کد خبر: 1325850
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۰
گزارشی از نشست تخصصی «روایت زن تراز انقلاب اسلامی و بایسته‌های آن»
روایت‌های تاریخی زنان دگرخواه ظریف و مؤثر است طیبه میرزااسکندری: «عنصری که در روایتگری زنانه تأثیر فراوان دارد، توانایی بالای زنان در ارتباط‌گیری و تعامل با دیگران است. اینکه زنان به سرعت می‌توانند موضوعی برای صحبت و مخاطب پیدا کردن بیابند، یک امتیاز مهم در روایتگری است. زنان به دلیل جزئی‌نگری و دقت در مشاهده می‌توانند وقایع را با ظرافت بیشتری روایت کنند و از کنار واقعیت‌ها بی‌تفاوت نگذَرند. همچنین تاب‌آوری جسمی و روحی آنان کمک می‌کند تا روایت‌های مؤثرتری خلق کنند...»
انوشه میرمرعشی 

جوان آنلاین: در مورخه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ شمسی و همزمان با سالروز «طوفان الاقصی»، نشستی تخصصی با عنوان «پنجره‌ای رو به روایت»، به همت معاونت راهبردی بانوان سازمان تبلیغات انقلاب اسلامی برگزار شد. در این نشست که با هدف بررسی روایت نویسی درباره زنان برجسته و تراز انقلاب اسلامی و بایسته‌های آن برپا شده بود، پنج تن از بانوان متخصص و صاحب‌نظر به ارائه دیدگاه‌های خود در این زمینه پرداختند. روایت‌نویسی به عنوان ابزاری مهم برای جنگ رسانه‌ای و فرهنگی با دشمن، جایگاه ویژه‌ای در تولیدات مکتوب دارد. چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورخه ۱۱ دی ۱۴۰۳. ش و در پیام به نشست افق تحول رسانه ملی فرمودند: «امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندن پیام و روایت او از واقعیت رقم می‌زند. بسیار پیش و بیش از آنکه ابزار‌های نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه مهم، باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم....» برهمین اساس در نشست تخصصی «پنجره‌ای رو به روایت»، خانم‌ها «زهره علی عسگری»، «طیبه میرزااسکندری»، «فریبا انیسی»، «سیده‌زینب سیداحمدی» و «زهرا ابوالحسنی» به عنوان فعالان امورزنان و روایت‌نویسی، به بیان دیدگاه‌های خود درباره روایت‌نویسی بانوان و بایسته‌های آن پرداختند. آنچه در پی می‌آید، شمه‌ای از مطالب مطروحه در این هم‌اندیشی است؛ امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 

 

 تفاوت «دلنوشته»، «یادداشت» و «روایت»
زهره علی عسگری، نویسنده و شاعر پیشکسوت، در سخنانی با موضوع «تفاوت دلنوشته، یادداشت و روایت»، در این نشست گفت: «نوشتن نوعی هنر، و قلم ابزار بیان درونیات انسان است. در درجه اول ذهنی می‌تواند بنویسد که از حوادث و وقایع اطرافش تأثیرپذیر باشد، یعنی نسبت به محیط پیرامونش، حساس و هوشیار باشد. ذهنی که نسبت به اطرافش بی‌تفاوت یا کم دقت است، نمی‌تواند نویسنده خوبی باشد، اما در مرحله بعد، آموزش مطرح می‌شود، یعنی آن ذهن نکته سنج و دقیق، نسبت به اطرافش که ذوق نوشتن دارد، باید روش‌ها و قالب‌های نوشتن را هم بداند. یکی از قالب‌های نوشتاری، دلنوشته است این عنوان به درست یا نادرست، برای بسا نوشته‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نوع نوشتار، کوتاه، احساسی و سرشار از آرایه‌های ادبی است و نویسنده از درون خود و با تکیه بر عواطف و تخیل می‌نویسد. در مقابل، یادداشت متنی مبتنی بر واقعیت است، اما همراه با شرح یک موضوع، تحلیل یا نگاه انتقادی به آن. در واقع نویسنده در یادداشت، ابتدا واقعیت یا زاویه خاصی از یک واقعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... را مورد توجه قرار می‌دهد که از نگاه بسیاری از مردم مغفول مانده است. پس وی با شرح مختصر موضوع و سپس با تمجید، تحلیل یا انتقاد، آن مسئله را ارزیابی می‌کند. حتی نویسنده ممکن است در یادداشت خود، درباره آینده و عواقب آن موضوع یا حادثه پیشگویی هم بکند! در این مرحله یادداشت نویس باید با جرأت نظر خود را بیان کند، هرچند که ممکن است آن نظر از سوی کارشناسان یا مخاطبان رد شود، اما قالب روایت، قالبی متفاوت از دلنوشته و یادداشت است. به این معنا که روایت به نقل دقیق یک واقعیت با مشخص شدن زمان، مکان و شخصیت‌ها می‌پردازد و هیچ عنصر مبهمی نباید در آن باقی بماند. خواننده باید بتواند در این گونه، مسیر رویداد را از شروع ماجرا تا پایان آن دنبال کند. در روایت‌نویسی، تخیل هیچ جایگاهی ندارد. البته ممکن است نویسنده برای توضیح یک حادثه، موضوع یا مسئله‌ای، مجبور شود مقداری فضاسازی کند، اما اجازه ندارد در توضیحات مربوط به شرح وضعیت زمان و مکان مثلاً یک حادثه از تخیل استفاده کند، بلکه در همان فضاسازی هم باید پایبندی به واقعیت را کاملاً رعایت کند.»
