کد خبر: 1327803
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۴ - ۰۲:۴۰
خط سرخ شهادت؛ باوری که از شهدای نسل‌های قبل به رزمندگان جوان کشورمان منتقل شده است
تلألؤ باور‌های عاشورایی در شهدای دهه هشتادی شهید امیر حسین براتی از شهدای دهه هشتادی مصاف با رژیم صهیونیستی بود که ۲۷ خرداد در اصفهان به شهادت رسید. این شهید گرانقدر با شهید مدافع حرم جواد محمدی که هر دو اهل درچه اصفهان بودند، مراودات و دوستی داشت. جواد محمدی سال ۱۳۹۶ در سوریه به شهادت رسیده و امیر‌حسین به او ارادت خاصی داشت. شهادت جواد محمدی تأثیر زیادی روی شهید براتی گذاشته بود
 علیرضا محمدی

جوان آنلاین: تعداد قابل توجهی از رزمندگان شهید تجاوز نظامی امریکا و رژیم صهیونیستی به کشورمان، از جوانان دهه هشتادی یا نسل‌هایی هستند که هیچ کدام دوران دفاع‌قدس را به چشم ندیده و تجربه نکرده‌اند. جوان‌هایی که سال‌ها پس از پایان دفاع‌مقدس به دنیا آمدند. اما باور‌ها و اعتقاداتی دارند که آنها را شبیه جوانان دهه ۶۰ می‌کند. در این میان برخی از شهدای جنگ اخیر ۱۲ روزه، ارتباط قلبی با شهدای دفاع مقدس، مدافع حرم یا دیگر شهدای کشورمان داشتند. آنها جا پای ستارگانی گذاشتند که در روز حادثه به میدان نبرد آمدند و جان خود را فدا کردند. حالا این جوان‌های نسل‌های بعد از جنگ با الگوگیری از آنها، به مصاف امریکا و رژیم صهیونیستی رفتند و به شهادت رسیدند. 

 شهید حامد اصفهانی‌مقدم و شهید صفری
شهید حامد اصفهانی‌مقدم که روز دوم تیرماه در حمله هوایی اسرائیل به سازمان بسیج شهید شد، سال‌ها قبل در جبهه دفاع از حرم حضور یافته بود. او همرزم شهید نوید صفری از شهدای مدافع حرم نیز بود. به گفته همسر شهید اصفهانی، وی بار‌ها بر مزار شهید صفری حاضر شده و با این شهید انس بسیاری داشت. 
همسر شهید اصفهانی می‌گوید: «هر وقت حوصله‌ما سر می‌رفت فوری می‌گفتیم که به بهشت زهرا (س) سر مزار شهدا برویم. آقا حامد به همه شهدا ارادت داشت. مخصوصاً شهدای مدافع حرم و از بین آنها هم علاقه خاصی به مزار شهید نوید صفری داشت. چون زمانی که به سوریه رفته بود نوید صفری را دیده بود و با ایشان آشنا شده بود. همان ایامی که آقا حامد سوریه بود و نوید صفری به شهادت رسیده بود، این مسئله خیلی ایشان را ناراحت کرده بود. برای همین هر وقت با مشکلی روبه‌و می‌شد سریع سر مزار نوید صفری حاضر می‌شد.»

 شهید حمید آقایی و شهید حمیدرضا آقایی
شهید حمید آقایی از شهدای هوافضای سپاه در جنگ ۱۲‌وزه بود که بامداد ۳۱ خرداد در راه بازگشت از مأموریت به وسیله بمباران پهپاد‌های رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. حمید آقایی، برادر زاده شهید حمیدرضا آقایی بود. سال ۶۵ که حمیدرضا به شهادت رسید، حمید دو سال بعد به دنیا آمد. 
پدر شهید آقایی می‌گوید: «پسرم حمید و برادرم غلامرضا، دو جوان از دو نسل متفاوت بودند. غلامرضا متولد دهه ۴۰ بود و پسرم اواخر جنگ در سال ۶۷ به دنیا آمده بود. جنگ را ندیده بود ولی روحیاتی مثل بچه‌های زمان جنگ داشت. هر دوی این جوان‌ها مال همین آب‌و‌خاک بودند و جان‌شان را هم برای همین مملکت و دین و اعتقادات‌شان دادند. سال ۶۴ من در جبهه مجروح شدم، آن زمان ناراحت بودم که چرا به شهادت نرسیدم. ماندم و سه سال بعد خدا حمید را به ما داد. این فرزند بزرگ شد و ۳۷ سال بعد مثل برادرم در مصاف با دشمنان این آب و خاک به شهادت رسید.»

