سال 89 را به جرأت ميتوان سال سياه محيط زيست ايران ناميد. سالي که در آن هزاران اصله درخت در مناطق جنگلي زاگرس و هيرکاني و حتي باغ گياه شناسي نوشهر به بهانه احداث خط لوله، جاده و مسکن مهر قطع شد و درياچه اروميه نامش را به کوير تغيير داد و درياچه پريشان پريشانتر از قبل در تشنگي سوخت و اين روزها نفسهاي آخر را ميکشد و ... اين حوادث هر چند در سکوت به وقوع پيوست و رسانههاي اندکي به وظيفه خطير خود در امر اطلاع رساني شفاف عمل كردند اما وقوع آتش سوزي در جنگلهاي شمال پرده از حقيقتي برداشت که منابع طبيعي و محيط زيست کشور بييار و ياور ماندهاند و تمام طرحهاي سازمان حفاظت محيط زيست توان پاي به ميدان گذاشتن را پيدا نميکنند. رويکردها و طرحهايي که تنها قابليت تيتر شدن دارند و هيچ حساب ديگري نميتوان روي آنها باز کرد. نقش کمرنگ ايران در بازي اقتصادي جهان جاي تأمل بسيار دارد چرا که با اين حضور کمتر از يک درصدي هم اکنون در جايگاه دهمين کشور تخريب کننده محيط زيست قرار گرفته و از لحاظ حذف عرصههاي جنگلي جايگاه ششم را از آن خود کردهايم که اين ميتواند زنگ خطري باشد که در اثر غفلت مسئولان به صدا در آمده و تا کنون کسي به آن حتي گوشه چشمي نداشته است. شايد مسئولان بر اين باورند که با برگزاري چند نشست خبري براي توجيه رسانههاي جمعي ميتوان کار را سامان داد يا راه حلي براي آن يافت در حالي که هنوز اضطراب آتش در جنگلها و حياط وحش بينظير ايران در دل هر دوستدار طبيعت موج ميزند.سيلي به ميراث طبيعيتخريب وسيع به بهانه احداث جاده ترانزيتي، شکار بيرويه توسط سودجويان، چراي مفرط دامها ، شعلههاي مهار ناشدني آتشي که به سختي جان طبيعت را ميسوزاند و در پس آن شايد ارادهاي براي گسترش محدوده کشت و زرع يا حريم ويلاهاي شخصي و ... از جمله عواملي است که به خاطر آنها امروز ميراث طبيعي کشور که در طول اعصار به دست ما رسيده سيلي ميخورد و هيچ نهادي در برابر آن آهي بر نميآورد و حتي مسئولان سازمان حفاظت محيط زيست به جاي رسيدگي به امور و يافتن مرهمي بر زخمهاي ايجاد شده، پرواز به آن سوي مرزها را براي بررسي و شناخت ببر روسي بر هر چيز ديگري ارجح ميدانند.حال در چنين شرايطي که مسئولان به خود حتي زحمت حضور در پاي کار را نميدهند بايد جوابهايي همچون « آتش اطفا شده !» «اصلاً چيزي نسوخته» ، « مشتي برگ بوده و سوخته و اينقدرها هم بزرگ نبوده ! » را پذيرفت و با خواندن چند سطر از اخبار به راحتي چشم بر مرگ طبيعت بست بيآنکه آب در دل کسي تکان بخورد.
با خود چه کرديم؟اين روزها خبرهاي تلخ از حوادث پيش آمده براي طبيعت کم نيست و کم هم به گوش نميرسد. اين اخبار هر چند کوتاه ولي چنان تلخ به کام مينشينند که گاه با خود بايد انديشيد که ما با کردار خود چه جفايي در حق آيندگان روا داشتيم و چگونه براي خود و داشتههايمان برنامهريزي کردهايم.کارشناسان بر اين باورند که با مديريت ناصواب، چوب حراج به دامن طبيعت زدهايم و با وجود اين حماقت هنوز براي کرده خود اشک ندامتي نريختهايم.بخشي از ماجراي پر غصه منابع طبيعي امروز از نگاه حاکميتي بالا به پايين نشأت ميگيرد که اگر براي آن چارهاي انديشيده نشود بايد چشم انتظار بود در آيندهاي نزديک در هر گوشه از کشور آتشي بر جان طبيعت بيفتد.در همين رابطه صفرعلي خواجه، مدير کل اسبق منابع طبيعي گرگان در گفتوگو با « جوان» اظهار ميدارد: «بر اساس اصل 44، دولت موظف است تا براي کوچک سازي خود تدبيري بينديشد. اين نگاه در يک مجموعه کلان بسيار منطقي و درست است اما بسياري از اقدامات بايد به همان صورت قبل و به صورت کلي و از سوي دولت اداره شوند و نگاه سودمحور به آن وجود نداشته باشند».اين کارشناس ميافزايد: «معاونت برنامه ريزي و توسعه رياست جمهوري همه دستگاهها را در يک رديف قرار ميدهد که اين عاملي بر تضعيف سازمان حفاظت محيط زيست شده است».خواجه با اشاره به اين موضوع که نگاه مديريتي بر اين باور است که ميتوان با کمترين نيرو به بيشترين بهرهوري رسيد و اين رويکرد در منابع طبيعي جواب نميدهد و باعث ميشود واکنشها در برابر حوادث به حد چشمگيري از سرعت مناسب برخوردار نباشند.وي ادامه ميدهد: «در قديم دو مرکز آموزش جنگلباني در مازندران و گلستان وجود داشت و به طور متناوب نيروهاي کار آزموده تربيت ميشدند. اما اين مراکز ديگر رو به تعطيلي رفته و ما همتراز با بازنشسته شدن نيروهاي حفاظتي جذب نيرو نداريم. سيستم حفاظتي به عنوان بخشي که در خط مقدم مبارزه با تهديدات
پيش روي جنگل کار ميکند با ضعف اساسي به نام کمبود نيرو رو به رو شده، و همين عاملي شده تا نتوانيم در مواقع اضطرار به موقع وارد عمل شويم يا اينکه به طور کامل در همان زمانهاي اولين نقش پيشگيرانه را به خوبي بر عهده بگيريم».بر اساس استانداردهاي جهاني بايد براي هر 2 هزار هکتار زمين جنگلي يک نيروي حفاظتي به کار گمارده شود؛ اين در شرايطي است که بر اساس آمار، ايران با اين عدد فاصله زيادي دارد. يکي از نکات اساسي که امروز در ميان مسئولان به فراموشي سپرده شده داشتن دستاني پر براي مواقع حساس است. عدم وجود تدبير در اين زمينه باعث شده تا نه تنها در برابر حوادث نتوانيم کار چنداني از پيش ببريم بلکه با تکيه بر ديوار حاشا به دنبال راهي براي گريز از پاسخگويي به افکار عمومي باشيم.
طبيعت، تجملات نيستپهنه منابع طبيعي به علت گستردگي نيازمند حفاظتي همه جانبه است. کارشناسان بر اين باورند عدم وجود پوشش دهي مناسب يکي از مهمترين عواملي است که نميتوان آتش را مهار کرد و براي آن اقدامي مناسب انجام داد. عضو جامعه جنگلباني ايران با اشاره به بخشي از سخنان مقام معظم رهبري ميگويد: رهبر انقلاب ميفرمايند «مسئله منابع طبيعي يک مسئله تجملاتي نيست بلکه حياتي است». رهبر انقلاب نگاه ويژه به طبيعت دارند و بر اين نکته آگاهند که اگر امنيت در زيست محيط وجود نداشته باشد و امنيت اکولوژيکي از نظم خود خارج شود نميتوان توقع داشت در بخشهاي ديگر امنيت ريشه بدواند که مؤيد اين صحبت آلودگي است که اين روزها تهران را در بر گرفته و حتي تنفس ساکنان اين شهر را با تهديد جدي رو به رو کرده است. بايد توجه داشت حذف جنگلها و پهنه سبز ميتواند مخاطرهاي بزرگ براي جوامع انساني به حساب آيد.
امکاناتي که از طبيعت دريغ ميشودهميشه پيشگيري بهتر از درمان است، اين جمله رنگو رو رفته و بيارزشي است که در کشور ما هرگز در عمل به آن توجه نميشود و تا زماني که فاجعهاي رخ ندهد به خود نميآييم و نياز سنجي نميکنيم. وقتي حادثهاي به وقوع ميپيوندد چنان حرفها را در بوق و کرنا ميکنيم که ما فلان چيز را نداريم يا ما ميخواستيم ولي به ما تحويل ندادند و ...در شرايطي که ديگر کشورهاي جهان جنگل را به عنوان سرمايهاي ملي مينگرند و براي جلوگيري از حوادث احتمالي اقدام به راه اندازي برجهاي ديدهباني و سيستمهاي اطفاي حريق ميکنند، هنوز سازمان جنگلها و محيط زيست از داشتن يک هليکوپتر که از طريق آن بتواند اقدامات اوليه را آن هم فقط در مواقع ضروري به انجام رساند، محروم است.در همين رابطه سرهنگ ايرواني، فرمانده گارد حفاظت جنگلهاي ايران در گفتوگو با «جوان» با اشاره به نبود امکانات مناسب در اين سازمان براي مبارزه با حوادث ميگويد: «ريزش در سازمان حفاظت محيط زيست بسيار بالاست و سازمان حفاظت مظلومترين بخش در جذب قرقبانهاست.»وي در ادامه ميافزايد: «ما با رايزنيهاي فراواني که با ستاد کل نيروهاي مصلح و ناجا انجام داديم توانستيم 400 سرباز که رشته تحصيليشان مرتبط با منابع طبيعي است جذب كنيم ولي همين طور که ما و شما ميدانيم اين تعداد در مقابل وسعت جنگلهاي کشور رقم ناچيزي است و بايد سازمان و نيروهاي مسلح با ما همکاري بيشتري داشته باشند.»فرمانده گارد حفاظت جنگلهاي ايران ميگويد: «ما نيازمند خريد خارجي هستيم و بايد مجلس و دولت زمينه لازم را براي پرداخت تسهيلات فراهم آورند در غير اين صورت کار چنداني را نميتوان در مواقع بحراني انجام داد».ايرواني در پاسخ به اين سوال که «آيا در آتشسوزي جنگلهاي گستان مردم مقصر بودند؟» با قاطعيت ميگويد: «ما تاکنون مستنداتي در اين زمينه به دست نياوردهايم و اگر مسئولي در اين زمينه حرفي زده کاملاً اشتباه است. علت اصلي رطوبت کم است که بر اساس آمار بايد در اين فصل رطوبت منطقه 90 باشد در شرايطي كه در حال حاضر اين رقم روي 20 قرار دارد و بدتر از آن ما طي 77 روز گذشته باراني را در منطقه شاهد نبودهايم».