سروش ستايشراد*
طرفداران اصالت برابري زن و مرد، زن را صرفاً در نقشهاي تزئيني ميبينند و با استفاده از شعارهاي پرطمطراق، نهتنها کرامت و ارزش ذاتي مقام زن را حفظ نميکنند، بلکه با پردهدري از شخصيت و هويتزدايي از نهاد خانواده، زمينه را براي تحت سلطه درآوردن، استثمار و اعمال خشونت جنسي عليه زنان، فراهم ميسازند.
هوشمندي زنان ايراني در شناخت باورهاي ديني و معرفت اسلامي، شايد کمي چشم تنگنظران به اين موضوع را به سمت خود جلب کند. در سالهاي اخير تبليغات فراواني عليه پوشش اصيل ايراني و اسلامي به راه افتاد و حتي کمپينهايي با حمايت مالي بيگانگان براي بر همزدن نظم اجتماعي و با هدف تقدسزدايي از مسئله عفاف و حجاب شکل گرفت.
وقتي سردار سعيد منتظرالمهدي در جمع خبرنگاران با اشاره به اهميت حوزه عفاف و حجاب، از کمکاري نهادهاي متولي و ارگانهاي مسؤل گلايه کرد و از اقدامات ايجابي و فرهنگي نيروي انتظامي سخن راند، همگان انتظار داشتند ميزان بيحجابي و ناهنجاريهاي مرتبط با آن افزايش يافته باشد اما در ميان تعجب همگان سردار از افزايش گرايش به حجاب و عفاف در سطح 70درصدي سخن گفت.
آنچه ما در اين نوشتار مورد نقد و بررسي قرار خواهيم داد، روايت يک حقيقت است؛ حقيقتي روشن و آشکار. آري، ميزان گرايش به حجاب و عفاف در سالهاي اخير، نه تنها در کشور خودمان رشد داشته، بلکه حتي در غرب و با وجود نظامهاي فکري و عقيدتي مشخصاً سکولاريستي و اومانيستي نيز رشد چشمگيري داشته است؛ امري که بايد از آن به عنوان انقلاب اخلاقي دختران براي اهتزاز پرچم عفاف ياد کرد. براي درک بهتر ماجرا نقبي هم به کتاب «دختران به عفاف روي ميآورند» ميزنيم.
يکي از ايدههايي که فرهنگ غرب با تبليغات وسيع و فريبنده به جهانيان عرضه کرده است، انديشههاي فمنيستي است. نياز زن امروز، شنيدن اين واقعيت است که بسياري از مدعيان حمايت از حقوق زنان در غرب به اين نتيجه رسيدهاند که باورهاي فمنيستي، دروغهايي بيش نيستند و ديگر نميتوانند پاسخگوي نياز زنان هوشمند امروز باشند و زندگي منطبق با دستورالعملهاي الهي با روح و روان آدمي سازگارتر و مطلوبتر است.
کتاب دختران به عفاف روي ميآورند از سه بخش تشکيل شده است. نويسنده بخش اول کتاب، خانم شليت درصدد است ضمن مرور آنچه در حال حاضر در امريکا در زمينه دختران و زنان رخ داده است، تصوير روشني از ترويج بيبندوباري و آزادي جنسي که خواست موج سوم فمينيسم است، ارائه کند و توضيح دهد که چگونه نسل جديدي در امريکا درحال شکلگيري است که خواستههايش با گذشتگان متفاوت است و به دنبال گمشده خود ميگردد. نسلي که از اين آزاديهاي بيحدوحصر به ستوه آمده و ميخواهد طعم شيرين فطرت را دوباره بچشد. صحبتهاي مختلف و مصاحبههاي مکرر خانم وندي شليت خواننده را به اين سمت سوق ميدهد که گويي دختران امروز امريکا با شورشهايي پراکنده ميخواهند چيزي نباشند که والدينشان بودهاند. آنها ميخواهند سبک زندگي و نوع پوشش خود را تغيير دهند و در تلاشند تا با خويشتنداري، زندگي عاقلانه و عفيفانهاي را در پيش بگيرند و روابط خصوصيشان را تا شروع زندگي دائمي به تعويق بيندازند.