 شهید امیرحسین براتی و شهید جواد محمدی
شهید امیرحسین براتی از شهدای دهه هشتادی درس مصاف رژیم صهیونیستی بود که ۲۷ خرداد در اصفهان به شهادت رسید. این شهید گرانقدر با شهید مدافع حرم جواد محمدی که هر دو اهل درچه اصفهان بودند، مراودات و دوستی داشت. جواد محمدی سال ۱۳۹۶ در سوریه به شهادت رسیده و امیرحسین به او ارادت خاصی داشت. 
پدر شهید براتی می‌گوید: «شهید جواد محمدی، اهل درچه اصفهان است و از همین طریق با امیرحسین دوست بودند و به نوعی الگوی پسرم به شمار می‌رفت. شهادت جواد محمدی تأثیر زیادی روی امیرحسین گذاشته بود. این شهید گرانقدر یکی از شهدایی بود که پسرم به آنها ارادت داشت و می‌خواست ادامه دهنده راهشان باشد. همیشه امیرحسین نوشته‌هایش را با بسم‌رب الشهدا آغاز می‌کرد. مثل وصیتنامه‌اش که در پایان نیز آخرین جمله‌اش طلب توفیق شهادت بود. خیلی هم به گلزار شهدا می‌رفت و در مزار شهدا با آنها خلوت می‌کرد.»

 شهید ابوذر مرادی و شهید داریوش مرادی
شهید ابوذر مرادی یکی دیگر از شهدای هوافضای سپاه بود که روز ۲۵ خرداد در خرم‌آباد به شهادت رسید. ابوذر از جمله شهدایی است که انس و الفت عجیبی با گلزار شهدای شهرش خرم‌آباد داشت. به گفته برادر شهید، او از دوران کودکی به این گلزار رفت‌و‌آمد می‌کرد و انس خاصی هم به مزار شهید داریوش مرادی، پسرعموی پدرشان داشت و بار‌ها مزار این شهید و دیگر شهدای قطعه فرماندهان گلزار شهدای خرم‌آباد را آب و جارو کرده بود. 
برادر شهید می‌گوید: «عشق و ارادت برادرم به شهدا چیزی بالاتر از یک علاقه ساده بود. گاهی می‌شد هر دو روز یک‌بار آنجا می‌رفت و آن قدر با شهدا انس داشت که برای دیگران تعجب‌آور بود. مخصوصاً در قطعه فرماندهان شهید، زیاد آنجا می‌رفت. فامیلی به نام شهید داریوش مرادی داریم که پسرعموی پدرمان بود. او از شهدای دفاع‌مقدس است. مزارش هم در قطعه فرماندهان قرار دارد. گاهی بچه‌های بسیج یا محله به شوخی به ابوذر می‌گفتند نکند به خاطر مزار فامیل شهیدتان به این قسمت از گلزار شهدا زیاد می‌روی! پارتی بازی می‌کنی. ابوذر، اما نظر دیگری داشت. یادم است یک قسمت را زیادی می‌شست و تمیز می‌کرد.»
 شهید محمد براتی و انگشتر حاج‌قاسم
شهید محمد براتی هم از شهدای هوافضای سپاه در مقابله با رژیم صهیونیستی است. او ۲۷ خرداد در حالی به شهادت رسید که انگشتر اهدایی حاج‌قاسم سلیمانی در دستش بود. پیکر شهید براتی بر اثر شدت حملات سوخته بود و به گفته پدر شهید، این پیکر سوخته از روی انگشتری حاج‌قاسم شناخته شد که از طریق شهید حاجی‌زاده به دستش رسیده بود. 
پدر شهید می‌گوید: «پسرم عشق و علاقه بسیاری به شهیدان امیرعلی حاجی‌زاده و حاج قاسم سلیمانی داشت. ۲۷خرداد به شهادت رسید و سوم تیرماه تشییع و خاکسپاری شد. این فاصله یک هفته‌ای به این دلیل بود که چند روزی طول کشید پیکر محمد شناسایی شود. پیکر سوخته بود و از روی انگشتر حاج قاسم سلیمانی که همراهش بود، شناسایی شد. این انگشتر را شهید حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه به محمد هدیه داده بود. انگشتری که گویا خود شهید حاجی‌زاده از شهید سلیمانی گرفته بود و قسمت شد این انگشتر به محمد برسد و هنگام شهادت همراهش باشد. 

