به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مأموران پليس پايتخت با تماس تلفني فردي در جريان ربودن دختر جواني از سوي پسر پورشهسواري قرار گرفتند و راهي محل حادثه شدند. دختر جواني در شرح حادثه به مأموران پليس گفت: لحظاتي قبل من و تعدادي از دوستان و بستگان به در خانه يكي از دوستانمان به نام عاطفه رفتيم و قرار شد با هم براي تفريح به بيرون از تهران برويم. عاطفه خودروي پورشهاش را سوار شد و من و دوستانمان هم خودروهاي خودمان را سوار شدیم و شروع به حركت كرديم. هنوز مسافت زيادي را طي نكردهبوديم كه همایون، دوست عاطفه با خودروي پورشهاش راه خودروی عاطفه را سد كرد. وقتي عاطفه خودرواش را متوقف كرد، همایون او را به زور از خودرواش بيرون آورد و در حالي كه او را كتك ميزد به زور او را سوار خودروي خودش كرد و او را ربود. دوست ما درخواست كمك كرد، اما ما از ترس جرئت نزديك شدن به او را نداشتيم تا اينكه موضوع را به پليس خبر داديم.
پس از طرح اين ادعا، مأموران خيابانهاي اطراف را تحت نظر گرفتند تا اينكه دقايقي بعد متوجه خودروي پورشهاي شدند كه در كنار خيابان خلوتي پارك بود. وقتي مأموران به خودرو نزديك شدند، مشاهده كردند پسري در حال كتككاري دختر جواني است. بررسيها حكايت از آن داشت پسر جوان همان فرد آدمربايي است كه دقايقي قبل عاطفه را ربوده است. بنابراين مأموران پسر جوان را بازداشت و دختر جوان را آزاد كردند. عاطفه پس از آزادي از دست پسر خشن در شكايتي به مأموران گفت: مدتي است شبها با خودروي پورشهام در خيابان با خودروهاي مدل بالاي ديگري كورس ميگذارم. من و تعدادي از دوستانم كه همگي پولدار هستيم به اين كار عادت كردهايم، به طوري كه يكي از تفريحهاي شبانه ما كورس گذاشتن با خودروهاي گرانقيمتمان و به رخ كشيدن مدل خودروهايمان است. مدتي قبل با خودروي پورشه مدل بالايي كه راننده آن پسر جواني به نام همايون بود در خيابان كورس گذاشتم. چند باري من برنده شدم و چند باري هم او برنده شد.
ما هر شب با هم كورس ميگذاشتيم تا اينكه با هم ارتباط دوستانه برقرار كرديم. همايون به من خيلي ابراز علاقه ميكرد. او از من خواستگاري كرد و قرار بود خانوادهاش از من خواستگاري كنند. به همين دليل ارتباط ما ادامه داشت تا اينكه ساعتي قبل چند نفر از دوستانم همراه نامزدهايشان به در خانه ما آمدند و از من خواستند براي تفريح همراه آنها شوم و من هم قبول كردم. چند نفر از دوستانم داخل خودروی من نشستند و چند نفر هم داخل خودروی دوست ديگرم و به راه افتاديم كه ناگهان همايون با خودرواش راه ما را سد كرد. در حالي كه از كار او شوكه شدهبودم، خودرو را نگه داشتم. او از خودرواش پياده شد و مرا به باد كتك گرفت و به زور به داخل خودرواش برد و بعد هم به راه افتاد تا اينكه مأموران مرا نجات دادند.
متهم نيز در بازجوييها گفت: من عاشق كورس گذاشتن هستم. مدتي قبل داخل خيابان با عاطفه كورس گذاشتم و همين موضوع باعث آشنايي ما شد. پس از آشنايي هر شب به داخل خيابان ميرفتيم و دو نفري با هم كورس ميگذاشتيم تا اينكه به او علاقه پيدا كردم و از او خواستگاري كردم. ساعتي قبل كادويي گرانقيمتي براي عاطفه خريدم و به طرف خانهشان رفتم تا او را شگفت زده كنم. وقتي به در خانه آنها رسيدم مشاهده كردم عاطفه همراه چند دختر و پسر جوان سوار خودرو شدند و به راه افتادن. آنها داخل خودرو با هم ميخنديدند. من از اينكه عاطفه را با چند پسر و دختر غريبه ديدم خيلي عصباني شدم و تصميم گرفتم او را تنبيه كنم. به همين دليل او را به زور سوار خودروام كردم و كتك زدم. وي در پايان گفت: من قصد آدمربايي نداشتم و فقط از رفتار آنها عصباني شدم. تحقيقات از متهم به دستور قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران ادامه دارد.