خانم علی عسگری در پایان سخنانش، شرط اصلی نویسندگی در همه قالب‌ها را «داشتن صدق نیت» عنوان و تأکید کرد: «قلم نعمتی الهی است و رسالت نویسنده، بیان صادقانه درون خود و تأثیرگذاری بر مخاطب است. اگر نویسنده دنبال دغل‌کاری، کم‌فروشی و فریبکاری نبود و صدق نیت داشت، دیگر نباید از واکنش‌های مخالف و انتقاد‌ها ترس داشته باشد و در ضمن با رعایت این شروط، می‌تواند تأثیرگذاری بر مخاطب را نیز به دست آورد.»

 ویژگی زنان در روایتگری 
در بخش دوم، طیبه میرزااسکندری، فعال امورزنان و از پیشکسوتان عرصه مطبوعات و رسانه، به بررسی جایگاه ویژه زنان در روایتگری و تفاوت‌های طبیعی و روانشناختی میان زن و مرد در این حوزه پرداخت. وی درباره این تفاوت‌ها چنین توضیح داد: «گرچه براساس مبانی دینی و اعتقادی، زن و مرد در ماهیت انسانی و معنوی برابر هستند، اما در ابعاد جسمانی، فکری، عاطفی و رفتاری تفاوت‌هایی باهم دارند. گرچه باید توجه داشت که از نگاه الهی، این تفاوت‌ها حکیمانه و عامل تکامل آنهاست. حال همین تفاوت‌ها در بحث روایتگری، ویژگی‌های خاصی به زنان می‌دهد که بسیار مهم هستند. مثلاً زنان از نظر عواطف قوی‌تر از مردانند، البته نه به معنای اینکه، چون احساسات بالاتری دارند، پس عقلانیت پایین‌تری نسبت به مردان دارند، بلکه بروز احساسی آنها در واکنش‌های‌شان شدیدتر از مردان است. زنان براساس همان قوی‌تر بودن بعد احساس در وجودشان دیگرخواه هستند، ویژگی‌ای که باعث بقای و استحکام خانواده و جامعه می‌شود. این خصوصیت چنان در عموم مادران پررنگ است، که کسی قادر نیست آن را انکار کند. برهمین اساس وقتی زنان با همین روحیه دیگرخواهی وارد جامعه شوند، منافع جمع را بر منافع فردی ترجیح می‌دهند و با نگاه مادری، به مسئولیت‌ها و تکالیف اجتماعی عمل می‌کنند. پس وقتی قرار باشد که زن با همین روحیه دیگرخواهی و احساس قوی موضوعی را روایت کند، می‌تواند هم در موضوع یابی و هم در شرح قضیه، بسیار قوی و تاثیرگذار بنویسد. ویژگی دیگری که زنان را تا حدود زیادی از مردان متفاوت می‌کند، علاقه‌مندی آنها به انجام مناسک و مراسم، به خصوس مناسک و مراسم دینی است. تقید زنان به برپایی یا شرکت در مراسم دینی، بیشتر از مردان است. چنانچه حضور فعال بانوان در روضه‌های خانگی، راهپیمایی‌ها یا مراسمی، چون پیاده روی اربعین، نشان از توجه ایمانی آنها به این موضوع دارد. همین تقید زنان برای زنده نگهداشتن مناسک و مراسم دینی، زمینه را برای بهتر روایت کردن چنین حرکت‌های جمعی دینی‌ای را فراهم می‌کند. ویژگی سومی که در روایتگری زنانه تأثیر زیادی دارد، توانایی بالای زنان در ارتباط‌گیری و تعامل با دیگران است. اینکه زنان به سرعت می‌توانند موضوعی برای صحبت کردن و مخاطب پیدا کردن بیابند، یک امتیاز مهم در روایتگری است. زنان به دلیل جزئی‌نگری و دقت در مشاهده، می‌توانند وقایع را با ظرافت بیشتری روایت کنند و از کنار واقعیت‌ها بی‌تفاوت نگذرند. همچنین تاب‌آوری جسمی و روحی بالای زنان و توانمندی آنها در ابراز احساسات، کمک می‌کند تا روایت‌های صادقانه‌تر و تأثیرگذارتری خلق کنند. به طور مثال وقتی روایت خبرنگاران یا فعالان فضای مجازی زنان غزه‌ای را با خبرنگاران یا بلاگر‌های مرد غزه‌ای در بیان رنج مردم غزه و عمق جنایات اسرائیل با هم مقایسه کنیم، کاملاً