انسانها نيز مانند يك واحد بزرگ در كنارهم و با هم از اين امكانات و تسهيلات استفاده ميكنند. اما هركدام از اين امكانات داراي مقررات و فرهنگ استفاده خاص خود هستند كه در صورت رعايت نكردن آنها زندگي اجتماعي را به مخاطره مياندازد؛ فرهنگ شهرنشيني، فرهنگ استفاده از اتومبيل، فرهنگ استفاده از تلفن، فرهنگ استفاده از وسايل نقليه و به ويژه فرهنگ آپارتماننشيني كه در صورت نداشتن آگاهي از قوانين و آداب و رعايت نكردن آنها قطعاً زندگي اجتماعي هر يك از افراد دچار مشكلات بيشماري ميشود. در واقع هر جايي كه سبد زندگي از فرهنگ خالي ميشود آسيبهايي بيشمار جاي آن را پر ميكند.
فرهنگ چيست؟
براي فرهنگ تعاريف متفاوتي ارائه شده است ولي جامعترين تعريفي كه ميتوان براي فرهنگ بهكار برد اين است كه: فرهنگ به مجموعهاي از رفتارهاي آموختني، باورها، عادات و سنن مشترك، ميان گروهي از افراد ميگويند كه به گونهاي متوالي توسط ديگران كه وارد آن جامعه ميشوند، آموخته و به كار گرفته ميشوند. به عبارت سادهتر فرهنگ آن چيزي است كه مردم با آن زندگي ميكنند.
فرهنگ مهمترين و اصيلترين وسيله و ابزار حفظ يك جامعه يا پايدارترين وجه آن است.
مقام معظم رهبري فرهنگ عمومي جامعه را به دو بخش تقسيم ميكند و ميفرمايند: «يك بخش، امور و مسائلي است كه بارز و ظاهر و جلوِ چشم است و حقيقتاً هم در سرنوشت يك ملت دخالت دارد؛ اما در دراز مدت تأثير ميكند. يعني در مسير زندگي و حركتهاي آينده يك ملت تأثير دارد. مثلاً شكل لباس و چه پوشيدن و چگونه پوشيدن و از كدام الگوي پوشش استفاده كردن، جزو مصاديق و نمونههاي بارز فرهنگ عمومي جامعه است. يا شكل معماري در جامعه و در چگونه خانهاي زندگي كردن، بخشي از فرهنگ جامعه را شكل ميدهد. زيرا خانههاي قديمي ما يك نوع خانواده و خُلقيات بار ميآورند و آپارتمان نوعي ديگر از خانواده ايجاد ميكند. حتي شكلِ در و پنجره و ارتباط اتاقها با هم، به ناچار تأثير خاصي بر ذهن و خلق و منش و تربيت افراد دارد. بخش دوم از فرهنگ عمومي، آن است كه مانند بخش اول در سرنوشت يك ملت تأثير دارد اما تأثيراتش فوري و بسيار محسوس است. يعني خودِ امورِ مربوط به اين بخش از فرهنگ عمومي، چندان محسوس نيست؛ لكن تأثيراتش در جامعه و سرنوشت و مسير آن، بسيار محسوس است. از جمله اين امور و در واقع عمدهترينِ آنها، اخلاقيات است؛ اخلاق فردي و اجتماعىِ مردمِ يك جامعه. فرض بفرماييد افراد يك جامعه، وقتشناس نباشند. خب وقتي كه شما وارد آن جامعه ميشويد، اين وقت ناشناسي آنان را از طريقِ تأثيرات منفي آن در سرنوشت خودتان و مردم درمييابيد؛ در حالي كه خودِ آن، چندان واضح نيست.»
آپارتمانهاي عاري از فرهنگ
استفاده از همه امكانات رفاهي در زندگي بسيار عالي است ولي داشتن فرهنگ استفاده آن ضروريتر است. در سالهاي ابتدايي تغيير چهره شهر و ايجاد آپارتمانها، كوچ مردم از منازل شخصي خود به اين آپارتمانهاي چند واحده، قطعاً مشكلات زيادي را براي جامعه ايجاد كرده است. مردم با تصور اينكه چهارديواري اختياري است هر مدلي كه در خانه مستقل خود زندگي ميكردند در اين خانههاي قوطي كبريتي نيز همان سبك زندگي را ادامه ميدادند در حالي كه وقتي قرار است در يك ساختمان چند طبقه كه در هر طبقه يك، دو يا چند واحد ديگر نيز وجود دارد زندگي كرد، اين زندگي مستلزم رعايت قانون و مقررات خاص خود است كه اگر رعايت نشود آسايش و آرامش از اهالي ساختمان سلب ميشود و اين خود آغاز يك جنگ درون ساختماني است. خب اين ندانستنها و رعايت نكردنهاي قوانين آپارتماننشيني را در سالهاي اوليه ميتوان ناديده گرفت و چشمپوشي كرد ولي با گذشت نيم قرن از ايجاد ساختمانهاي چند طبقه در ايران باز هم شاهد بيفرهنگي و رعايت نكردن قانون آپارتماننشيني هستيم.
