رهبر فرزانه انقلاب نيز خانهداري را يك هنر ميدانند؛ اينكه يك زن بتواند با تمام چالشهايي كه ممكن است بر سر راهش قرار بگيرد، محيط خانه را گرم و صميمي نگه دارد و آرامش را بر فضاي خانه حاكم كند هنري بزرگ و يك جهادي واقعي است كه شعبهاي از جهاد اكبر و جهاد با نفس محسوب ميشود. به تأكيد امام خامنهاي، يك مرد زماني در جامعه مفيد و مؤثر خواهد بود كه همسرش در خانه او را همراهي و حمايت كند و به عبارت ديگر خيالش از خانه و خانوادهاي كه خانمش بالاي سر آنهاست راحت باشد. ضرورت حضور و نقشآفريني زنان در محيط خانواده و امن نگه داشتن خانه با گرماي حضوري سبز به عنوان مادر يا همسر تا اندازهاي است كه رهبر انقلاب يكي از شروطي را كه به عنوان جواز حضور زنان در صحنه فعاليتهاي اجتماعي مطرح ميكنند، ايفاي نقش مادري و همسري و كدبانوگري خانمها در خانه است. به عبارت ديگر ميتوان گفت خانه دژي است كه مديريت آن در دستان زنان خانواده است و خانهداري رموز اين مديريت زيباي زنانه است.
وقتي مادري به نقشهاي زنان اضافه ميشود اما مسئوليت و تعهد آنان بسيار گستردهتر و متعاليتر ميشود. حالا ديگر پاي يك موجود ظريف ديگر در ميان است؛ موجودي كه تارهاي عاطفهاش ظريفتر از ابريشم و شكنندهتر از شيشهاي نازك است و فقط سر انگشتان ظريف مادر است كه ميتواند گرههاي روحي كودكان را باز كند تا دچار چالشهاي عاطفي نشود، فقط و فقط مادر است كه اين وظيفه خطير را به عهده دارد. در برابر اين اما براي انجام يك شغل ممكن است دهها نفر آمادگي داشته باشند چون يك شغل تعريف شده هر قدر هم مهم و تأثيرگذار باشد منحصر به فرد نيست اما مادري نقشي است كه منحصراً از سوي يك مادر ايفا ميشود.
خودش هم نميداند ساعت كارياش در طول شبانهروز چند ساعت است. اصلاً انگار ساعت كاري خاصي ندارد هرچند تقريباً از ساعت 6 صبح هر روز بيدار ميشود تا صبحانه را آماده كند. 6:30 همسرش را از خواب بيدار ميكند و ميز صبحانه را ميچيند. كمي بعدتر نوبت بيداري و حاضر كردن بچههاست. بعد هم كه بايد تا مدرسه برود و فرزندانش را راهي كند. سر راه برگشت به خانه خريدهاي روزانه را بايد انجام دهد. تازه بعد از خريد روزانه و چك و چانه زدن با كسبه و ايستادن در صف نان و سبزي و از اين طرف به آن طرف دويدن نوبت به شست و شو، پخت و پز و رفت و روب ميرسد. سر ظهر بايد ناهارش حاضر باشد و بعد هم خودش مهياي بيرون رفتن از منزل شود. بايد بچهها را از مدرسه به خانه بياورد و ناهارشان را بدهد. بعد از ناهار و جمع و جور كردن آشپزخانه و شستن ظرفها هم نوبت به رسيدگي به درس و مشق بچهها ميرسد. بعد از ظهر اما با نزديك شدن بازگشت همسر از سر كار بايد شاداب باشد و خستگي كار روزانه را از تن بيرون كند، اگرچه سر كار نبوده كه خسته شود از صبح تا شب در خانه بود و در نهايت كار خانه را انجام داده است! با اين همه وقتي از او ميپرسند: شغلت چيست؟ لبخندي ميزند و ميگويد: «شاغل نيستم، خانه دارم.»
با اين اوصاف آيا خانهداري شغل است؟ خانهداري شغل نيست؟ آيا زنان خانهدار نميتوانند فعال اجتماعي محسوب شوند؟ يك زن شاغل آيا خانهدار نيست؟ و بر عكس يك زن خانهدار شاغل؟!
زن؛ مدير بيچون و چراي عواطف خانواده بي ترديد زنان محور خانوادهاند؛ يك زن چه مادر باشد، چه همسر و حتي خواهر يا دختر، همواره در رأس مديريت عاطفي و برقراري توازن روحي در خانواده قرار دارد و با هنرنماييهاي خود ميكوشد تا آرامش را در محيط خانه حفظ كند. اين تمهيدات گاهي در شكل پختن غذاست و گاهي در قالب خريدهاي روزانه تجلي مييابد. مسئوليت اصلي برقراري تعامل روحي با ساير اعضاي خانواده نيز اغلب اوقات با زنان خانواده است. بنابراين در اغلب اوقات صبحها قبل از ساير اعضاي خانواه بيدار ميشوند و شبها بعد از همه ميخوابند و از امور منزل و پخت و پز گرفته تا شستشو و رسيدگي به امور بچهها و شكلدهي ارتباطات عاطفي اعضاي خانواده با يكديگر همه و همه يك جورهايي سر رشتهاش در دست زنان خانواده است و در قالب خانهداري ميگنجد. حالا حتي اگر بانوي ما شاغل هم باشد، شغل و حضور اجتماعياش در كنار نقش مهم خانهداري قرار ميگيرد.
