آمار تازه پلیس راهور فراجا تصویری تکاندهنده از امنیت جادهای کشور ترسیم میکند؛ روزانه ۵۵ کشته، ۶۰۰ تا ۷۰۰ مجروح و ۵۲ درصد جانباختگان در همان صحنه تصادف از دست میروند جوان آنلاین: آمار تازه پلیس راهور فراجا تصویری تکاندهنده از امنیت جادهای کشور ترسیم میکند؛ روزانه ۵۵ کشته، ۶۰۰ تا ۷۰۰ مجروح و ۵۲ درصد جانباختگان در همان صحنه تصادف از دست میروند. این ارقام نشان میدهد بحران سوانح رانندگی مسئلهای تصادفی نیست، بلکه محصول ترکیبی از فرسودگی قوانین، ضعف زیرساختها، فرسودگی ناوگان و کاستیهای سیستم امداد و درمان است و هزینهاش چیزی حدود ۷/۱۷ درصد از بودجه سالانه کشور برآورد شده است.
هر روز که آمار رسمی تصادفات اعلام میشود، پرسشی تکراری و سنگین بر ذهن جامعه مینشیند؛ چرا جان شهروندان همچنان در جادهها از دست میرود؟ سؤال ساده است، اما پاسخ آن سالهاست که میان دستگاههای مختلف، قوانین نیمهجان و زیرساختهای فرسوده گم شده است. نشست اخیر پلیس راهور فراجا، نهتنها تصویری روشن از بحران ارائه نکرد، بلکه پرده از واقعیتی برداشت که سالهاست درباره آن هشدار داده میشود: ۵۲درصد قربانیان اصلاً فرصت رسیدن به بیمارستان را پیدا نمیکنند و همان لحظه تصادف جانشان را از دست میدهند. این یعنی جانهایی که میشد، نجات داد اگر جاده ایمن بود، اگر خودرو استاندارد بود و اگر پای نظارتها سست نشده بود.
جادههایی که مرگ میکارند
سردار محمدباقر سلیمی، معاون عملیات پلیس راهور، با اشاره به اینکه «هر ۲۰ دقیقه، یک ایرانی جان میدهد»، میگوید که تصادفها اکنون سومین عامل مرگومیر در کشور است، در حالی که در جهان در جایگاه نهم قرار دارد. بیش از نیمی از جانباختگان زیر ۴۰ سال هستند، نسلی که باید ستون فردای کشور باشد، نه قربانی «جنگ پنهانی» که او از آن نام برد. اما پرسش مهمتر این است: چطور از دورهای که با قانونگذاری و نظارتهای قوی توانستیم سالانه هزاران جان را نجات دهیم، به امروزی رسیدهایم که دوباره آمارها رو به صعود گذاشتهاند؟ پاسخ طبق گفته مسئولان روشن است؛ خودروها بیکیفیت هستند، قوانین قدیمی شده، بازدارندگی کم و نظارتها ضعیف شده و بخش زیادی از خودروها نیز فرسودهاند.
مرگ در چند دقیقه
آمارهای رسمی حیرتآورند؛ روزانه ۵۵ نفر جان میدهند، ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر مجروح میشوند، هزینههای ناشی از تصادفها ۷/۱۷ درصد بودجه کشور را میبلعد و مرگ هر فرد ۱/۱۷ میلیارد تومان خسارت دارد. براساس گزارش پلیس، ۵۲ درصد قربانیان در صحنه جان میدهند، ۶ درصد در مسیر انتقال و ۴۲ درصد در بیمارستانها. این اعداد تنها آمار نیست، نشانه ضعف در چند حلقه مهم است، از جمله امداد و نجات فوری، ایمنی خودرو، ایمنی جاده، استانداردهای درمانی و حتی فرهنگ رانندگی. وقتی نیمی از جانها اصلاً فرصت درمان پیدا نمیکنند، یعنی سیستم ایمنی از ریشه مشکل دارد.
حلقههای مفقودهای که جان میگیرند
سلیمی میگوید ۶۲ درصد تصادفات در محدوده ۳۰ کیلومتری شهرها رخ میدهد، همانجا که نه جاده، جاده است و نه شهر، شهر. آلودگی بصری، عبور عابران، حضور احشام، کمبود روشنایی و سرعت بالای خودروها ترکیبی از بیتوجهیهاست که نتیجهاش مرگ میشود. بخش دیگر داستان، موتورسوارانی هستند که ۲۲ درصد از تلفات را تشکیل میدهند و عابران پیاده با ۲۰ درصد سهم. دو گروهی که بیشترین آسیبپذیری را دارند و کمترین سهم را از آموزش و ایمنی.
تصمیم سخت هنوز گرفته نشده
با وجود تمام هشدارها، مسیرها و سیاستها آنقدر کند پیش میروند که هر روز ۵۵ خانواده داغدار میشوند، درحالیکه تجربه دو دهه قبل نشان داده اگر قانون، نظارت و آموزش درست اجرا شود، هزاران جان نجات مییابد.
اما امروز پرسش اصلی این است که چرا تصمیمات سختی که جان مردم را حفظ میکند، گرفته نمیشود؟ چرا مرگ در جادههای ایران هنوز اینقدر ارزان است؟ تا زمانی که این پرسشها پاسخ روشن و عملی پیدا نکند، جادهها همچنان به جای مسیر زندگی به یکی از بزرگترین تهدیدهای جان شهروندان تبدیل خواهند شد. آمارها روشناند: بخش بزرگی از این مرگها قابل پیشگیری هستند. تجربههای موفق گذشته نشان داده با قانونگذاری مؤثر، ارتقای ایمنی خودرو و راه، و آموزش گسترده میتوان جان هزاران شهروند را نجات داد. پرسش امروز این است که آیا دولت و نهادهای متولی حاضرند، تصمیمات سختگیرانه و سرمایهگذاریهای بلندمدت را آغاز کنند یا اینکه باز هم باید منتظر افزایش آمار و داغدار شدن خانوادههای بیشتری باشیم؟