نويسنده درباره محتواي کتاب خود ميگويد: «تلاش من در اين کتاب يافتن جايگزين بهتر براي فرهنگِ «دختر عنانگسيخته غربي» و جستوجوي راهي براي ارج نهادن بر تمايلات جنسي بدون سهيم کردن غريبههاست. هدف من حمايت از جمعيت رو به گسترش جوانان عفيف و پاکدامن و کاهش رنج آنان از زندگي در جامعه آشفته و سردرگم غرب است.»
شليت در ادامه با انتقاد از وضعيت نابهنجار تربيتي و رواج ابتذال در ميان کودکان با استفاده از عناصر مختلف همچون عروسکها، لباسها، کتابها و مجلات داراي عکسهاي نامناسب، بازيهاي رايانهاي و آلبومهاي موسيقي ميگويد:«جاي تعجب نيست که چرا کودکان به طور ناخواسته روز به روز بيشتر در دام هرزهنگاريهاي اينترنتي گرفتار ميشوند چراکه ديگر مسائل جنسي براي اين افراد رازآلود نيست و اين از نظر من جنايت بزرگي است.»
هرچند خانم شليت آنگونه که خود ميگويد براي انتشار نظراتش دچار مشکلات فراواني بوده است و سيستم رسانهاي اقتدارگرا تاب هيچ حقيقتي را ندارد، برنامههاي بسياري براي زدودن اثر کتاب وي انجام شده است. حتي وقتي اقبال عمومي به کتابهايي با موضوع ترويج عفاف و حيا در بين زنان زياد شد، چندين بار او را تهديد به مرگ کردند. شايد اين رفتار پرخطر از جهل پلوراليستي ناشي از تبليغات وسيع رسانهاي باشد.
نويسنده در اظهارنظري پيرامون چالشهاي طرح مسئله حجاب و عفاف ميگويد:«گرچه ما در عصر به اصطلاح «آزادي» زندگي ميکنيم، اما محاکمه و تعقيب توهمآلود و افراطي کساني را که ايدهآلهاي مکاتب غربي براي داشتن روابط جنسي آزاد زير سؤال ميبرند و بر لزوم رعايت عفت و پاکدامني اصرار ميورزند، بيانگر مطلب ديگري است و آن اينکه برخلاف تصور ما، دامنه آزاديهاي ما خيلي هم وسيع نيست. »
در بخش دوم کتاب، نويسنده خانم نانسي ليدموس با نگاهي آسيبشناسانه سعي بر شناساندن راهحلهايي براي پرهيز از آسيبهاي رواني در مواجهه با نفسانيات ميکند. وي تصريح ميکند: «بسيار مهم است که مراقب گامها و تصميمهايمان در مسائل جزئي زندگي باشيم. جايي که ميرويم، کتاب و مجلهاي که ميخوانيم، موسيقياي که ميشنويم و گردشي که در پيش ميگيريم همگي محرک غرايز ما (اميال طبيعي) هستند و غذاي روح ما ميباشند. قيافه، پوشش، انتخاب و رفتار ما، آنچه را که درون ماست آشکار ميسازد. باطن انسان به گونهاي تغييرناپذير بر ظاهر بيروني او اثر ميگذارد. استفاده از لباسهاي تحريکآميز و پوششهاي نامناسب ميتواند نشانهاي از زن نابخرد و پوشش سنگين و متين نشاني از زن عاقل باشد. »
غالب اديان الهي به خصوص دين مبين اسلام، ميکوشند با ترسيم چارچوبي صحيح و سالم براي برقراري رابطه و رفع نيازهاي افراد، نسخهاي در شأن و منزلت انسان و حفظ کرامت و شرافت او ارائه کنند. شريعت مقدس اسلام نيازهاي جنسي افراد را به رسميت ميشناسد و برآوردن آن نياز در کانون خانواده را مقدس ميشمارد و با سفارشهاي پيدرپي آن را در حريم خانواده محصور مينمايد تا همه رفتارهاي انسان جنبه متعالي بيابد و در مسير خيروصلاح خويش و جامعه قرار گيرد.
با نگاهي مختصر به تعاليم دقيق و عميق ديني، ميبينيم که در معارف ناب اسلامي بر رعايت ارزشهاي اخلاقي در مسائل جنسي توصيه فراواني شده است و اسلام، بقاي فرد و جامعه را در گرو رعايت اخلاق و رفتارهاي صحيح و معقول جنسي ميداند. به طور قطع عظمت آموزههاي اسلامي در مباحث اخلاق جنسي آنچنان است که هر خوانندهاي را به تحسين واميدارد.
* کارشناس ارشد مطالعات فرهنگي