با پيشرفت شهرنشيني نوع و سبك ساختمانها نيز مدرنتر و زيباتر شدند. ولي اين پيشرفت در ساختمانسازي باعث پيشرفت در فرهنگ آپارتماننشيني نشده است. هنوز مردم بر اين باورند كه چهارديواري اختياري است. نه اينطور نيست، با وجود ديوارهاي نازك بين شما و همسايه سمت راستي و سمت چپي اين اختيار از شما سلب ميشود و شما مجبور به رعايت قانون و فرهنگ آپارتماننشيني هستيد. وقتي سقف خانه شما كف خانه همسايه طبقهبالايي و كف خانه شما سقف خانه همسايه طبقه پاييني شما است ديگر چهار ديواري اختياري معنايي ندارد. در واقع همه اهالي يك آپارتمان، ساكن خانه بزرگي هستند كه هر كدام در يكي از اتاقهاي اين خانه بزرگ زندگي ميكنند. با اين وجود آيا افراد ميتوانند در هر ساعت شبانه روز تلويزيون با صداي بلند ببينند و گوش دهند؟ آيا ميتوانند مهماني خود را تا پاسي از شب و يا تا ساعات بامدادي ادامه دهند؟
براي كسب آرامش و احساس خوب زندگي لازم است تمام موارد قوانين آپارتماننشيني رعايت شود. در واقع بايد فرهنگ آپارتماننشيني را ياد بگيريم و به ديگران آموزش دهيم. هنگامي كه زباله منزل خود را بيرون ميآوريد آن را با سطل آشغال حمل كنيد يا در يك كيسه ديگر به بيرون انتقال دهيد تا هم از چكه كردن آب كيسه آشغال جلوگيري شود و هم بوي تعفن آن در ساختمان پخش نشود.
نوكيسهها و فرهنگ رفتاري مندرآوردي
در چندساله اخير تغييرات اقتصادي زيادي در كشور رخ داده است كه ثبات اقتصادي را دچار تزلزل كرده است. عدم ثبات اقتصادي دركشور باعث شده تا عده كثيري از افراد جامعه يكشبه ثروتمند شوند. افرادي كه فرهنگ زندگي آنها كيلومترها با فرهنگ زندگي طبقه مرفه اصيل جامعه فاصله دارد. حال تصور كنيد در يكي از آپارتمانهاي شيك و گران شهر، نوكيسههايي زندگي ميكنند كه حتي آداب و نوع رفتار زندگي در اين منطقه از شهر را نميدانند. ديگر مشخص است كه چه اتفاقي در حال رخ دادن است.
اين رفتار نوكيسهها تنها به محل سكونت آنها ختم نميشود. در سطح شهر نيز شاهد اين ناهنجاريهاي فرهنگي هستيم. تردد پرسر و صداي ماشينهاي لوكس گرانقيمت در سطح خيابانهاي شهر يكي از اين رفتارهاي نوكيسههاست. اينكه فرد به دليل داشتن ثروت محق است هر رفتاري را از خود نشان دهد و ديگران سكوت كنند نيز يكي ديگر از نشانههاي ناهنجاريهاي فرهنگي است. بنابراين اگر تصور ميشود پول فرهنگ ميآورد كاملاً اشتباه است متأسفانه در بسياري از موارد خود پول و ثروت دليل بيفرهنگي آدمهاست.
بنابراين بايد تأكيد كرد داشتن فرهنگ در تمامي جنبههاي زندگي و رفتارهاي اجتماعي افراد تأثيرگذار است. وقتي مردم با فرهنگ آشنا نباشند به راحتي آرامش را از زندگي ديگران سلب ميكنند و اين يعني افزايش ناآرامي و اختلافات در جامعه كه در نهايت نابودي آرامش و امنيت را به همراه خواهد داشت. پس بياييد با زندگي بر اساس فرهنگ و احترام به حفظ حقوق ديگران سبك جديدي از زندگي را تجربه كنيم.