کد خبر: 1325439
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۰
نگاهی به «ناتوردشت» و ۳ اثر سینمایی دیگر 
وقتی سینما مخاطب را از «تماشا» به «قضاوت» دعوت می‌کند خردمندان در «ناتور دشت» داستان گم شدن دختری به نام یسنا را بهانه می‌کند تا تماشاگر را به دشت بی‌انت‌ها و پر راز ذهن انسان ببرد. شخصیت اصلی، احمد پیران، محیط‌بان بازنشسته‌ای است که با گذشته‌ای سنگین روبه‌روست
محمدحسین یوسفی
جوان آنلاین: در جهانی که مرز میان واقعیت و خیال روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود، سینما هنوز هم می‌تواند به واقعیت پناه ببرد تا از درون آن معنا بیافریند. فیلم‌هایی که از دل پرونده‌های واقعی زاده می‌شوند، یادآور این نکته‌اند که حقیقت، اگرچه گاه تلخ است، اما همچنان تأثیرگذارترین عنصر درام باقی می‌ماند. در میان آثار تازه سینمای ایران، ناتوردشت ساخته سیدمحمدرضا خردمندان و محصول حوزه هنری، نمونه‌ای شاخص از این نوع روایت است؛ اثری که با الهام از یک ماجرای واقعی، مرز میان اخلاق، مسئولیت و وجدان را به پرسش می‌کشد. 
ناتور دشت؛ روایتی از تاوان، حقیقت و وجدان
خردمندان در «ناتور دشت» داستان گم شدن دختری به نام یسنا را بهانه می‌کند تا تماشاگر را به دشت بی‌انت‌ها و پر راز ذهن انسان ببرد. شخصیت اصلی، احمد پیران، محیط‌بان بازنشسته‌ای است که با گذشته‌ای سنگین روبه‌روست. فیلم در لایه‌های مختلف خود از یک جست‌وجوی ساده آغاز می‌شود، اما به تأملی درونی بر گناه، تاوان و حقیقت می‌رسد. 
فیلم ناتور دشت در همان دقایق آغازین، راز اصلی داستان را برملا می‌کند. مخاطب خیلی زود درمی‌یابد چه کسی یسنا را ربوده و ماجرا از چه قرار است، اما از این نقطه به بعد، جست‌و‌جو از سطح حادثه عبور می‌کند و به عمق انگیزه‌ها می‌رسد. دیگر مسئله، یافتن دزد نیست، پرسش این است که چرا چنین دزدی رخ داده است. 
فیلم به‌جای تمرکز بر حادثه و تعلیق بیرونی به واکاوی پیامد‌های انسانی و اخلاقی آن می‌پردازد؛ جایی که تماشاگر نه صرفاً نظاره‌گر رویداد، بلکه شریک در قضاوت و اندیشه می‌شود. 
از نظر فرمی نیز اثر، جسورانه و دقیق است. استفاده از طبیعت بکر، سکوت‌های حساب‌شده، بازی‌های کنترل‌شده و ریتمی آرام، اما پرتعلیق، همگی در خدمت فضایی هستند که حقیقت در آن پنهان و پیداست. شاید همین رویکرد متفاوت بود که باعث شد ناتور دشت در جشنواره فیلم فجر بدرخشد و سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی را برای حوزه هنری به ارمغان بیاورد. 
اما ناتور دشت تنها نیست، سینمای ایران در سال‌های اخیر، بار‌ها سراغ واقعیت رفته و با اقتباس از پرونده‌های جنایی یا اجتماعی به آینه‌ای صادق برای جامعه بدل شده است. چهار نمونه شاخص از این مسیر را می‌توان در ادامه دید:
 «بی‌بدن»، بازتاب یک جنایت ناتمام
فیلم «بی‌بدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده، اثری است که با الهام از پرونده واقعی غزاله شکور و آرمان عبدالعالی ساخته شده است. یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های جنایی سال‌های اخیر که افکار عمومی را به‌شدت درگیر کرد. با این حال، فیلمساز از بازسازی صرف ماجرا پرهیز کرده و کوشیده است روایتی دراماتیک‌تر و انسانی‌تر از مسئله ارائه دهد. 