این موضوع مشهود است. از طرف دیگر نگاه چندبعدی و جامع زنان در تحلیل مسائل، هنری است که در روایتگری جایگاهی مهمی دارد و این توانمندی باعث می‌شود که زنان بتوانند در جریان‌های آزادی‌خواهانه و رسانه‌ای، نقش مؤثر و پیشرو ایفا کنند. همینطور که در حال حاضر، بخش بسیار مهمی از اعضای کاروان دریایی صمود (پایداری) برای شکستن محاصره غزه زن‌ها بوده‌اند. این زن‌ها عموماً نقش هدایتگری و سخنگویی این کاروان را برعهده داشتند. وظیفه امروز ما در ایران، روایت اندیشه، زندگی و افکار این بانوان آزاده است که در کاروان دریایی صمود حضور پیدا کردند.»

 نقش پژوهش و راستی‌آزمایی در روایت 
فریبا انیسی، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع‌مقدس به عنوان سومین کارشناس پیشکسوت در ارائه‌ای با عنوان «نقش تحقیقات و پژوهش در روایت نویسی» خاطرنشان کرد: «پژوهش، جست‌و‌جو برای یافتن ناشناخته‌هاست، یعنی زمانی که نویسنده می‌خواهد یک موضوع یا حادثه را روایت کند، باید در مرحله اول به علت‌یابی وقوع حادثه و چگونگی وقوع آن توجه داشته باشد. در واقع روایت نویس وظیفه دارد که فاصله میان واقعیت تا حقیقت (علت اصلی وقوع حادثه یا ماجرا) را درک کند تا بتواند روایت صحیح و کاملی را برای مخاطب به قلم بیاورد. حالا اگر قرار باشد که نویسنده یک واقعه تاریخی را برای مخاطب روایت کند، بعد از مرحله پژوهش و جمع‌آوری داده‌های تاریخی، باید به مرحله بررسی و تحلیل داده‌ها وارد شود. گاهی داده‌های تاریخی ناقص است، پس باید جست‌وجوی بیشتری برای به دست آوردن اطلاعات کامل داشته باشد. گاهی ممکن است که داده‌های تاریخی، با هم تفاوت یا تناقض داشته باشند. در چنین شرایطی نویسنده وظیفه دارد تا با تحقیق عمیق‌تر به راستی آزمایی آن داده‌های متفاوت یا متناقض بپردازد. به طور مثال ما شهید خانمی داریم که در تظاهرات‌های انقلاب اسلامی در سال ۵۷، تیر می‌خورد و قطع نخاع می‌شود. این فرد بعد از تحمل رنج‌های ناشی از آن ماجرا در سال ۶۱ شهید می‌شود و بنیاد شهید هم نام او را جزو شهدای انقلاب ثبت می‌کند، اما خانواده و به ویژه مادر این خانم، در زمان شهادت دخترشان از بنیاد شهید تقاضا کرده بوده است که دخترش نه در قطعه شهدا دفن شود و نه تابلوی بنیاد شهید در مزار و سردر خانه‌شان نصب شود! بیش از ۲۰ سال از این شهید، تنها در بنیاد اطلاعات سال تولد، روز مجروحیت و روز شهادت وجود داشت، خانواده‌اش از مصاحبه خودداری می‌کردند و حتی برخی در شهید بودن او نیز تشکیک می‌نمودند. تا اینکه بعد از بیست و چند سال، خواهر این خانم طی مصاحبه‌ای و با شرح زندگی خانوادگی‌شان، به علت چرایی این قضیه می‌پردازد. او اعلام می‌کند که دایی و برادرش عضو سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بوده‌اند و به دلیل جو موجود در خانواده و واکنش طرفداران این گروهک تروریستی، مادرش نمی‌توانسته درباره دختر شهیدش صحبتی بکند! گاهی سال‌ها طول می‌کشد تا حقیقت یک قضیه تاریخی معلوم بشود. برهمین اساس، روایت‌های مختلف درباره سرگذشت شهدا، نیازمند تطبیق و راستی‌آزمایی داده‌هاست. البته این فقط مختص به زندگینامه شهدا و وقایع تاریخ دفاع مقدس نیست که نیاز به پژوهش‌های عمیق و دقیق دارد، بلکه در سایر موضوعات تاریخی نیز لازم است که چنین کاری صورت گیرد.»
