جوان آنلاین: آخرین بازی هفته ششم رقابتهای لیگ برتر به میزبانی تختی تهران برگزار شد. ورزشگاهی که زمانی برای خود برو بیایی داشت، اما امروز تنها ظاهر آن از دور و ویویی که دارد تحسینبرانگیز است، چراکه طی ۵۶ سالی که از عمر آن میگذرد، هیچ فکری برای بهروزرسانی آن نشده تا همسو با استانداردهای جهانی باشد.
نخستین بار، اواخر دهه ۷۰ بود که مسئولان به واسطه زیر تعمیر رفتن ورزشگاه آزادی یاد استفاده از تختی افتادند، اما یک دور کوچک در آن کافی است تا مشخص شود تختی دیگر آن ورزشگاه مجهز سابق نیست و برای قابل استفاده بودن باید دستی اساسی به سر و گوشش کشید. وعدهای که بارها داده شد، اما هرگز به مرحله عمل نرسید تا فصل گذشته که بار دیگر اقدام مسئولان برای انجام تعمیرات در آزادی نام تختی را به میان آورد و آقایان را دست به کار سروسامان دادن آن کرد برای بازگشت به چرخه فوتبال کشور. در نهایت، اما برگزاری یک بازی نشان داد که تختی برای حضور دوباره در جریان فوتبال کار زیادی دارد و باز هم پرونده آن مختومه شد. با این تفاوت که اینبار رجوع دوباره به تختی زمان زیادی نبرد و نرسیدن آزادی مسئولان را بر آن داشت که با سروسامان دادن به تختی، شرایط میزبانی این ورزشگاه را مهیا کنند. در همین راستا علی جوادی، مسئول اداره کل ورزش و جوانان استان تهران بارها درخواست میزبانی استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه تختی را داده بود و تأکید داشت که تیمهایی که دوست دارند در استادیومهای غربی یا نزدیک به هتل بازی کنند، فشارهایی وارد میکنند و ممکن است نقدهایی داشته باشند، ولی ورزشگاه تختی برای برگزاری بازیهای بزرگ هم آماده است.
اما برخلاف ادعاهای مطرح شده باز هم تنها برگزاری یک بازی نشان داد اوضاع تختی وخیمتر از آن چیزی است که تصور میشد. بعد از بازی پرسپولیس برابر چادرملو تصاویری از این ورزشگاه منتشر شد که تعجب همگان را به دنبال داشت، اما مدیرکل ورزش و جوانان تهران مدعی شد که یک نفر از مسیر عادی خارج شده و به محل عمرانی و کارگاهی رفته و عکس گرفته و حاشیهسازی کرده و این کار را کملطفی خواند. اما کافی بود در جریان بازی استقلال مقابل چادرملو که به میزبانی تختی برگزار شد، هنگام ورود و خروج به ورزشگاه نگاهی به دور و اطراف و بالای سر خود بیندازید تا وضعیت اسفناک ورزشگاه و ناامن بودن سازهای که سالهای سال است کسی فکری برای تعمیر و مرمت آن نکرده را به چشم ببینید. مواردی که شاید باز هم توجیهی در خصوص تصاویر منتشر شده در خصوص آن تراشیده شود، اما وضعیت چمن دیگر چیزی نیست که بتوان با این بهانههای پیشپاافتاده آن را توجیه کرد.
درست چند ساعت قبل از به صدا درآمدن سوت آغاز دیدار چادرملو- استقلال در تختی تهران، مهدی تاج، رئیس فدراسیون تأکید میکند زمانی فقط یک ورزشگاه داشتیم که الزاماتایافسی را داشت، اما اکنون ۱۶ ورزشگاه تأیید شده داریم که پیشرفت خوبی است. این خبر میتوانست بسیار مسرتبخش باشد، اما نه برای آنها که چند ساعت بعد از شنیدن این صحبتها راهی تختی شدند و با نگاهی دوباره به سرتاپای این ورزشگاه که روزی یکی از استادیومهای پیشرفته دنیا بود، از خود پرسیدند که آیا تختی را هم کنفدراسیون فوتبال آسیا تأیید کرده است؟! ورزشگاهی که به دلیل طراحی جسورانه آن پیمانکاران آلمانی معتقد بودند که ساختش اصلاً شدنی نیست! اما امروز، بعد از گذشت بیش از پنج دهه از عمر آن، دیگر هیچ شباهتی به یک ورزشگاه استاندارد ندارد. نه سازه آن و نه چمنی که بیشتر به چهل تکههای رنگ و رو رفته میماند، چمنی که با وجود تمام تلاشهای قبل بازی و در بین دو نیمه باز هم با هر قدمی که روی آن گذاشته میشد، گوشهای از آن بلند میشد، به طوری که مربی دروازهبانان چادرملو قید گرم کردن شاگردانش مقابل دروازه را زد تا مانع از شخم خوردن آن قبل از به صدا درآمدن سوت آغاز بازی شود، چراکه به چشم دیده عدهای علاوه بر رفت و آمد مکرر غلتک، ناچار بودند با مشت قسمتهایی از آن را صاف و صوف کنند. صحنهای تأسفبار که در بین دو نیمه نیز همه شاهد آن بودند. اما بیشک جوادی یا دیگر دوستان حتماً بار دیگر برای توجیه آن به تقویم و فصل اشاره خواهند کرد، ولی این بهانههای نخنما شده دیگر نمیتواند نه وضعیت نابسامان تختی را توجیه کند و نه چمنی که مسئله آن فقط زردی و کچلی نیست که بشود گردن فصل انداخت.
اما نگرانکنندهترین قسمت ماجرا این است که داستان تختی، داستان اکثر ورزشگاههای ایران است، فقط با اندکی شدت کمتر یا بیشتر. ورزشگاههایی که فقط ساخته شدند و دیگر کسی به فکر حفظ، نگهداری و بهروز کردن آنها در طول زمان برای رسیدن به استانداردهای دنیا نیفتاده و با این شرایط سؤال اینجاست کهایافسی چطور آنها را تأیید کرده وقتی ایرادات و اشکالات آن غیرقابل کتمان است. بیتردید دوست داریم که هر یک از شهرهای ایران ورزشگاهی مجهز داشته باشد که علاوه بر میزبانی بازیها، بتوان با افتخار از آن سخن گفت. اما وقتی اینطور نیست و زیرپای فوتبال ایران خالی است، چه باید کرد؟ باید چشم بر مشکلات بست یا آنها را به امید برطرف شدن برشمرد؟