در بی‌بدن، دختری جوان به نام ارغوان ناپدید می‌شود، اما هیچ نشانی از جسد او به دست نمی‌آید. این فقدان فیزیکی، درون‌مایه اصلی فیلم است؛ غیبت بدن، بهانه‌ای است برای کاوش در احساس گناه، تردید، سکوت و سنگینی قضاوت اجتماعی. علیزاده با تکیه بر تعلیق روانی و رابطه‌های فروپاشیده، تلاش کرده است به عمق روح انسان‌هایی برود که در برابر حادثه‌ای تلخ، مرز میان حقیقت و دروغ را گم می‌کنند. 
 ماهی و گربه؛ حقیقت در دلِ فرم
فیلم تحسین‌شده شهرام مکری، «ماهی و گربه»، اگرچه در ظاهر اثری سوررئال و تجربی است، اما ریشه در یک شایعه و ماجرای واقعی دارد: داستان رستورانی در شمال کشور که گفته می‌شد در کار پخت‌وپز‌های مرموز است. مکری این واقعه را بهانه کرده تا فیلمی بسازد که تماماً در یک پلان بلند فیلمبرداری شده است. 
در ماهی و گربه، واقعیت در هزارتوی زمان و تکرار گم می‌شود، اما همان نقطه شروع واقعی است که قدرت روایت را دوچندان می‌کند. این فیلم نشان می‌دهد گاه تنها جرقه‌ای از حقیقت کافی است تا جهان تازه‌ای در سینما ساخته شود. 
 علفزار؛ افشاگر زخم‌های پنهان جامعه
فیلم «علفزار»، ساخته کاظم دانشی، اقتباسی قوی از پرونده‌ای واقعی در خمینی‌شهر است؛ پرونده‌ای که با خشونت و خیانت همراه بود و در جامعه بازتاب گسترده‌ای یافت. 
در داستان علفزار، روایت بر خانواده‌ای متمرکز است که پس از وقوع حادثه‌ای تکان‌دهنده، با سیستم قضایی، فشار اجتماعی و رنج درونی دست به گریبان‌اند. در این فیلم، نه فقط جنایت، بلکه فضای رعب، ترس و تداعی‌های سکوت به تصویر کشیده می‌شود. 
نویسنده و کارگردان اثر با زبان سینما کوشیده‌اند تا زاویه‌ای تازه بر حقیقت بیاورند، نه بیان گزارش جرم، بلکه واکاوی پیامدها، آثار روانی بر قربانیان و اطرافیان و کارکرد نهاد عدالت در مواجهه با فاجعه. علفزار در لایه‌های خود به نقد سکوت و به نقد ساختار‌هایی که گاه باعث می‌شوند درد فروخفته بماند، می‌پردازد. 
 وقتی واقعیت، استعاره می‌شود
میان تمام این آثار، ناتور دشت جایگاهی خاص دارد. این فیلم به‌جای بازسازی مستقیم یک پرونده، از واقعیت الهام گرفته و آن را در قالب استعاره‌ای انسانی بازآفرینی کرده است. این تفاوت ظریف، همان نقطه‌ای ا‌ست که اثر را از «بازگویی حادثه» به «بازاندیشی حقیقت» تبدیل می‌کند. 
حوزه هنری انقلاب اسلامی با حمایت از این پروژه، نشان داده است نگاه انقلابی در هنر، لزوماً به معنای شعار نیست، بلکه یعنی ایستادن در کنار حقیقت، در هر شکل و قالبی. ناتور دشت از دل واقعیت زاده می‌شود، اما در پی نمایش آن نیست، در پی فهم آن است. 
سینمای ایران در مسیر اقتباس از پرونده‌های واقعی، گامی بزرگ به سوی بلوغ برداشته است. فیلم‌هایی، چون «بی‌بدن»، «ماهی و گربه»، «علفزار» و «عنکبوت» هر یک بخشی از این مسیرند، اما در میانه این جریان، ناتور دشت ساخته حوزه هنری انقلاب اسلامی، با نگاهی درون‌گرایانه‌تر، مخاطب را از تماشای رویداد به تجربه وجدان دعوت می‌کند.
برچسب ها: سینما ، فیلم ، داستان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار