محمد قوچاني، سردبير هفتهنامه صدا روز گذشته بابت انتشار يك طنز توهينآميز در مورد توصيه رهبر به محمود احمدينژاد از مردم عذرخواهي و اعلام كرد «براي اثبات اينکه سوءنيت نداريم، فعلاً تا اطلاع ثانوي از انتشار نشريه صدا خودداري ميکنيم، تا زماني که سازوکاري براي جلوگيري از تکرار اين اتفاقات طراحي کنيم.»
كلمه «عجب» وصف كمي است براي واكنش به اين جملات. محمدقوچاني با سابقه سردبيري بيش از 10 روزنامه و هفتهنامه و بيش از 20 سال روزنامهنگاري، تازه اكنون و پس از توهين هفتهنامهاش به مقامات عالي رتبه نظام به ذهنش رسيده كه سازوكاري براي جلوگيري از تكرار اين اتفاقات طراحي كند! و اين يعني بيسازوكاري يك هفتهنامه سياسي براي رصد مطالب قبل از انتشار؟! اين عذر بدتر از گناه نيست؟
و البته اين همه دليل تعجب از سخنان محمد قوچاني نيست. او ميگويد: «نويسنده اين مطلب آقاي آيدين سيارسريع با نشريه صدا تاکنون همکاري هم نداشته است و از اينرو مطلبي نبوده و نيست که بيانگر ديدگاه صدا باشد... ما از آن برائت جسته و ضمن عذرخواهي از مردم اعلام ميکنيم که از اين وضع ناراحتيم و با نويسنده مذکور نيز قطع همکاري خواهيم کرد. اين مطلب هم به دفتر مجله ارسال شده بود و همانطور که گفتم تحريريه صدا در توليد آن نقش نداشت.»
گويا قوچاني به عنوان يك سردبير كهنهكار اول بار بوده كه مطالب سخيف اين نويسنده طنز را – آن هم پس از انتشار – ديده و بياطلاع از ادبيات نوشتاري و نوع طنز هتاكانه او مطلبش را منتشر كرده است؛ يعني نشريه سياسي در اين حد بيسازوكار؟! ما هم بايد اين اظهارات را باور كنيم؟ از سوي ديگر، قوچاني در حالي مدعي ارسال مطلب به دفتر مجله از خارج تحريريه شده كه چند روز قبل خود پست اينستاگرامي اين نويسنده مبني بر آغاز همكاري با هفته نامه صدا را لايك )تأييد) کرده است. آيا سردبير حتي نخواسته محض تنوع! اولين مطلب نويسنده جديد هفتهنامهاش را قبل از انتشار بخواند؟
آيدين سيارسريع به گلايه از اعلام برائت قوچاني دو توئيت دارد؛ اول يك بيت شعر كه «چون بسي ابليس آدم روي هست/ پس به هر دستي نشايد داد دست» و دوم اينكه «اتفاقات هرچند تلخ در نهايت خيرند. اين ماجرا هم باعث شد اطرافيان را بهتر بشناسم.» همين دو واكنش نويسنده طنز هتاک براي درك آنكه اعلام برائت قوچاني چه نمايش ناشيانهاي است، كفايت ميكند.
و كلام پاياني آنكه محمد قوچاني مرد خود توقيفي رسانه است؛ توقيف همشهري ماه به دليل نداشتن مجوز، توقيف همميهن به دليل ترويج ابتذال فرهنگي و مصاحبه با بازيگري كه فيلم غيراخلاقي او منتشر شده بود، توقيف آسمان به دليل غيرانساني خواندن حكم قرآني قصاص، توقيف مردم امروز به دليل حمايت از نشريه فرانسوي توهينكننده به پيامبر اسلام، دو بار توقيف روزنامه شرق و نيز توقيف شهروند امروز، اعتماد ملي و ايراندخت و مجرم شناخته شدن چندي قبل هفتهنامه صدا به دليل توهين به رئيسجمهور در كارنامه سردبيري قوچاني نشان ميدهد او بيتجربه نيست و سازوكار را بلد است؛ براي همين دارد خودزني ميكند تا از قبول مسئوليت و مجازات توهين به رهبري راه فراري بيابد. او خودش را به افتادن زده تا پاي نخورد، اما اين همه سبقه و اين همه توقيف ميگويد كه او آنچنان كه كامبيز نوروزي، كارشناس سياسي اصلاحطلب وصفش كرده بود همچون «رانندهاي است كه هر چند ماه يكبار تصادف ميكند و لابد رانندگي را خوب نياموخته است!» با اين حساب آيا رواست او همچنان پشت فرمان بنشيند؟