آقای خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی دیروز در نشست خبری وقتی خبرنگار روزنامه جوان پرسشی را درباره عدالت آموزشی مطرح میکند با ناراحتی و با اشاره تلویحی به مجموعه مقالات و گزارشهای روزنامه در نقد مصوبات مربوط به کنکور، روزنامه جوان را با شبکه صهیونیستی اینترنشنال مقایسه میکند و میگوید: «الان در کنار اینترنشنال میبینیم بعضی از روزنامهها و خبرگزاریهای جریان انقلاب هم هی مرتب، شورا را نقد میکنند و زیر سؤال میبرند. اشکال ندارد، اما شاید منطق و اخلاق اقتضا بکند که روزنامه جوان وقتی دارد یک موضوعی را نقد میکند، یک سؤالی، یک پاسخی از دبیرخانه بگیرد».
من به شخص ایشان کاری ندارم. سخنی با مسئولان جمهوری اسلامی دارم. مسئولان ما عموماً از رسانه بیزارند. رسانه مطلوب ایشان رسانه بیآزار است. آزار رسانه هم نقد است. از نظر مسئولان ما «منطق و اخلاق» حکم میکند وقتی یک رسانه در سمت جریان انقلاب است باید تریبون و بولتن هر نهاد یا سازمانی شود که در نظام و انقلاب تعریف شده و حتی نام «انقلاب» در عنوان دارد. انتظار اکثر سازمانهای دولتی این است که وقتی رسانهای میخواهد نقدی بنویسد اول با آنان تماس بگیرد و قضیه را به شکلی حلوفصل کند! عجیب آنکه اگر خبرنگاری بگوید من پرسشهایی دارم یا یک مسئول دیگر چنین گفته و شما هم جواب بدهید، کمتر پیش آمده است که زیر بار بروند. معمولاً تریبون یکطرفه میخواهند.
وزارتخانهها و حتی خود نهاد ریاستجمهوری وقتی در هر دولتی شکل میگیرند متأسفانه اول از همه شخصی را که سابقه روزنامهنگاری و رسانه دارد، جذب میکنند تا به گمان خودشان راههای پیچاندن و دورزدن و ساکتکردن رسانهها را بلد باشد. بارها شده یک مسئولی تماس گرفته و گفته «شما که خودی هستید چرا ما را نقد میکنید؟!» این سطحیترین نوع نگاه به رسانه و البته فاسدترین نوع است. سالهاست هیچ ارتقایی در سطح رسانهاندیشی در دولتها اتفاق نیفتاده و دولت مستقر نیز یکی از فاجعهبارترین شوراهای اطلاعرسانی و ضعیفترین انواع ارتباط با رسانهها را در بیشتر سازمانهای ذیربطش دارد. واکنش یک معاونوزیر و یک استاندار علیه خبرنگاران در هفتههای اخیر فقط یک نشانه است. اگر فرصتی خبرنگارانه میداشتید تا به بیشتر مسئولان نزدیک شوید، درون آنان را از منظر سواد رسانه و شیوه مقابله با رسانهها بسیار سیاه مییافتید.
سال ۷۷ من در تولید برنامه تازهتأسیس گفتوگوی ویژه خبری که نخستین برنامه زنده تلویزیون بود، همکاری داشتم. برنامه بسیار منتقدانه و چالشی بود. آنقدر اعتماد مردم را جلب کرده بود که یک ماه پس از آغاز برنامه، آقای علی لاریجانی ریاست وقت سازمان شبهنگام قبل از ترک سازمان به استودیو شبکه ۲ آمد و گفت در این مدت شما دومین برنامه پربیننده تلویزیون شدهاید. اما کسانی بعدها این را تاب نیاوردند، چون طمع برخی مسئولان دولتی برای حضور در این برنامه پربیننده، آن را به بیراهه کشاند. همان زمان گاهی مثلاً از روابطعمومی یک شرکت فولادی تماس میگرفتند و حاضر به چه کارهایی نبودند تا مدیرعاملشان فقط یک دقیقه در این برنامه روی آنتن بیاید! نتیجه چه شد؟ بعد از رفتن تیمی که این برنامه را آغاز کرده بود، گفتوگوی ویژه تبدیل شد به محل گزارشکار مدیران دولتی و یک برنامه بیستدقیقهای چالشی تبدیل شد به یک برنامه خوابآور یک ساعت و نیمه همراه با فرورفتن مدیران در صندلیهای خود و با آبوتاب از دستاوردهای خود حرفزدن. مدیران دولتی گمانشان این بود که میتوانند همان بازخورد زمان چالشیبودن برنامه را از برنامه خوابآلود خود بگیرند. این اشتباه بیشتر مسئولان ما است که سواد رسانه آنان در همین حدود اکابر است.
میتوان به خیلی از باجنیوزها یا رسانههای زرد که اساس تأسیسشان بر باجگیری یا تخریب است و اتفاقاً بسیاری از آنان با پول دولتی شکل میگیرند، اتهام اینترنشنالبودن زد، اما با رسانههای رسمی و حرفهای که مجموعهای از روزنامهنگاران باسابقه در تحریریه آنها نشستهاند و عمر حضور حرفهای و تحسینشده آنان در رسانه از کل عمر مسئولیت برخی مقامات بیشتر است، نباید چنین گفت. تحمل نقد داشته باشید. نقد را برای خود مفید بدانید. خود را نوکر مردم بدانید و رسانه را صدای مردم. از اینکه مقام بالاتر نقد رسانه به شما را بخواند، به هراس نیفتید. مگر شما خدای نخواسته برای مقامات بالاتر کار میکنید؟!
| سردبیر