خانم انیسی، در پایان اظهارات خود تأکید ورزید: «هدف پژوهش صرفاً جمع‌آوری اطلاعات نیست، بلکه رسیدن به پاسخ پرسش اصلی و درک حقیقت است. در روایت‌نویسی، برخلاف پژوهش تجربی، هدف دستیابی به جواب قطعی نیست، بلکه بازنمایی حقیقت از خلال روایت‌هاست و هر روایت می‌تواند، حداقل بخشی از واقعیت را آشکار کند. بنابراین روایت‌نویس باید بعد از مرحله پژوهش و رسیدن به پاسخ قطعی و صحیح، به روایت موضوع مورد نظر خود بپردازد.»
 گزارش واقعیت با رعایت نظم در اجزا
سیده زینب سیداحمدی، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع‌مقدس، چهارمین سخنران این نشست بود که در تبیین پژوهش خود با عنوان «تجربه نگاری روایت جنگ ۱۲ روزه» گفت: «روایت، گزارش واقعیتی است که بین اجزای آن نظم برقرار باشد. برای ایجاد این نظم لازم است که قبل از دست به قلم شدن، تحقیق صحیحی انجام شده باشد، اما برای به دست آوردن شناخت عمیق و انجام تحقیق، باید توجه داشت که طراحی سؤالات دقیق و هدفمند در مصاحبه بسیار ضروری است. پرسیدن سؤالات کلی، بدون توجه به ارتباط افراد مصاحبه شونده با موضوع، طبیعتاًپاسخ‌های غلط، ناقص و نامرتبط را به دنبال خواهد داشت، یعنی روایت‌نویس در مرحله مصاحبه باید هم به همدلی با مصاحبه‌شونده برسد و هم با تحقیق، به بازسازی فضای وقوع زمان حادثه یا زندگی شخص بپردازد. برهمین اساس نمی‌شود که نویسنده سؤالات مشخصی را مثلاً هم از مادر شهید بپرسد و هم از همسر و هم از برادر شهید! بلکه سؤالات درباره شهید، باید متناسب با نقش هر فرد در خانواده، به صورت کاملاً مجزا طرح شود، اما شاید از آن سخت‌تر، مصاحبه با همکار و همرزم شهید باشد، یعنی مثلاً همانطور که در مورد دفاع‌مقدس، شناخت عملیات‌ها، گردان‌ها، ادوات رزمی، فرماند‌ها و وضعیت سیاسی مربوط به انجام عملیات در داخل و در سطح بین‌الملل و.... اهمیت بسیاری داشت، امروز هم برای روایت شهدای جنگ ۱۲ روزه، شناخت ابزار جنگی چون: لانچر، پهپاد، یگان موشکی، رده‌های نظامی هوا - فضا و... بسیار مهم است. نمی‌شود درباره یک شهید یگان موشکی روایتی بنویسیم، ولی از کار تخصصی او و نقشش در دفاع موشکی هیچ اطلاعاتی نداشته باشیم.»
