
فوتبال ديگر لذتبخش نيست، ديگر از جنس فوتبال قديم نيست. شبيه به ميدان جنگي شده براي تاخت و تاز ريز و درشت به يكديگر. هر كس صداي بلندتري دارد، زورش بيشتر است. شايد براي همين است كه ديگر خبري از تماشاگران فوتبال نيست، آنها دلسرد شدهاند. تيمي كه شانس قهرماني است 20 هزار هوادار خود را هم نميتواند به ورزشگاه بكشاند و اين را ميتوان از لذتبخش نبودن فوتبال پولكي امروز متوجه شد.
اين را ميتوان از حركات دايي مقابل داور چهارم در بازي با داماش متوجه شد. اين را ميتوان از اعتراضهاي جلالي مردي كه تا ديروز ساكت بود و امروز لب به انتقاد گشوده متوجه شد. مربياني كه همه و همه از وضعيت داوري مينالند و البته در فوتبال ما ثابت شده مربيان معترض يا زودتر از بقيه به حقشان ميرسند يا اينكه خودشان هم دستي در قضايا دارند.
اشتباهات داوري و قضيه تباني برخي تقريباً براي همه محرز شده، اما وقتي پرونده رسيدگي به موضوع از مسير اصلياش خارج شده و خبري از اعلام رأي نهايي نباشد، آن وقت اين فضاي مأيوسكننده به وجود ميآيد.
حالا چه كسي از اين فوتبال لذت ميبرد؟ هواداري كه به فضاي پاك فوتبال مشكوك شده؟ قطعاً اينگونه نيست.
آنچه مشخص است اينكه همه فوتباليها عصبياند از اين فوتبال و قطعاً اولين خروجي اين نزاعهاي بيپايان، ريزش تماشاگران است. اين را ميشود از تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاهها فهميد. اگر روند رسيدگي به پرونده تخلفات داوران و بقيه عناصر تأثيرگذار به خوبي طي ميشد و متخلفان خيلي سريعتر تعيين تكليف ميشدند، قطعاً تماشاگر بيشري براي ديدن بازيها ميآمد، در اين شك نكنيد. اما گويا كسي به پاك بودن فوتبال ايمان ندارد و همين اعتماد نداشتن موجب شده تعداد تماشاگران روبهروز كمتر شود.
هوادار وقتي به اين نتيجه ميرسد كه نتايج در جاهاي ديگري غير از مستطيل سبز رقم ميخورد، ديگر هيجاني براي دنبال كردن آن ندارد، براي همين است كه ورزشگاههاي ما پر از خالي! ميشود. تماشاگر ما فوتبال را ميفهمد، اگر تا چندي پيش براي بار فني پايين مسابقات به ورزشگاه نميآمد امروز معضل ديگري را هم به آن اضافه كرده و آن نيست مگر تباني، رشوه و باجخواهي. پس طبيعي است كه ماندن در خانه را به آمدن به ورزشگاه ترجيح دهد.