يك قياس معالفارقمينو اصلاني رئيس سازمان بسيج زنان نيز وقتي ميخواهد به سؤال شغل بودن يا نبودن خانهداري پاسخ دهد، ميگويد: خانهداري را با شغل نميتوان مقايسه كرد زيرا خانهداري يك جريان عميق در خانواده و بسيار فراتر از يك شغل است. وي در گفتوگو با «جوان» نگاه درست به مقوله خانهداري را نگاهي متفاوت از آنچه در جامعه امروز مطرح ميشود ميداند و ميافزايد: در واقع خانم خانهدار جريان آرامشبخشي را كه موجب انسجام فكري اعضاي خانواده ميشود مديريت ميكند و با ساز و كار ويژهاي آن را به سر انجام ميرساند.
تفاوتهاي خانهداري با تعريفي كه از شغل ميشناسيمبراي آنكه بخواهيم ماهيت مقولهاي همچون خانهداري را تشريح كنيم و با مقولهاي مانند اشتغال مقايسه نماييم پيش از هر چيز بايد ببينيم هر يك از اين مفاهيم دربرگيرنده چه معنايي هستند. اصلاني هم براي آنكه شغل بودن يا نبودن خانهداري را تشريح كند ابتدا به تعاريفي كه براي اين دو مقوله وجود دارد ميپردازد.
1 ـ در خانهداري اجبار جايگاهي ندارد
به باور اين فعال حوزه زنان و خانواده ما از شغل يك تعريف انتزاعي داريم كه در اين تعريف اجبار وجود دارد. وقتي يك فرد در يك شغل به كار مشغول است مجبور است تا مطابق تعريف شغلياش يك سري از فعاليتها را انجام دهد و يك ساعت مشخص را براي اين فعاليتها وقت بگذارد. در برابر چنين تعريفي اما درمييابيم خانهداري ماهيتاً با شغل قابل قياس نيست زيرا اگرچه در شغل اجبار وجود دارد اما يك زن خانهدار به شكل اجباري امور خانه را مديريت نميكند.
2 ـ راهكارهاي متفاوت زنان براي خانهداري
دومين تفاوت خانهداري با يك شغل در وظايف تعريف شده و چگونگي انجام آنها است. اصلاني در اين باره اينگونه توضيح ميدهد: در خانهداري ما شاهد تدبير جريانسازي براي ايجاد كانون محبت و عاطفه هستيم كه هر خانم بنا به تواناييها و طرز تلقياش، براي به سرانجام رساندن اين منظور، روشهاي متفاوتي را به كار ميگيرد در حالي كه در يك اداره يا يك سازمان، اگر 100 كارمند هم وجود داشته باشند وظايف تعريف شدهاي دارند و بايد مطابق چك ليست خاصي وظايفشان را انجام دهند. در مقابل اما يك خانم خانهدار با تدبير، عقلانيت، احساسات و عاطفهاش، خانواده را ميسازد و تدبير ميكند.
3 ـ زمان در دست بانوان خانهدار
به باور اصلاني تفاوت ديگر خانهداري و ديگر شغلها اين است كه وقتي كسي زنان خانهدار را مجبور به انجام كارهاي خانه نميكند، بالطبع اين جريان تدبير براي تعالي و نشاط خانواده زمان مشخص ندارد و همانند تدابير عاطفي و احساسي، تدبير ميزان وقتي كه مادر يا همسر براي رتق و فتق امور خانه، كدبانوگري و خانهداري صرف ميكند در دست خودش است.
اين كارشناس و فعال حوزه زنان در نهايت تأكيد ميكند: تقريبا تمام خانمهايي كه در خارج از منزل كار ميكنند نيز درعمل خانه دارند و اگر بخواهيم خانهداري را با اشتغال مقايسه كنيم دچار يك قياس معالفارق شدهايم چراكه خانهداري بسيار متعاليتر از آن است كه با ديگر شغلها مقايسه شود و در برابر چنين قياسي بخواهيم برايش ارزشگذاري كنيم. به بيان ديگر خانهداري خود يك ارزش بسيار والاست كه اهميت جايگاه مادري و همسري را بيشتر و بهتر به تصوير ميكشد. با وجود اين اما هنوز هم در جامعه امروزي ما برخي از افراد چه مردان و چه زنان با نگاه ترديد به خانهداري نگاه ميكنند و گاهي وقتها ارزشهاي اين جريان سيال و پويا را زير سؤال ميبرند.
و شايد اصرار بعضي از زنان جامعه براي حضور در نقشهاي اجتماعي و داشتن شغل با وجود عدم نياز مالي و داشتن شرايط خاص و فرزند كوچك را بتوان در ديدگاههاي نادرست جا افتاده در جامعه پيدا كرد.
قصه يك تب اجتماعي تصور كنيد در برابر شما يك خانم قرار ميگيرد و شما ميخواهيد بدانيد شغل او چيست؛ ممكن است پاسخش معلمي باشد، استاد دانشگاه يا مهندس كامپيوتر، خياط، آشپز يا حسابدار يا خانهدار.
قدر مسلم در واقعيت جامعه ما وقتي ميخواهيم درباره هر كدام از اين افراد قضاوت كنيم بيشك قضاوت ما با شغل آنان ارتباطي كاملاً مستقيم دارد و قدر مسلم از نگاه خيلي از ما يك استاد دانشگاه، مهندس كامپيوتر يا معلم، منزلت اجتماعياش بيشتر از يك زن خانهدار است. اما اگر بخواهيم كمي منطقيتر به ماجرا نگاه كنيم بايد به آمار و ارقام قبولي دختران در دانشگاهها سري بزنيم. واقعيت اين است كه لااقل طي سالهاي اخير، سهم دختران در قبولي كنكور ورودي دانشگاه بسيار بيشتر از سهم پسران بوده است. ميانگين سواد و اطلاعات نيز در جامعه ما به طور فزايندهاي رشد داشته و ضريب نفوذ اينترنت هم نشان از آن دارد كه بسياري از افراد جامعه امروز ساعتها در فضاي مجازي و در معرض سيل اطلاعات و دادهها قرار ميگيرند و همين پيشرفت در فناوري اطلاعات و ارتباطات در كنار بالا رفتنم سطح سواد جامعه نشانه خوبي از ارتقاي منزلت اجتماعي افراد در كشور است. بديهي است بخش از خانمهاي تحصيلكرده و مسلط به علم روز به دلايلي از جمله حضور بيشتر در كنار فرزندان و مديريت امور خانه اعم از اقتصادي، فرهنگي و عاطفي ترجيح دادهاند خانهدار باشند نه شاغل و از اين بديهيتر جايگاه و شأن اجتماعي يك بانوي تحصيلكرده است حتي اگر خانهدار باشد. بنا به تعبير اصلاني جايگاه اجتماعي برتر زمان شاغل بيشتر يك تب اجتماعي است كه شايد در گذشته مصداق داشت اما در حال حاضر زنان خانهدار با دسترسي به تكنولوژي فناوري اطلاعات و به دليل آنكه وقت وزمانشان هم در اختيار خودشان است فرصت بيشتري براي بهروز بودن دارند و جايگاه اجتماعي و شأن يك زن خانهدار به هيچ وجه كمتر از يك زن شاغل نيست.
25 تا 40 درصد ثروت ايجادشده در كشورهاي صنعتي سهم زنان خانهدارچالشهاي اقتصادي اما حقيقتي است كه ميتواند زنان را به سوي اشتغال در خارج از خانه ترغيب كند. اين در حالي است كه در صورت اجرايي شدن بيمه زنان خانهدار بخش مهمي از دغدغههاي تأمين آتيه آنان كاهش مييابد و ميتوانند با دغدغه كمتري اين مسئوليت ارزشمند را به ثمر برسانند. اگر از بسياري از بانوان شاغل بپرسيد در صورت تأمين آتيه آيا حاضرند در بيرون از منزل كار كنند؟ به طور يقين پاسخ منفي ميگيريد.
اين در حالي است كه بيمه زنان خانهدار سالها در كش و قوسهاي قانوني قرار دارد و هنوز هم معلوم نيست اين داستان كه در رقابت با قصه هزار و يك شب ركورددار شده است، كي به ثمر برسد. تاكنون تأمين بودجه براي اجرايي شدن چنين طرحي يكي از اصليترين چالشهاي اجراي بيمه زنان خانهدار و رفع دغدغههاي اين گروه از بانوان در برابر مسائل معيشتي و ابهام در قاب تصوير آينده است. حالا اما بايد چشم انتظار بود و ديد دولت يازدهم براي ارتقاي ارزش و جايگاه همسري و مادري و قرار گرفتن خانهداري در جايگاهي شايسته چه تدابيري دارد.
هر چند نميتوان خانهداري را با ريال و تومان ارزشگذاري كرد اما حقيقت اين است كه اين هنر، داراي ارزش افزوده قابل توجهي نيز هست. بر اساس محاسبات صورت گرفته در كشورمان چيزي حدود 700 هزار تومان ارزش افزودهاي است كه حضور يك زن خانهدار به خانوادهاش هديه ميكند.
گيدنز هم وقتي ميخواهد خانهداري را مورد بررسي قرار دهد معتقد است خانهداري داراي ارزش افزوده است. بنا به تأكيد وي براي نمونه، اگر يك ماه هزينه كارهايي را كه خانم در خانه انجام ميدهد را محاسبه كنيد، ارزش كار آنها مشخص خواهد شد و مشاهده خواهيد كرد كه خانهداري زن علاوه بر ساير محسناتي كه دارد از لحاظ اقتصاد فردي نيز مقرون به صرفه است و تأثير زيادي بر اقتصاد جامعه دارد. برآورد شده است كه كار منازل بين 25 تا 40 درصد ثروت ايجادشده در كشورهاي صنعتي را در بر ميگيرد.