کد خبر: 1332003
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
جشنواره‌ای به شکل محلی به نام جهانی تنها مزیتش بیلگه جیلان بود که آن را هم قرنطینه کردید

جوان آنلاین: جشنواره‌ای که باید ویترین جهانی سینمای ایران باشد، در شیراز به رویدادی محلی و کم‌صدا تبدیل شد؛ نه چهره داشت و نه مخاطب و تنها مزیتش حضور بیلگه جیلان بود که آن هم با قرنطینه‌کردن او عملاً بی‌اثر شد.
 
به گزارش تسنیم، جشنواره‌ها معمولاً به‌وجود می‌آیند و برگزار می‌شوند تا جریان‌سازی کنند، فضایی تازه برای پویایی و رشد فرهنگ عمومی و حوزه‌های تخصصی رقم بزنند، نوری بیندازند در تاریکی‌ها و مسیر‌ها را نشان دهند و با چراغ رسانه‌ها، افکار عمومی را با آگاهی روشن سازند و اعتماد اجتماعی و مناسبات پهنه جامعه را با سینما و هنر تقویت کنند. 
در مقیاس جهانی هم علاوه بر همه اینها، می‌کوشند میراث فرهنگی و جلوه‌های زیبای سرزمینی را به سایر ملل انتقال و انعکاس دهند و این همه، با حضور سینماگران صاحب‌نام، منتقدان مرجع و رسانه‌های معتبر داخلی و خارجی و ارائه کیفیت‌های مطلوب اجرایی محقق می‌شود. 
در کشور ما، اما برگزاری جشنواره‌ها فرق دارد. جشنواره جهانی فیلم فجر این روز‌ها در حالی در شیراز برگزار شده است که صدایی از آن برنخاست؛ حتی مخاطبان محلی و بومی شیراز و حومه را هم با خود همراه نکرد. 
«نبود چهره‌های مشهور و معتبر»، «محتوای ضعیف»، «نمایش آثار معمولی»، «عدم بهره‌گیری از ظرفیت رسانه‌های محلی، ملی و بین‌المللی»، «فقدان حضور سینماگران دارای وزن و اعتبار کشور»، «کادر اجرایی بی‌انگیزه و سنتی» که «قواعد و استانداردهای» رویداد‌های بین‌المللی را بلد نیستند و ده‌ها فاکتور دیگر باعث شده تا جشنواره‌ای که به اسم جهانی و در شمایل محلی است با بی‌سلیقگی برگزار شود. 
«ضعف مفرط کمیته‌های ارتباطات و اطلاع‌رسانی جشنواره» و «سازمان سینمایی» باعث شده صدای این اتفاق از دیواره‌های بنای شهر آفتاب هم آن‌سوتر نرود و حتی قادر نباشد مخاطبان بومی این پردیس سینمایی را - که برای دیدن فیلم‌هایی، چون «فسیل»، «مرد عینکی»، «آقای زالو»، «پیرپسر» و «قسطنطنیه» این مجموعه را پر می‌کردند- جذب کند. 
برگزاری یک جشنواره سینمایی، آن هم در ابعاد جهانی، با «حمل و انتقال اتوبوسی چند رسانه، فیلمساز و جابه‌جایی مدیران و کارمندان سازمانی از نقطه‌ای به نقطه دیگر» امکان‌پذیر نیست. نگاهی به اندک گزارش‌های تصویری این جشنواره نشان می‌دهد که تقریباً اکثر حاضران در جمع، همان چهره‌های همیشه‌آشنایی هستند که در جشنواره‌های مختلف تهران دیده بودیم. ردیف‌های اول مراسم‌ها دوباره با همان چهره‌های همیشه‌حاضر در برنامه‌های سازمان سینمایی و مراکز اقماری زینت داده شده بود و فقط با کمک لیبل و تیتر و روتیتر می‌شد فهمید که این عزیزان در تهران نیستند و به شهر آفتاب - در نقطه دور شیراز- برده شده‌اند تا جشنواره جهانی برپا شود. 
خوشبختانه رئیس سازمان سینمایی، هرچند نه چندان موفق، اما اندک تجربه‌ای از شکل و شمایل جشنواره‌های بین‌المللی دارد. جشنواره پازلی است که قطعات و مهره‌های آن را مجموعه‌ای از عوامل و شاخص‌ها تعریف می‌کنند: عزیزانی که در ترکیب هیئت‌های داوری هستند، همگی محترمند، ولی آیا سطح داوران یک جشنواره بین‌المللی باید این‌قدر نازل باشد؟ حتی چندتایی از آنها انگلیسی بلد نیستند و با کمک مترجم و زیرنویس داوری کردند!
سینماگران ایرانی بسیاری داریم که در دنیا شناخته‌شده‌اند و همین فیلمساز ترکیه‌ای حاضر در جشنواره- که در قرنطینه نگه داشته شد- یکی از شاگردان مکتب فیلمسازی سینماگران ایرانی است. 
میلیارد‌ها تومان از سرمایه ملی- در این شرایط بحرانی اقتصاد کشور و «گوشت کیلویی ۲ میلیون تومان» - در آن‌سوی دور شیراز برای «چند اتوبوس میهمان گمنام، بی‌کارنامه و تعدادی کارمند و مدیر درجه‌چند» حیف‌ومیل شد!