 شهید محمد بیرانوند و شهید حاج‌قاسم سلیمانی
شهید محمد بیرانوند، انس و علاقه بسیاری به شهید حاج‌قاسم سلیمانی داشت. همواره تصویری از این شهید روی قاب دیوار خانه‌اش و تصویر دیگری در پس زمینه گوشی تلفن همراهش بود. شهید بیرانوند حتی وصلت خود با همسرش را مدیون توسل به شهید سلیمانی می‌دانست. 
همسر شهید می‌گوید: «محمد بسیار به حاج‌قاسم سلیمانی علاقه داشت. البته هم خودم و هم همسرم حاج‌قاسم را خیلی دوست داشتیم. به نوعی می‌توانم بگویم توسل به این شهید موجب ازدواج ما شد. در امر ازدواج ما مشکلی پیش آمده بود. بعد از ازدواج، حاج‌محمد به من گفت قاب عکسی از حاجی در آشپزخانه خانه‌مان داشتیم که هر بار چشمم به او می‌افتاد، از حاجی می‌خواستم مشکل را حل کند. می‌گفتم حاج‌قاسم خودت گره از کارم باز کن. درست در همان زمان، من هم وقتی به عکس شهید سلیمانی که در خانه‌مان بود یا در پس زمینه موبایلم داشتم نگاه می‌کردم و به او متوسل می‌شدم؛ می‌گفتم حاجی تو من را در امر ازدواج کمک‌کن. خدا را شکر این توسل‌های دو نفره جواب داد و با رفع مشکل پیش آمده، ما با هم ازدواج کردیم.»

 شهید علیرضا سبزی‌پور و شهید محسن فرج‌اللهی
شهید علیرضا سبزی‌پور، متولد سال ۱۳۸۱ بود و موقع شهادتش در بامداد ۳۱ خرداد تنها ۲۳ سال داشت. این شهید گرانقدر از رزمندگان پادگان امام علی (ع) بود. در این پادگان در سال ۱۳۸۹ انفجاری رخ داد که منجر به شهادت تعدادی از پاسداران حاضر در آن شد. شهید محسن فرج‌اللهی یکی از شهدای حادثه پادگان امام علی (ع) خرم‌آباد در سال ۸۹ بود. زمان شهادت او، علی فقط هشت سال داشت. اما طبق گفته مادر شهید سبزی‌پور، پسرش علاقه بسیاری به شهید فرج‌اللهی داشت. 
مادر شهید می‌گوید: «پسرم از نوجوانی به شهدا علاقه زیادی داشت. اما از سه سال قبل که وارد سپاه شده بود، مرتب دم از شهادت می‌زد. علیرضا با دوستانش در مسجد امام حسن عسکری (ع) دائم به زیارت مزار شهدا می‌رفتند و حتی اگر می‌خواستند برای یکی از دوستانش جشن تولد بگیرند، این جشن را در کنار مزار شهدا برگزار می‌کردند. از طریق هیئت مساکین نیز مراسم زیادی در گلزار شهدا برگزار می‌کردند. پسرم به شهید محسن فرج‌اللهی علاقه زیادی داشت و عکس این شهید را در پروفایلش گذاشته بود. حالا او پیش شهید فرج‌اللهی رفته است.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار