او پاسداري بود كه حتي پيش از تشكيل رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در نقاط دورافتاده كشور، پاسداري از كيان نظام اسلامي را وظيفه شرعي و انساني خود ميدانست و از اين رو پيش از استقرار سپاه در كردستانات، تعدادي از جوانان و دانشجويان را براي انجام فعاليتهاي فرهنگي راهي اين ديار كرده بود.
سردار اثباتي كه سمتهايي چون معاونت فرهنگي سازمان بسيج را در پرونده كاري خود دارد، در اين خصوص ميگويد: قبل از اينكه سپاه به شكل رسمي در كردستان تشكيل شود و حضور داشته باشد، ما با درايت حاجداوود كريمي به اين خطه رفتيم و كارهاي فرهنگي انجام ميداديم. كمي بعد سپاه در كردستان بهطور رسمي شكل گرفت و از ما هم دعوت كردند كه به اين نهاد انقلابي بپيونديم. توجه شهيد كريمي به كار فرهنگي آن هم در كردستانات اوايل انقلاب نشان از درايت و دورانديشي او داشت كه اين طور دلسوزانه در جهت بسط نظام اسلامي و كمك به مردم محروم كردستان تلاش ميكرد.
داوود كريمي كه متولد سال 26 در محله سلسبيل تهران بود، در محله نازي آباد از جنوبيترين و محرومترين محلات تهران بزرگ شد و از آنجايي كه خانوادهاي مذهبي داشت، خيلي زود مسير مبارزه با رژيم طاغوت را انتخاب كرد. داوود كريمي كه در ابتدا جذب سازمان مجاهدين شده بود، با تغيير رويه اين سازمان و غلبه انديشه ماركسيستي در آن، از مجاهدين جدا شد و به اتفاق تعدادي از دوستان مكتبي و مذهبي خود گروه فجر اسلام را راهاندازي كردند. او با آشنايي و قرابتي كه با حاج مهدي عراقي از ياران صديق حضرت امامخميني(ره) داشت، از طريق ايشان با انديشههاي امام آشنايي پيدا كرد و به اين ترتيب تا پايان عمر دل در گرو مهر ولايت فقيه نهاد و با چنين روحيهاي نيز جام شهادت را نوشيد.
اما پيش از اينكه پرونده اين مجاهد مخلص به مهر سرخ شهادت مزين شود، حاجداوود مسيري طولاني در پيش داشت. او در زمان طاغوت مدتي را براي ديدن آموزشهاي چريكي به لبنان عزيمت كرد. در بازگشت در مناطق جنوبي تهران و خصوصاً نازيآباد فعاليتهاي ضدرژيم خود را دنبال كرد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز كميته نازيآباد را ساماندهي و به اتفاق دوستانش همانجا فعاليت ميكرد.
وزنهاي به نام داوود
با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، حاجداوود كريمي در اين مسير نقش مؤثري ايفا كرد و چون وزنهاي محكم در اين نهاد انقلابي حضور يافت و همواره عضو هيئت مركزي سپاه تهران بود. مدتي نيز فرماندهي منطقه 10 كشوري سپاه يعني تهران را برعهده گرفت و در همين مدت سنگ بناي تيپ سيدالشهدا(ع) را گذاشت و با تأييد فرماندهي وقت سپاه، حاجداوود، شهيد وزوايي را مأمور تشكيل اين تيپ كرد كه با صلاحديد حاجاحمد متوسليان و مشورتي كه با فرمانده سپاه محسن رضايي صورت گرفت، اين تيپ در آن مقطع تشكيل نشد. هرچند چند ماه بعد دوباره طرح تشيكل تيپ 10 سيدالشهدا(ع) ريخته شد و اين بار با فرماندهي شهيد موحد دانش تشكيل شد.