 چرا بزرگان صنوف سینمایی در این رویداد غایب هستند؟ 
تصاویر منتشره از کارگاه‌ها نشان می‌دهد که حتی در سطح کارگاه‌های فیلم کوتاه ایرانمال هم نبوده است!
آیا با توجه به شرایط جهانی و منطقه‌ای نمی‌شد از ظرفیت سینماگران کشور‌های همسو و کشور‌هایی که با ما منافع مشترک دینی، آیینی، زبانی و آرمانی دارند، استفاده کرد؟ چرا پیام و فضای جامعه پس از جنگ ۱۲ روزه و مظلومیت و مقاومت مردم این سرزمین در جشنواره صدایی نداشت؟
همچنان‌که در یک فیلم سینمایی وجود چند بازیگر شاخص و سلبریتی، فضای ذهنی افکار عمومی را به خود می‌کشد، در یک رویداد فرهنگی و سینمایی نیز چنین است. این جشنواره قهرمان نداشت، چهره نداشت، نقطه فوکوس نداشت، تریبون نداشت، زبان بین‌المللی نداشت، پیام نداشت و ستاد اجرایی حرفه‌ای نداشت! سرد، خاموش و مهجور رها شده بود. تصاویر نشان می‌دهد که آیین‌های آن در قواره افتتاحیه فیلم «آقای زالو» هم نبود. 
راستی! شاخصه‌های «فیاپف‌پسند» این جشنواره کجا بود؟ فیلم‌های اکران اول، رسانه‌های بین‌المللی، نشریات تخصصی انگلیسی‌زبان، اساتید و منتقدان جهانی، مدیا‌ها و محتوا‌های چندزبانه، سینماگران شناخته‌شده، کارشناسان بنام ملی و جهانی، تشریفات حرفه‌ای… کدام؟‌ای کاش فضای جشنواره را مانند جشنواره فیلم کوتاه تهران با هنرجو‌ها و اعضای آموزشگاه‌ها پر می‌کردید تا سالن‌های سرد و «پر از خالی» این‌قدر توی ذوق نزند! یا می‌شد طی تفاهمنامه‌ای با آموزش‌وپرورش از حضور دانش‌آموزان استفاده کرد!
لطفاً نخست بیاییم قواعد بازی را یاد بگیریم. با شعار‌های توخالی و کلمات انتزاعی نمی‌توان بر تلخی‌ها و ضعف‌های ریز و درشت سرپوش گذاشت! توجیه هم نکنیم. به نسبت بودجه و هزینه‌های انجام‌شده، «تیم فجر» شکست خورد. شجاع باشید و این شکست را گردن بگیرید. دوران آزمون‌وخطا سپری شده است. کنفوسیوس می‌گوید: هر انسانی ممکن است اشتباه کند، ولی انسانی که اشتباهش را تکرار می‌کند، خردمند نیست. 
معتقدم خیلی زود، بخش بین‌الملل جشنواره باید با این آزمون‌وخطا‌های صورت‌گرفته، به دامن مألوف خود - یعنی جشنواره اصلی فیلم فجر- بازگردد تا دوباره در «متن شکوه، عظمت و عزت دهه فجر» دیده و شنیده شود.

برچسب ها: فرهنگ ، سینما ، ایران
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار