تازهترين اظهارات محمدرضا شجريان در واكنش به افشاگريهاي حسين عليزاده درباره برخي اتفاقات پشت پرده خانه موسيقي در حالي است كه واقعيت ماجرا به مسائلي سياسي، اعتقادي و بسيار فراتر از يك اختلاف صنفي مربوط ميشود. جدا شدن راه حرفهاي و البته ظاهري حسين عليزاده از شجريان به سال ۱۳۸۴ برميگردد، اما بالا گرفتن دعواي بين آنها زماني شكل جدي و واقعيتري به خود گرفت كه حسين عليزاده از دريافت نشان «شواليه» كه قرار بود توسط سفير فرانسه در كشورمان به وي اهدا گردد امتناع كرد. ماجرا از اين قرار بود كه آذرماه سال گذشته حسين عليزاده با انتشار نامهاي از دريافت نشان شواليه دولت فرانسه كه پيش از وي از طريق سفارت اين كشور در تهران به چهرههاي فرهنگي و هنري، از جمله محمدرضا شجريان، داريوش مهرجويي و چندين نفر ديگر اهدا شده بود، امتناع كرد. اين اقدام تحسين برانگيز عليزاده که همزمان با نفرت حاكم بر فضاي عمومي جامعه به دلیل اتخاذ مواضع ضدايراني مسئولان ارشد دولت فرانسه، بهخصوص اظهارات و سابقه كثيف لوران فابيوس وزير امور خارجه اين كشور در مخالفت با حقوق هستهاي كشورمان و نيز دست داشتن فابيوس در جريان پرونده معروف خونهاي آلوده بود، با استقبال قابل اعتناي مردم، رسانهها و نخبگان جامعه مواجه گرديد.
عليزاده در بخشي از اين نامه نوشته بود: «... هنرمند در ديار خود ساخته ميشود تا بپروراند جهاني را. موسيقي كهن ايران، طنين تاريخ مردمي است باشكوه. عشق، شجاعت و ايثار از تك تك نغمههايش جاري است و افتخار واژهاي است كه مردم به هنرمند هديه ميدهند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزيز و بزرگم بارها به اوج افتخار رساندهاند. اگر سياهي جنگ و كينه و نابرابري در دنياي قدرت حاكم است، نغمههاي عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتي جاودانه نيز حاكم است. ... ضمن قدرداني از مسئولان كشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ايران، به نام حسين عليزاده قناعت كرده، تا آخر عمر به آن پيشوند يا پسوندي نخواهم افزود. در آخر ضمن تبريك به تمام بزرگان ايران و جهان كه نشان با ارزش شواليه را دريافت كردهاند، خود را بينياز از دريافت هر نشاني دانسته، همچنان اندر خم كوي دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ايستاد.»
نكته جالب اينكه بعد از گذشت دو روز از انتشار اين نامه، محمدرضا شجريان كه پيشتر با اظهارات ضدايراني در جريان فتنه 88 از شبكههاي ماهوارهاي مورد خشم مردم و حتي برخي طرفدارانش شده و از آنجايي كه قبلاً اين نشان شواليه را دريافت كرده بود، با انتشار متني به اين اقدام عليزاده واكنش نشان داد.
شجريان در اين متن سعي كرد امتناع عليزاده از دريافت اين نشان را «اعتراض به رفتار و گفتار كساني از خودمان كه از اين نشانها استفاده نا به جا كردند» تعبير و تفسير كند! پس از اين عليزاده به طور تلويحي و در پاسخ به مواضع و اظهارات شجريان، صحبتهايي را مطرح كرد كه نشان ميدهد بحث استعفاي وي از شورايعالي و خانه موسيقي و همچنين دعواي پينگپنگي شكل گرفته بين او و شجريان بيش از آنكه موضوعي صنفي و حرفهاي باشد، دلايلي كاملاً سياسي و اعتقادي دارد. البته واضح است كه اين اختلافات منبعث از افتراق ايدئولوژيكي و گفتمانی و برگرفته از نوع نگاه به وطن و مردم است، زیرا علیزاده درجمع دانشجويان شهر شيراز درباره علت اصلي امتناعش در دريافت نشان شواليه گفته است: «من عاشق مردمي هستم كه هويت من نيز از آنها ميآيد و همين نام حسين عليزاده برايم كافي است، من نميخواهم «سرباز فرانسوي موسيقي ايران» باشم و فكر ميكنم اين دليل به اندازه كافي محكم باشد[!]»
اما شجريان كه در فتنه 88 با حمايت از كساني كه ميخواستند سر به تن اين مردم و مملكت نباشد، چوب حراج به همه آبرو و گذشتهاش زد مجدداً سعي كرده با اظهاراتي از سويي آب رفته را به جوي بازگردانده و از سوي ديگر عليزاده را به استهزا و استخفاف بكشاند. وی درباره عليزاده كه با دريافت نكردن نشان «شواليه» از دست كثيف و خون آلود دولتمردان كشوري مثل فرانسه، عطاي «شواليه» اجنبي بودن و خيانت به مردم و كشورش را به لقاي «حسين عليزاده» و «سرباز وطن» ماندن بخشيد، گفته است: «در ميان اين انتقادها بهنظر ميرسد، برخي ميخواهند با مطرح كردن نامشان در رسانهها، خودشان را بزرگ كنند كه اتفاقاً اين اقدام كاملاً به ضررشان است.» ظاهراً واقعيت پنهان و مستتري كه در پس اظهارات و پاسخهاي شجريان نسبت به افشاگريهاي عليزاده وجود دارد ناظر بر اظهارات عزتمندانه و البته محترمانه اين موزيسين و هنرمند با سابقه كشورمان در نگرفتن نشان شواليه از سفارت فرانسه به نمايندگي از دولت اين كشور است. چه اينكه در كشورمان افراد متعددي مسمّا و موصوف به صفت «هنرمند» قبل و بعد از عليزاده اين نشان را در نهايت ذوق زدگي و هيجان دريافت كردهاند كه از بد حادثه شجريان نيز جزو همين «شواليه»هاي فرانسوي است كه افتخار سرباز وطن بودن را با يك نشان حلبي تاخت زدهاند.