جامعه نیز آرامآرام به این نتیجه رسیده که مهریه سنگین، بهجای حمایت، به اهرم فشار تبدیل شده و اصل ازدواج و خانواده را تخریب میکند. آینده مهریه یا باید با تغییرات اساسی اصلاح شود یا به جایگاه واقعی خود، یعنی یک نماد و هدیه معنوی بازگردد جوان آنلاین: کارشناسان معتقدند، مهریههای سنگین همراه با مشکلات اقتصادی، آرامش زندگی مشترک را تهدید میکند و باعث اختلاف بین زن و شوهر میشود. درست مثل ساختمانی که ستونهایش سست باشد، زندگیای که روی فشارهای مالی بنا شود دیر یا زود دچار مشکل میشود. دکتر نادر صادقیان، جامعهشناس میگوید: «مهریه یا باید اصلاح شود یا به جایگاه واقعی خود، یعنی نماد محبت و وفاداری بازگردد. نه اینکه به ابزار فشار یا معامله مالی تبدیل شود.»
موضوع مهریه را باید یک سنت دینی و فرهنگی بدانیم یا ابزاری برای تضمین زندگی مشترک؟ نگاه شما، ماهیت و کارکرد واقعی آن چیست؟
ابتدا باید ماهیت و کارکرد مهریه را بشناسیم. در گذر زمان به ویژه در سالهای اخیر مهریه تا حدی از معنای اولیه خود فاصله گرفته و کارکرد واقعیاش را از دست داده است. در وضع اقتصادی امروز و بحرانهایی مثل تورم و گرانی، تمامی موانع ساختاری که ازدواج را تحت فشار قرار میدهند، مهریه را هم دچار دگرگونی کردهاند، به طوری که دیگر آن تأثیر و نقش گذشته را ندارد. شاید در گذشته به خاطر تقسیم سنتی نقشها بین زن و مرد و جایگاه اقتصادی پایینتر زنان، مهریه نوعی پشتوانه مالی برای امنیت آینده زنان محسوب میشد، اما در دهههای اخیر شرایط کاملاً تغییر کرده است. سطح تحصیلات زنان بالاتر رفته، امکان اشتغال بیشتر شده، حمایتهای قانونی تقویت شده و خانوادهها نیز نقش پشتیبان دارند. در گذشته، زن به دلیل نداشتن پشتوانه مجبور به تحمل مشکلات بود، اما امروز چنین اجباری وجود ندارد. به همین دلیل، نگاه به مهریه به عنوان یک پشتوانه مادی و مالی، ازدواج را از ماهیت واقعی خود دور میکند و آن را به یک رابطه کالایی و تجاری تبدیل میکند؛ انگار نوعی معامله است. این کالایی شدن متأسفانه بسیاری از مفاهیم اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است از علم و آموزش گرفته تا حوزههای عاطفی و معنوی. حتی عشق و احساس نیز در برخی موارد به نوعی معامله تبدیل میشود و همین موضوع آسیبزاست و نتیجه مطلوبی ندارد. نمود این آسیبها را امروز در افزایش جداییها، طلاق و بحرانهای خانوادگی میبینیم. در مجموع، مهریه معنای سنتی و اصلی خود را تا حد زیادی از دست داده و شکل تازه و کارآمدی هم برای آن ایجاد نشده است. امروز جنبههای منفی و چالش برانگیز آن بیشتر از جنبههای مثبت دیده میشود، هرچند میتوان امیدوار بود این روند تغییر کند. اکنون هم در سطح قوانین بازنگریهایی در حال انجام است که البته گام مثبتی است، اما کافی نیست. جامعه نیز آرامآرام به این نتیجه رسیده که مهریه سنگین بهجای حمایت، به اهرم فشار تبدیل شده و اصل ازدواج و خانواده را تخریب میکند. آینده مهریه یا باید با تغییرات اساسی اصلاح شود یا به جایگاه واقعی خود، یعنی یک نماد و هدیه معنوی بازگردد.
