او كه فكر ميكرد بعد از قهرماني المپيك ارج و قرب بيشتري در انتظارش است حالا فقط انتقاد ميكند. سخن از بيمهريها ميگويد و گلايه دارد از مسئولاني كه فقط و فقط وعده دادهاند و وعده.
مربي سازنده كردستاني كه با بنا پس از قهرماني المپيك افتخار ديگري را به كلكسيون افتخاراتش اضافه كرده بود شايد هيچ وقت تصورش را هم نميكرد كه به خاطر بيمهري مسئولان به فكر جدايي بيفتد و به اردوي يكي از رقباي اصلي ايران بپيوندد هر چند آذربايجان هيچ وقت نميتواند رقيب جدي براي كشورمان محسوب شود و اصولاً صدور مربيان كاركشته را بايد نقطه قوت كشتي عنوان كرد اما وقتي اين اتفاق در سايه كم توجهي مسئولان روي ميدهد بسيار دردناك ميشود. رفتن خيرآبادي سر و صداي زيادي برپا كرد؛ از دستمزد چند صد ميليوني گرفته تا امكانات رفاهي و حرفهاي كاملي كه در اختيارش گذاشتهاند.
او به همراه يك كادر فني ايراني متشكل از ۱۰ نفر مربي و بدنساز و ماساژور و دكتر تغذيه كار خود را در آذربايجان شروع كرده است. شنيدهها حاكي از آن است كه خيرآبادي ميخواهد براي تثبيت خود حضوري قدرتمندانه در جام جهاني ۲۰۱۳ تهران داشته باشد.
تا اينجاي كار مشكل تنها در بيمهرهايي است كه از سوي مسئولان به اين مربي زحمتكش شده اما مسئله زماني جدي ميشود كه متوجه بشويم آذربايجانيها با كمك سرمربي تازه خود درصدد شكار ستارههاي كشتي فرنگي ايران هستند. در غفلت مسئولان ورزش و كشتي كشتيگيران مليپوش ما در تورهاي پهن شده كشورهاي صاحبنام اين رشته به دام افتادهاند كه يكي از اين كشورها آذربايجان است. خيرآبادي در حالي در پي شكار مليپوشان فرنگي كار است كه گفته بود تحت هيچ شرايطي كشتيگير ايراني را با خود به آذربايجان نخواهد برد اما اگر كشتيگيري تمايل داشت و رضايت فدراسيون كشتي ايران و آذربايجان را جلب كرد مخالفتي نخواهد كرد. پيشنهاد ميلياردي آذربايجان به كشتيگيران ايراني شروع اين داستان ناراحت كننده است. آنها كه ديدند در المپيك بزرگترين تورنمنت جهاني حرفي براي گفتن ندارند با جذب مربي و كشتيگيران ايراني سعي دارند تا تمام ناكاميها را جبران كنند و در اين راه به سراغ ستارههاي ناراضي كشتي ايران رفتهاند، آنها كه بيشتر از همه مورد بيمهري قرار گرفتهاند، آنها كه مشكلات ريز و درشتشان كمتر به چشم آمده و طبيعتاً با روبهرو شدن با چنين پيشنهادهايي نميتوانند زياد مقاومت كنند.
اينجاست كه يكبار ديگر پاي سياستهاي غلط وزارت ورزش و مسئولان فدراسيونها به خصوص كشتي به ميان ميآيد؛ وقتي كشتيگيري كه از آينده خود مطمئن نيست با پيشنهاد ۵۰۰ هزار دلاري روبهرو ميشود ديگر نميتوان از او توقع فكر نكردن به اين موضوع را داشت، حقيقت اين است كه همه محمد بنا يا حسين رضازاده نيستند و هر چند به خاك و پرچم كشورشان عشق بورزند اما بايد زندگي كنند كه اين مسئله متأسفانه از ديد مسئولان ورزش پنهان مانده و تبديل به برگ برنده كشورهايي چون آذربايجان شده است. بنابراين قبل از اينكه كار از دستمان خارج شود بايد اقدامي عاجل كرد. اين محقق نميشود جز در سايه توجه بيشتر و بهتر به ستارهها و افتخار آفرينان ورزش كشور البته توجهي هميشگي نه مقطعي و زودگذر.