جوان آنلاین: اخیراً نموداری از نسبت طلاق به ازدواج در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴ در رسانهها منتشر شد که منبع رسمی آن سازمان ثبت احوال بود؛ نموداری که آمارهایی تکاندهنده و واقعیتی تلخ را روایت میکرد. براساس این آمار استانهای البرز، تهران و مازندران به ترتیب با ۵۴/۸، ۵۲/۶ و ۴۹/۶ بالاترین میزان طلاق را در میان سایر استانها داشتند، یعنی در مقابل هر دو ازدواج یک طلاق ثبت شده است. هر چند سایر استانها درصد کمتری داشته، ولی تقریباً در یک سوم استانها وضع کمابیش به همین منوال و در سایر استانها نیز نسبت طلاق به ازدواج یک به سه و در چند استان که فراتر از انگشتان یک دست نیست، این نسبت یک به چهار است و در خوشبینانهترین حالت ثبت یک طلاق در برابر سه ازدواج است. این روند، اما در سالهای اخیر نگرانکنندهتر شده و هرچه آمار ازدواج کمتر میشود، از آن سو آمار طلاق افزایش پیدا میکند. نکته قابل توجه اینکه استانهایی که بیشتر تحت تأثیر مدرنیسم بوده و از نظر فرهنگی متأثر از فناوریهای ارتباطی هستند، آمار طلاق در آنها بیشتر و استانهایی که از منظر فرهنگی، دارای گرایشهای سنتی و انسجام قومی میباشند، آمار طلاق در آنها کمتر است، اما هرچه هست برآیند کلی نمودار سازمان ثبت احوال و عدد ۳۷/۸ درصد طلاق در کل کشور- یعنی تقریباً ۳۸ طلاق در برابر ۱۰۰ ازدواج- نشان از وضعیتی بحرانی دارد. وضعیتی که به برنامهریزان گوشزد میکند به همان اندازه که در اندیشه مشوقهای ازدواج هستند باید به فکر تدوام زندگیهای مشترک نیز باشند.