مهریههای سنگین و خارج از عرف چه آسیبهایی را در زندگی مشترک زوجین در پی دارد؟
بدون تردید یکی از عوامل مهم در تنشهای خانوادگی و طلاق همین مهریههای سنگین است و همه ما در جامعه نمونههای آن را میبینیم، اما نکته مهمتر این است که ببینیم این آسیب (مهریههای خارج از عرف) از کجا ریشه میگیرد و چرا مهریه به یک ابزار آسیبزا تبدیل شده است. ریشه این مسئله به ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه برمیگردد. بحرانهای مداوم، تورم، گرانی و موانعی که در مسیر تشکیل خانواده قرار دارد، همه باعث شدهاند که جوانان با مشکلات جدی مواجه شوند. امروز خرید خانه برای بسیاری از جوانان به آرزویی دور از دسترس تبدیل شده و حتی اجاره خانه نیز بسیار دشوار است. هزینههای زندگی هم بالا رفته و همین شرایط باعث میشود یک دختر هنگام تصمیم به ازدواج، بهخاطر احساس ناامنی و بیاعتمادی، به مهریه سنگین به عنوان یک ابزار تکیه کند؛ گرچه این کار در نهایت اشتباه است، چون بیشتر به تنش و تخریب رابطه منجر میشود. در نتیجه، اگر بخواهیم این مسئله حل شود، باید عوامل بنیادی و اصلی را که در سطح کلان و در ساختار اقتصادی و اجتماعی وجود دارد، اصلاح کنیم. تا زمانی که این عوامل منفی و مخرب وجود دارند، مهریه هم به همین شکل مشکلساز باقی میماند، چون مهریه در واقع معلول آن مشکلات بزرگتر است. هرچقدر ثبات اقتصادی بیشتر شود، تورم کنترل شود و شرایط معیشتی بهتر شود، به همان اندازه تأثیرات مثبت آن در موضوع مهریه هم دیده خواهد شد، اما اگر مشکلات کلی پابرجا بماند، بعید است مهریه به سرعت اصلاح شود یا مسیر سالمی پیدا کند.
اشاره کردید این آسیبها ریشه در عوامل مختلفی دارند و مهریه را به ابزاری آسیبزا تبدیل کرده است. برای بهبود وضعیت چه راهکارهایی پیشنهاد دارید؟
برای اصلاح وضعیت مهریه و کاهش آسیبهای آن، چند بخش مهم وجود دارد. یکی بخش اقتصادی و حاکمیتی است که شامل اصلاح قوانین و تدوین مقررات متناسب با شرایط نسل امروز و موقعیت فعلی جامعه میشود. این بخش مهم است و میتواند تأثیرات جدی و مهمی داشته باشد، اما تنها بخش تأثیرگذار نیست. بخش دیگر، حوزه فرهنگی است. مانند رسانهها و نهادهای آموزشی. اینجا باید ابزارهای آموزشی، اطلاعرسانی، آگاهسازی و حساسسازی تقویت شود. نهادهای آموزشی، دانشگاهها، مدارس و هر دستگاهی در چارچوب خود باید نقش خود را انجام دهند. رسانهها به ویژه باید آسیبها را شفاف نشان دهند، آمار ارائه کنند و مصاحبه و مستند تولید کنند تا مردم واقعیتها را ببینند. متأسفانه، امروز بسیاری از این موضوعات در رسانهها یا حاشیه قرار میگیرند یا کمرنگ نشان داده میشوند. با این حال، بنیاد اصلی و اساسی هر اصلاحی، بخش اقتصادی و معیشتی است. مسائل اقتصادی مثل درآمد، بحران مسکن، گرانی و اشتغال، لایههای عمیق و بنیادین مشکلات هستند، تا اینها اصلاح نشود، نمیتوان انتظار داشت رسانهها یا فعالیتهای فرهنگی تأثیر اساسی و ماندگار داشته باشند. بخش زیادی از جامعه، بهویژه طبقه پایینتر به دلیل فشارهای معیشتی درگیر مشکلات خود هستند و شاید کمتر تحت تأثیر پیامهای فرهنگی قرار بگیرند. بنابراین اصلاح اقتصادی، رفاه و معیشت باید همزمان با فعالیتهای فرهنگی و رسانهای پیش برود تا اثرگذاری واقعی حاصل شود.
حال بفرمایید چه راهکارهایی میتواند هم به ایجاد اعتماد و امنیت در ازدواج کمک کند و هم مانع تبدیل شدن مهریه به عاملی برای فشار و تنش شود؟
ابتدا باید گفت، آن زندگی که بخواهد بر اهرمهای مالی و مادی تکیه کند، ریشه ندارد و دوام نمیآورد. چنین زندگیهایی دیر یا زود دچار شکست میشود، چون پایه و زیربنای آن متزلزل است. ازدواج یک مسئله فرهنگی، انسانی و روانشناختی است و وقتی آن را به ابزاری مالی یا تجاری تبدیل کنیم، نه آرامش واقعی ایجاد میشود و نه کارکرد اصلی ازدواج محقق میگردد. در عوض، زندگی مشترک وارد درگیریها و مشکلات جدی میشود که عمدتاً از جنس زجر و فشار است و قابل حل ساده نیست.
اساس این بحث، ایجاد همگرایی، اعتماد، نگرش فرهنگی و اخلاقی و انس انسانی در زندگی مشترک است. اگر ازدواج بر پایه اهرمهای مالی شکل بگیرد، دوام نخواهد داشت، امنیت لازم را ندارد و اعتماد به سرعت از بین میرود. در چنین شرایطی، بحرانهای جدی ایجاد میشود. اگر مهریه بهصورت معقول و نمادین و نه با ارقام سنگین و عرفهای پیچیده تعیین شود، امکان دارد زندگی سالمتر و پایدارتر باشد. در غیر این صورت، این مسئله مانند یک بمب ساعتی عمل میکند و دیر یا زود آسیب جدی به خانواده وارد میکند. برای اینکه این توصیه فقط شعار نباشد، باید سازوکارهایهای جایگزین و عملیاتی هم در نظر گرفته شود، زیرا هنوز زنان در حوزه مالکیت، اقتدار مالی و شغلی تا حدی محدود هستند و تجارب ۱۰۰ سال پیش امروز پاسخگو نیست. همچنین، عرفها همیشه در معرض تغییر، اصلاح و بهروزرسانی هستند و میتوان با بازنگری آنها وضعیت بهتری ایجاد کرد.
به نظر شما بهترین سازوکار برای زندگی مشترک در ایجاد عدالت مالی و معنوی چیست؟
به نظر من بهترین سازوکار برای زندگی مشترک این است از لحظهای که دو نفر ازدواج میکنند، هر آنچه به دست میآورند، به طور مساوی متعلق به هر دو باشد، یعنی محصول تلاش و دارایی زندگی دو نفره باید برابر بین آنها تقسیم شود. این موضوع میتواند حتی در عقدنامه آنها نوشته شود و به شکل رسمی ثبت شود. این روش اصولیتر، منطقیتر، اخلاقیتر و متعادلتر است تا اینکه مهریه به یک معامله یا ابزار مالی تبدیل شود. مهریه باید جنبه سمبولیک داشته باشد، یعنی ابزاری برای ابراز محبت و وفاداری، نه اینکه به چند میلیارد و چند صد میلیون تبدیل شود و زندگی مشترک را تهدید کند. تجربه نشان داده است وقتی مهریه سنگین میشود، زندگی تخریب میشود و اعتماد و آرامش از بین میرود. بنابراین، اگر میخواهیم زندگی پایدار و سالم باشد، همه داراییهای به دست آمده پس از ازدواج باید به صورت مشترک متعلق به هر دو نفر باشد. این نه خلاف شرع است، نه خلاف عقل و منطق و نه نقض عدالت و انصاف. شریک زندگی هر دو نفر در تمام ابعاد مشارکت دارد و این عدالت واقعی را برقرار میکند. رسانهها هم باید این پیام را منتقل کنند و به جنبههای اجتماعی و فرهنگی این موضوع بپردازند. به این ترتیب، مهریه همچنان میتواند در چارچوب شرعی و عرفی باقی بماند، اما نقش اصلی آن باید نماد محبت و وفاداری باشد، نه ابزار فشار و معامله مالی.