاغل، كسب درآمد ميكنند، اين در حالي است كه رئيس كميسيون برنامه و بودجه اخيراً مدعي شد كه هفت دهك از جامعه ايران درآمدي مشابه به يكديگر دارند كه جمعيت مدنظر وي در حدود 56 ميليون نفر ميشود.
طبق مطالعات مركز آمار و اطلاعات راهبردي وزارت كار، بر اساس تقسيمبنديهاي رايج كه عموماً از طرح آمارگيري از هزينه و درآمد خانوارهاي كشور حاصل ميشود، منابع درآمد خانوار از سه بخش «درآمد حاصل از مشاغل مزد و حقوق بگيري»، «درآمد حاصل از مشاغل آزاد كشاورزي و غيركشاورزي» و «درآمد متفرقه» تشكيل شده است، اما درآمد متفرقه خانوار، خود از چندين منبع شامل حقوق بازنشستگي، سود سرمايهگذاريها، اجارهبهاي مسكن شخصي و ساير منابع نظير يارانه، كمك هزينه تحصيلي تشكيل ميشود. علاوه بر اين مطابق نتايج طرح هزينه و درآمد خانوارهاي شهري مركز آمار ايران، در سال ۱۳۹۵ سهم منابع درآمدي خانوار شهري از محل درآمدهاي مشاغل مزد و حقوق بگيري 33/3 درصد، از مشاغل آزاد كشاورزي و غيركشاورزي ۱۷درصد و از منابع متفرقه نيز 49/7 درصد بوده است، اما از مجموع درآمدهاي متفرقه، حقوق بازنشستگي 28/9 درصد، اجاره بهاي مسكن شخصي 34/9 درصد و ساير درآمدهاي متفرقه 36/2 درصد از منابع متفرقه خانوار را به خود اختصاص ميدهد.
شاخص بار تكفل معيشتي يك شاخص جمعيتي و اقتصادي است كه نشاندهنده مقدار تكفلي است كه يك فرد از نظر تأمين مخارج زندگي و هزينه افراد غيرفعال بر دوش دارد؛ به عبارت ديگر اين شاخص، برتري عددي افراد شاغل به افراد غيرشاغل را نشان ميدهد. بنابراين هرچه مقدار شاخص بار تكفل معيشتي بزرگتر باشد، فشار وارده بر جمعيت شاغل براي تأمين معاش افراد تحت تكفل افزايش مييابد. هر چند ميانگين بار تكفل معيشتي در كل كشور برابر 2/5 نفر است، اما در بين استانهاي كشور، سيستان و بلوچستان با 3/5 نفر داراي بالاترين شاخص بار تكفل معيشتي خالص در كشور است. همچنين شاخص مذكور در استان كرمانشاه 3/2 نفر و در چهار محال و بختياري و قم سه نفر است. به عبارتي در اين استانها يك فرد شاغل با درآمد حاصله، بايد به غير از خود معاش بيش از سه نفر ديگر را تأمين كند. استانهاي خراسانجنوبي با 2/9 نفر و كهگيلويه و بويراحمد با 2/8 نفر نيز در رتبههاي بعدي قرار دارند. در مقابل استان بوشهر با 2/2نفر داراي كمترين بار تكفل معيشتي خالص در كشور است.
مهار قدرت خرید نیروی کار توسط دولت
هر چند تصور عامه براين پايه است كه افزايش دستمزد در ايران ميتواند به فشار بر واحدهاي توليدي منتج شود و به بيكار شدن نيروي كار بينجامد، ولي بايد اذعان داشت كه از نظر واقعي حقوق و دستمزد كارگران سالهاست كه در حقيقت افزايش نيافته است و دولت به خوبي از طريق كنترل دستمزد كارگران و كارمندان قدرت خريد آنها در اقتصاد ايران را مهار كرده است.
بهطور نمونه 900 هزار تومان حداقل حقوق سال 96 با 362 هزار تومان سال 90 برابري ميكند و قدرت خريد اين دو عدد در سالهاي 90 و 95 با يگديگر برابر است و اين در بطن اعداد و ارقام اقتصادي نهفته است. در اين ميان از آنجايي كه عموم مردم ايران تنها دسترسيشان به درآمد از بازار كار و ارائه كار است و دولت در نظام تأمين اجتماعي، رفاهي، توزيع و باز توزيع درآمد در كشور بسيار ضعيف است، از اينرو افزايش دستمزد ميتواند به تقويت طرف تقاضا در اقتصاد بينجامد؛ علاوه بر اين سهم دستمزد نيروي كار بهعنوان يكي از عوامل توليد در قيمت تمام شده كالا و خدمات در اقتصاد ايران بسيار از استانداردهاي جهاني پايينتر است و ايران ارزانترين نيروي كار را در دنيا دارد.