در جريان ديدار روز جمعه شاهد اين بوديم که مزدک ميرزايي به عنوان گزارشگر بازي پرسپوليس و استقلال، پيمان ميرزايي مجري شبکه3 و کارشناسان برنامه همگي گفتند تحليلي درست از بازي کسلکننده سرخابيها بود. البته گوش جامعه از شنيدن اين صحبتها پر است، اما اهالي فوتبال و تماشاگران حاضر در ورزشگاه و همه آنهايي که از خانه بازي را ميديدند بيش از پيش از فوتبال ايران زده شدند. در حالي که همه منتظر بازي زيبا از دو تيم بوديم تصميمات مربيان در زمين نتيجه ديگري داشت. نميدانم چرا مربيان ما فکر ميکنند با تقليد از تيمهاي اروپايي و ديدن بازيهاي اروپايي فوتبال ما هم اروپايي ميشود. ما چه چيزي را تقليد ميکنيم. اگر در بازي تجمع بازيکنان صورت ميگيرد در فوتبالهاي اروپايي پاسهاي خلاق، کنترلهاي عالي، کار تاکتيکي منظم باعث ميشود که يک فوتبال ناب را در اروپا ببينيم، مسابقهاي مثل رئال با اتلتيکومادريد يا رئال با بارسلونا، اما در فوتبال ما تجمع بازيکنان حاصلش چيست؟ پاسهاي غلط، کنترل توپهايي که از پا جدا ميشود و اين مسائل فوتبال ما را از ريخت مياندازد.
آنچه که ما از فوتبال دربي ديديم جز شوت هوايي، يک ضرب دو ضرب چيز ديگري نبود. واقعاً نميدانم اسم اين فوتبال را چه بايد گذاشت به نظرم اين پينگپنگي شبيه فوتبال بود ما فقط در ورزش پينگپنگ يا همان تنيس روي ميز است که شاهديم بازيکن يک ضربه به توپ ميزند. در شروع نيمه دوم هم همين شرايط را در دربي ديديم. در همه دقايق بازي هم همين شرايط حاکم بود، ما هيچ چيز از دربي نديديم. آنچه که در فوتبالمان کم داريم، تکنيک بارور شده است. آنچه که در فوتبالمان کم داريم، استادي در پاس دادن است يک ضرب فوتبال بازي ميکنيم. بهترين نتيجهاي که از دربي 83 ميتوانيم بگيريم که با تبليغ نميتوان شبهفوتبال را تبديل به فوتبال کرد و آن را به نمايش گذاشت.