به هر رو، شهيد داوود كريمي كه سرداري مخلص و بيباك بود، از بدو شروع جنگ تحميلي تمام قد در مسير پاسداري از كشور و نظام اسلامي ايستاد و حضوري جدي در صحنههاي سخت نبرد يافت. در پرونده كاري او آورده شده است كه مدتي در بنياد شهيد حضور يافت و در مقطعي نيز در قالب طرح «والعاديات» عازم شرق كشور شد تا با سمت فرماندهى قرارگاه مركزى محمد رسولالله و قرارگاههاى تاكتيكى تابعه، مسئوليت مبارزه با قاچاقچيان مواد مخدر را برعهده بگيرد، اما برخي از همرزمانش عنوان ميدارند كه حاجداوود به شكل مخفيانه در عملياتها حضور مييافت و موارد قابل توجه 9 مجروحيت او نيز دليلي بر اين مدعاست.
در شرق كشور اما حاجداوود كريمي كه تجربيات خوبي در مهندسي رزمي طي عملياتهاي والفجر 8 و كربلاي5 يافته بود، «گردانهاي مهندسي كوير» را راهاندازي كرد. خود اين شهيد طي گفتوگويي كه فيلم آن نيز موجود است، در خصوص عمليات مهندسي در والفجر 8 و كربلاي5 سخن ميگويد و آنطور كه پيداست از تجربيات حرفه تراشكاري و ريختهگرياش كه مدتها از طريق آن امرار معاش ميكرد، براي ايجاد پلها و سامانههايي از اين دست بهره ميبرد. او به همراه شهيد ملاآقايي طرحهاي ابتكاري جالب توجهي را در اين دو عمليات پايهريزي ميكنند و همين تجربيات هنگام حضور حاجداوود در شرق كشور، باعث ايجاد گردانهاي مهندسي كوير از سوي او ميشود.
مجروحيتها و محدوديتها
در خصوص مجروحيتهاي حاجداوود كريمي گفته ميشود كه او در عمليات فاو شيميايي شد و در عمليات مرصاد نيز تركشي در كنار قلبش نشست. اما فيلمي از او وجود دارد كه طي آن از مجروحيت شديدش سخن گفته است. حاجداوود ميگويد: سال 75 پاي سمت چپم دچار ضايعه شد، اما به آن بيتوجه بودم كه چند سال بعد دچار خونريزي شديدي شد. سال 80 چند عمل جراحي روي پايم انجام شد اما دوباره شرايط بدتر شد، سال 82 به علت شدت جراحات قطع نخاع شدم. بعد از آن، شش عمل ديگر روي بدنم انجام شد ولي بينتيجه بود.
سپس به آلمان اعزام شدم، پروفسور نعمتي آنجا حضور داشت، آنها دو عمل سخت روي بدنم انجام دادند و 12 تركش را از نواحي حساس خارج كردند و بعد از آن تشخيص دادند كه (بيماري شيميايي) بر اثر گازي بهنام نوكس است.
بعد از مدتي به همراه پروفسور نعمتي به ايران برگشتم. وي 30 تركش ديگر را از بدنم خارج كرد. دوبار ستون فقراتم را عمل جراحي كردند اما بيتأثير بود و دوباره فلج شدم. قرار شد تمام دندههاي قفسه سينهام را تعويض كنند اما به علت خطراتي كه داشت ديگر هيچ عملي روي بدنم انجام نشد...
شهادت در اوج مظلوميت
با وجود زحمات بسياري كه حاجداوود كريمي در مسير اعتلاي نظام اسلامي و پاسداري از امر وليفقيه كشيده بود، پس از اتمام جنگ تحميلي و بنا به اعمال سليقههايي كه ميشد، او مدتي را در انزوا بهسر برد و دوباره به كارگاه تراشكارياش در صالحآباد برگشت و خانهاش در همان محله نازيآباد قرار داشت. از سال 82 نيز رفتهرفته مصدوميت شيميايي حاجداوود خود را بروز داد تا اينكه در نيمه شهريورماه 1383 بر اثر جراحات ريوي ناشي از استشمام گازهاي شيميايي به شهادت رسيد. مقام معظم رهبري در پيام تسليتي به مناسبت شهادت حاجداوود ايشان را سردار خطاب كردند كه پس از عنايت رهبري بود كه اندكي از محروميتهاي اين سردار پرآوازه نظام اسلامي كاسته شد. روحش شاد و يادش گرامي باد.