خانم سیداحمدی، ضمن بیان اینکه بیش از ۲۰ سال است سابقه روایت نویسی و نویسندگی در حوزه دفاع‌مقدس و شهدای مدافع حرم را دارد، درباره تجربیات خود در مورد روایت شهدای جنگ ۱۲ روزه گفت: «برای من جالب است که در تحقیقات و مصاحبه با خانواده و همکاران شهدای جنگ ۱۲ روزه، نقاط مشترک بسیاری با زندگی و اندیشه شهدای جنگ تحمیلی هشت ساله می‌دیدم. آن هم در زندگی شهدای بسیار جوانی که سال‌ها بعد از پایان دوره دفاع مقدس هشت ساله به دنیا آمده بودند. همان اخلاص‌ها و رعایت‌هایی که در شهدای دفاع‌مقدس هشت ساله داشتیم را در شهدای جنگ ۱۲ روزه هم می‌توان دید. حتی واکنش خانواده‌های‌شان هم نسبت به شهادت عزیزان‌شان، بسیار مشابه است. مثلاً زمانی که برای مصاحبه با مادر شهید معصومه عظیمی [کارمند شهید صداوسیما]، به زادگاه او (روستای جزینان طالقان) رفته بودم، مادر ایشان که بانویی ساده و روستایی بود را مانند مادران شهدای دفاع مقدس دیدم. وقتی از ایشان پرسیدم، فکرش را می‌کردید روزی مادر شهید بشوید؟ پاسخ داد: مملکت داری، یعنی اینکه بچه‌ات را بدهی تا مملکتت باقی بماند! آن لحظه از جواب آن مادر و عمق نگاهش به وطن، واقعاً شگفت‌زده شدم. در آخر باید به این نکته توجه داشته باشیم که روایت باید الهام‌بخش باشد، اما روایت‌نویس باید در عین حال که نکات ریز و جزئی زندگی شهید را بیان می‌کند، از اسطوره‌سازی افراطی نیز پرهیز و انسانی متعارف را ترسیم کند.»

 سیاستگذاری کلان در بخش روایت، لازمه پیشبرد اهداف نظام 
 در آخر این نشست، زهرا ابوالحسنی، رئیس گروه جامعه و پیشرفت پژوهشکده مطالعات فناوری ایران، در سخنانی با عنوان «سیاستگذاری کلان نظام جمهوری اسلامی، در زمینه روایت زن تراز انقلاب اسلامی» تأکید ورزید: «روایت، یکی از راهبردی‌ترین ابزار، برای پیشبرد اهداف نظام اسلامی است. به همین دلیل نظام جمهوری اسلامی وظیفه دارد، ابتدا تعریفی دقیق از انسان تراز انقلاب اسلامی و در مرحله بعد، از زن تراز انقلاب اسلامی داشته باشد. برای رسیدن به این هدف، قاعدتاً باید تعریف درستی از واقعیت موجود مردم کل کشور داشته باشیم، اما متأسفانه دیده می‌شود که بخشی از مسئولان و سیاستگذاران نظام، تحت تأثیر القائات دشمن یا داده‌های غلط فضای مجازی، تعریف درستی از واقعیت‌های جامعه ندارند. به طورمثال براساس پیمایش‌های علمی که در چند مرکز از جمله در دانشکده باقرالعلوم (ع) انجام شده، داده‌ها نشان می‌دهد که در جریان جنگ ۱۲ روزه، مقاومت مردم تهران کاملاً بر اساس انگیزه‌های دین‌مدارانه صورت گرفته است، یعنی مردم با تکیه بر باور‌های دینی خود، گزینه مقاومت را انتخاب کرده‌اند، اما در مقابل متأسفانه عده‌ای از مسئولان هستند که براساس جو حاکم بر فضای مجازی یا قضاوت بر مبنای مشاهدات سطحی، مردم تهران را دین‌گریز می‌دانند. وقتی مسئولی تعریف غلطی از واقعیت جامعه دارد، طبیعتاً سیاستگذاری او در بخش کلان هم مسیر اشتباهی را در پیش می‌گیرد. حالا در موضوع زنان و روایت زن تراز انقلاب اسلامی هم دقیقاً همین مشکل را داریم، یعنی مسئولانی که تعریف درستی از واقعیت اندیشه و نظرگاه زنان کشور ندارند و بدتر از آن اینکه مسئولان، موضوع لزوم روایتگری زن تزار انقلاب اسلامی را هم یک امر راهبردی نمی‌بینند، در نتیجه در سیاستگذاری یا منفعل عمل می‌کنند، یا غلط برنامه‌ریزی می‌کنند. البته قطعاً همه مسئولان فرهنگی و اجتماعی کشور اینچنین نیستند، اما به هرحال آن خلأ نداشتن تعریف صحیح و کامل از واقعیت موجود و عدم درک مسئله و راهبردی ندانستن موضوع روایت زن تراز انقلاب اسلامی، یکی از مشکلات اکنون ما در بخش سیاستگذاری کلان کشور در این موضوع است.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار