جوان آنلاین: اولینبار براساس قانون بودجه سال ۱۳۹۹ مشخص شد که به استناد بند (پ) ماده (۹۲) قانون برنامه ششم توسعه، وزارت ورزش و جوانان و سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مکلف هستند درآمدهای تبلیغاتی ناشی از پخش مسابقات ورزشی را به ردیف درآمدی شماره ۱۴۰۱۸۴ نزد خزانهداری کل کشور واریز کنند و قرار شد وجوه واریزی از محل ردیف ۴۹-۵۳۰۰۰۰ مندرج در جدول شماره (۹) این قانون به نسبت ۳۰ درصد در اختیار وزارت ورزش و جوانان (برای کمک به فدراسیونهای مربوطه) و ۷۰ درصد در اختیار سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
در این قانون، همچنین درآمد حاصل از تبلیغات ناشی از پخش مسابقات ورزشی موضوع بند (پ) ماده ۹۲ قانون برنامه ششم توسعه در ردیف ملی را ۵۰ میلیارد تومان در نظر گرفت که سهم سازمان صداوسیما ۳۵ و سهم وزارت ورزش ۱۵ میلیارد تومان تعیین شد. در ادامه عدد ۵۰ میلیاردی در سال ۱۳۹۹ هر سال افزایش یافت و بر اساس قانون بودجه سال ۱۴۰۴ درآمد حاصل از تبلیغات ناشی از پخش مسابقات ورزشی به ۵۰۰ میلیارد تومان رسید تا بر اساس سهم در نظر گرفته شده، سهم صداوسیما ۳۵۰ میلیارد تومان و سهم وزارت ورزش ۱۵۰ میلیارد تومان باشد.
این درحالی است که هر ساله در مورد میزان پرداختی درآمد حاصل از تبلیغات ناشی از پخش مسابقات ورزشی از سوی سازمان صداوسیما، همواره کش مکشهایی وجود داشته و هیچ سالی به طور دقیق و مشخص در این خصوص اطلاعرسانی و شفافسازی لازم صورت نگرفته است و حتی در همان سال اول (سال ۹۹) بر اساس اعلام دیوان محاسبات کشور، در خلاصه گزارش تفریغ بودجه سال ۹۹ کل کشور اعلام شد که مطابق بند (ک) تبصره (۹)، وزارت ورزش و جوانان و سازمان صدا و سیما مکلف بودهاند درآمدهای تبلیغاتی ناشی از پخش مسابقات ورزشی را به ردیف درآمدی مربوط نزد خزانهداری کل کشور واریز کنند؛ اما در سال ۱۳۹۹ از این محل، مبلغی به حساب خزانه واریز نشده است.
به تازگی اما با تصویب مجلس شورای اسلامی، سازمان برنامه و بودجه موظف شد اعتبارات لازم برای پرداخت حق پخش تلویزیونی و حقوق چند رسانهای مسابقات ورزشی را تامین کرده و تخصیص دهد. نمایندگان مجلس ماده ۱۷ لایحه نظام جامع باشگاه داری را تصویب کردند که طبق تبصره یک آن، سازمان برنامه و بودجه موظف است اعتبارات لازم برای پرداخت حق پخش تلویزیون و حقوق چند رسانهای مسابقات ورزشی را طبق آییننامهای که توسط صداوسیما با همکاری وزارت ورزش و جوانان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه و به تصویب هیات وزیران میرسد، تامین و تخصیص دهد.
در همین راستا سراغ علی رغبتی، کارشناس ورزشی کشور که سابقه فعالیت به عنوان معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش و جوانان، عضویت در کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال، هیات مدیره باشگاه پرسپولیس و... را در کارنامه دارد رفتیم و در خصوص چالشها و راهکارهای اجرای حق پخش مسابقات ورزشی گفتوگو کردیم که در ادامه مشروح کامل آن، آمده است:
۵۰۰ میلیارد برای حق پخش ورزش شوخی است/ ۱۵ هزار میلیارد تومان؛ عدد معقول برای فوتبال
در خصوص تفاوت تبصره یک ماده ۱۷ لایحه نظام جامع باشگاهداری با موضوع بند (پ) ماده ۹۲ قانون برنامه ششم توسعه، توضیح دهید و بگویید پس از ناکامی قانون قبلی قرار است چه اتفاق جدیدی در رابطه با حق پخش مسابقات ورزشی، رخ دهد؟
- ماجرای حق پخش مسابقات ورزشی در ایران به اشکال و شیوههای مختلفی، دنبال شده که قالبا از الگوی مشخص و یکسانی پیروی نکرده است. در اواخر دهه ۸۰ بعد از ایرادی که فیفا به فوتبال ایران گرفت و تاکید کرد که باید فدراسیون یک نهاد مستقل و دولت یک حامی بزرگ باشد در برنامه پنجم توسعه کمک به ورزش حرفهای ممنوع شد و ایدهای در خصوص منابع درآمدی ورزش در وزارت ورزش و جوانان شکل گرفت و قرار بر این شد که ورزش به تدریج از سمت دولتی به سمت بخش خصوصی سوق یابد.
سه رکن در ورزش حرفهای وجود دارد که باید به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد و شامل رویداد، باشگاه و ورزشکار میشود. یکی از بزرگترین منابع مالی برای ورزش حرفهای مقوله حق پخش مسابقات ورزشی است و بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکاییها لیگهایی ایجاد کردند و به مقوله حق پخش توجه داشتند.
درآمدهای ایجاد شده شامل حق پخش تلویزنی، درآمدهای تجاری و درآمدهای روز مسابقه است که باشگاههای بزرگ به درآمدهای روز مسابقه توجه ویژهای دارند و مدام در حال توسعه ورزشگاهها و خدمات ارائه شده هستند تا درآمدهای روز مسابقه را افزایش دهند. آنها همچنین علاوه بر بلیت فروشی به تبلیغات محیطی دور زمین، تغذیه داخل ورزشگاه و... توجه ویژهای دارند و حتما خریدها باید داخل ورزشگاه انجام شود که درآمدهای قابل توجهی ایجاد میکند. همچنین شاهد هستید که برخی باشگاههای بزرگ اروپایی قبل از مسابقات پیش فصل به کشورهای شرق آسیایی یا عربی سفر میکنند، یا فینال مسابقاتی نظیر سوپرکاپ را در چنین کشورهایی برگزار میکنند و این سوال برای هواداران پیش میآمد که چرا باید چنین اتفاقی رخ دهد؟ پاسخ آن این است که هدف مدیران و مالکان باشگاهها، افزایش درآمدهاست.
۳ مکانیزم برای حق پخش مسابقات ورزشی در دنیا شناخته شده است؛ مکانیزم انحصاری، مکانیزم عرضه و تقاضا (بازار آزاد) و همچین مکانیزم کنترلی.
مکانیزم انحصاری یعنی این که منبعی مانند دولت هزینه باشگاهها و تلویزیون را تامین می کند که تا اواخر دهه ۸۰ یعنی قبل از برنامه پنجم توسعه، اینگونه بودیم و هزینه باشگاهها و هزینه صداوسیما را نیز تامین میکرد و به همین دلیل، ادعای گرفتن حق پخش خیلی وجهه قانونی پیدا نمیکرد.
مکانیزم بعدی، عرضه و تقاضا یا بازار آزاد است؛ در این مکانیزم حق پخش، متعلق به گروهی است که آنها قیمتگذاری میکنند و به توافق میرسند و در مورد خیلی از کشورهای توسعه یافته این مساله جا افتاده است و به شبکههای تلویزیونی درخواست میدهند. در مکانیزم عرضه و تقاضا، مسابقات جذاب از سوی عرضه کننده ارائه میشود و بر حسب مشتری، قیمتگذاری صورت میگیرد و خرید انجام میشود و به شبکههای مختلف فروخته و پخش میشود و از طریق مشترکان شبکهها، تبلیغات یا از هر مسیر دیگری درآمدزایی صورت میگیرد و باید بدانیم که این نوع مکانیزم در ایران، جوابگو نخواهد بود.
مکانیزم سوم، کنترلی است و در این نوع مکانیزم، عرضه و تقاضا وجود دارد اما نهاد بالادستی کنترل لازم را انجام میدهد و شیوهای است که از دهه ۹۰ شکل گرفته تا در تعامل با صداوسیما برای پخش مسابقات تلویزیونی فعالیتها مدنظر قرار گیرد و صاحبان رویدادها که فدراسیونها یا باشگاهها هستند یک سوی ماجرا و صداوسیما سوی دیگر ماجراست و دولت به عنوان ناظر موضوع در برخی مواقع به عنوان کمک دهنده و حامی، ورود میکند.
این مکانیزم ۱۵ سال است به طول انجامید و اصل قضیه در بند (پ) ماده (۹۲) قانون برنامه ششم توسعه به انحراف کشیده شد و تلویزیون مدعی شد تبلیغاتی دور زمین وجود دارد که توسط تلویزیون به تصویر کشیده میشود باید در کنار درآمد صداوسیما قرار گیرد و مجموع این دو به نسبت ۷۰ و ۳۰ بین صداوسیما و وزارت ورزش و جوانان تقسیم شود. افرادی که قصد داشتند این قانون را وضع کنند به درآمدهای آن توجه داشتند و از ۵۰ میلیارد به ۵۰۰ میلیارد رسیدند. در حقیقت پولی نبود که دولت بدهد و قرار بود وزارت ورزش یا صداوسیما هر کدام هر چقدر درآمد داشته باشند به حساب خزانه واریز کنند و به نسبت ۷۰ و ۳۰ تقسیم شود.
متاسفانه هیچ کس به این مساله توجه نکرد که باشگاه یا بازیکن در حال عرضه مسابقه است و برای این خدمت، هیچ عددی تعیین نشد! یعنی تلویزیون حدود ۹۰ دقیقه فوتبال را به تصویر میکشد و درست است که تبلیغات به نمایش در میآید اما مردم برای تماشای فوتبال یا یک رشته ورزشی دیگر به تماشای تلویزیون مینشینند و این بدان معناست که آن مسابقه، قیمت دارد و باید برایش قیمت تعیین شود و این مساله همان انحرافی است که از آن صحبت میکنیم.
۵۰۰ میلیارد برای حق پخش ورزش شوخی است/ ۱۵ هزار میلیارد تومان؛ عدد معقول برای فوتبال
در مورد ماده ۱۷ لایحه نظام جامع باشگاهداری توضیح دهید.
- در ماده ۱۷ لایحه نظام جامع باشگاه داری، حقوق برای باشگاهها و برگزار کنندگان مسابقات به رسمیت میشناسد و میگوید هر تولید محتوای سمعی و بصری دارای حقوقی است و به فرد اجرا کننده تعلق میگیرد و این گام بسیار بزرگی است و برای اولین بار میپذیرند، مسابقه مربوطه قیمت دارد.
موضوع دیگر مربوط به درآمدهای مسابقات بود که در آن وزارت ورزش و جوانان مکلف میشد؛ وزارت ورزش اصولا درآمدی ندارد که به حساب خزانه واریز کند. طبق قانون ماده ۸۸، استادیوم اجاره داده میشود و به حساب خزانه واریز شده که طبق مکانیزم کار پیش برود. وزارت ورزش موجر است و اجاره کننده مستاجر است و هرچه درآمدزایی کند متعلق به خودش است و به وزارت ورزش و جوانان چیزی تعلق نمیگیرد.
این دو نکته انحرافی باعث شد قانون قبلی عملا ناکارآمد باشد. این تفکر باید از ذهن قانونگذاران خارج شود که هر چه درآمدزایی وجود دارد باید به حساب خزانه برود چون این پول متعلق به بخش خصوصی است و برای بخش خصوصی نیز قانون وجود دارد که باید طبق آن رفتار کند و نباید کل درآمد را واریز کند که پس از آن بخشی را دریافت کند.
ماده ۱۷ لایحه نظام جامع باشگاهداری گامی رو به جلو تلقی و حقوق صاحبان واقعی به رسمیت شناخته میشود. ما تقریبا ۵۰ سال پیش چنین قانونی داشتیم اما اطلاعی ندارم که پولی پرداخت شده است یا خیر؟ به طور مثال اگر پرسپولیس و استقلال قرار بوده است که به مصاف یکدیگر بروند، تلویزیون باید از باشگاه اجازه میگرفته و مسابقه را پخش میکرده و ما تازه به قرار است به آن تفکر باز گردیم که تلویزیون یا مجاری پخش تصویری، چنین رویهای را طی کنند.
ماده ۱۷ دست باشگاهها و فدراسیونها را باز میگذارد که توافقات لازم با آنها صورت گیرد و اگر دولت یک مکانیزم مالی معکوس بگذارد و هر سال عددی را در نظیر گیرد که کاهش مییابد و مثلا در ۵ سال به صفر برسد به صدا و سیما کمک کند اما سالانه درآمدهای صداوسیما بیشتر شود و مکانیزمهای بهتری در نظر گیرد و از محل تبلیغات و فروش منابع مالی بیشتری تامین کند، شرایط بهتر خواهد شد.
علاوه بر این صداوسیما میتواند در بخش پخش مسابقات با کشورهای میزبانی که از آنها رویدادهای ورزشی را خریداری میکند تهاتر انجام دهد و مسابقاتی که در داخل کشور برگزار میشود و مشتری خارجی دارد را با کشور مربوطه تهاتر کند تا اینگونه شرایط بهتری را رقم بزند.
ماده ۱۷ لایحه نظام جامع باشگاه داری پس از تایید شورای نگهبان به قانون تبدیل میشود و تنها قانون اجرایی است. ضمن آن که در برنامه هفتم اشارهای به روش در نظر گرفته شده در برنامه ششم نشده است. در برنامه هفتم آمده است که صداوسیما با هماهنگی وزارت ورزش و سازمان برنامه آییننامهای را تدوین کند و میزان حق پخش و نحوه تقسیم آن را اعلام کند. قانون فعلی نیز به همین مساله اشاره میکند اما قویتر است و صاحب حق باشگاه و فدراسیون است. در آییننامه باید سازمان برنامه و بودجه درایت و سازمان صداوسیما انعطاف داشته باشد و خوشبختانه مسئولان ارشد صداوسیما تاکید بر همکاری دارند و به نظرم جامعه ورزش اگر تعامل کند و حتی اگر با عدد کمتر از رقم واقعی کار را شروع کند و در یک مکانیزم چند ساله به تعادل برسد، میتوانیم از بن بست خارج شویم. مطمئن هستم روشها و راههایی وجود دارد که بدون فشار به صداوسیما به تدریج میتوان حقوق قانونی ورزش را پرداخت کرد و مانند سایر تلویزیونها در دنیا، صداوسیما میتواند به عدد قابل توجه درآمدی دست یابد.
در مورد پرداختهای صداوسیما اطلاعی دارید؟
- طی سالهایی که در وزارت ورزش حضور داشتم در جریان یک مرتبه هستم و ظاهرا سالیان مختلفی این قانون اجرا نشده است. در مورد آن سال عدد ۱۰۰ میلیاردی مدنظر قرار گرفت که ۳۰ میلیارد تومان به وزارت ورزش رسید و این وزارتخانه بر اساس سهمبندی صورت گرفته به فدراسیونهای مربوطه، پرداختی انجام داد. در خصوص پرداختهای انجام شده باید دیوان محاسبات عدد دقیق را اعلام کند.
۵۰۰ میلیارد برای حق پخش ورزش شوخی است/ ۱۵ هزار میلیارد تومان؛ عدد معقول برای فوتبال
به نظر میرسد عدد در نظر گرفته شده برای صداوسیما در بخش حق پخش مسابقات ورزشی، بسیار ناچیز و شبیه به شوخی است و باید عدد بزرگتری در نظر گرفته شود. نکته مهم دیگر این که چرا برای حق پخش مسابقات ورزشی عدد برآوردی در نظر میگیرند و به نظر میرسد این روش غلط است و باید بر اساس درآمدزایی صورت گرفته میزان حق پخش، مشخص شود. در این خصوص نیز توضیح دهید.
- مسئولان صدا و سیما معتقد هستند که بودجه این سازمان مربوط به کمک دولت و درآمدهاست. آنها میگویند درآمد دارند اما در بخشهای دیگر صداوسیما که دولت تامین اعتبار نمیکند، هزینه میشود و پولی مازاد نمیماند. آنها سازمان غیرانتفاعی نیستند و میگویند درآمد و هزینهشان سر به سر است.
در لیگی مانند انگلستان خیلی از بازیهای پریمیر لیگ توسط یک شبکه و سایر لیگها را بین شبکههای دیگر توزیع میکنند. در کشور ما چون فقط صداوسیما را داریم مجموعهای است که هم ضبط و هم پخش میکند.
بنده هم با شما موافق هستم که در نظر گرفتن عدد برآوردی روش غلطی است. فرمولهایی وجود دارد که بر اساس آن میتوان محاسبات را انجام داد و در کشور ما میتوانیم چند شاخص برای تعیین حق پخش مشخص کنیم. شاخص اول ضریب اهمیت است، این که ورزشی پخش شده از چه میزان اهمیت در کشور برخوردار است؟
مورد دوم ضریب تماشاگر است و از طریق موارد مختلفی میتوانیم بفهمیم چه تیمهایی پر طرفدار هستند و چه مسابقاتی پر تماشاگر هستند؛ اینکه در کدام مسابقات ورزشگاهها پر میشود؟ این که چه تعداد هوادار دارند که در شبکههای مجازی قابل مشخص شدند است. مورد بعدی نیز حجم و سهم در اخبار است و از این طریق میتوانیم متوجه شویم کدام مسابقات از اهمیت بیشتری برخوردار هستند که قابل احصاء است.
تعادل رقابتی دیگر موضوعی است که باید به آن توجه داشت. مسابقاتی که سرنوشت تیمهای بالا و پایین جدول به روزهای پایانی کشیده میشود، تعادل رقابتی بالاتری دارد و تا روز پایانی نمیتوان فهمید کدام تیم قهرمان و نایب قهرمان و کدام تیمها سقوط میکنند که در مورد چنین لیگهایی تعادل رقابتی به دلیل این که تا روزی پایانی نتیجه مشخص نیست، بالاتر است و از ارزش بیشتری، برخوردار هستند.
به نظر شما ارزش واقعی حق پخش مسابقات ورزشی در ایران چقدر است؟
- FIFA و AFC در مورد فوتبال لیگهای مختلف را قیمت گذاری کردهاند و اگر به طور واقعی به ارزش حق پخش در ایران را محاسبه کنیم به عدد ۱۵۰ همت میرسیم که تامین آن در داخل کشور شدنی نیست.
به طور مشخص در خصوص مسابقات فوتبال، عدد ۱۵ هزار میلیارد تومان عدد معقول است که اگر بین لیگ برتر و لیگ یک تقسیم کنیم حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد هزینههای یک باشگاه را تامین میکند که با عرف جهانی نیز تطبیق دارد و سایر هزینهها را نیز باید از سایر مبادی درآمدی نظیر نقل و انتقال بازیکنان، درآمد روز مسابقه، درآمدهای تبلیغاتی و ... تامین کنند.
در مورد کشور ما عدد ۵۰۰ میلیارد تومانی حق پخش شوخی است، حتی یک یا ۲ همت هم شوخی تلقی میشود و هیچ گرهای را باز نمیکند. شاید در یک فدراسیون کوچک این اعداد گرهگشا باشد اما در مورد فدراسیونهایی نظیر فوتبال و والیبال و...دردی دوا نمیکند. البته باید توجه داشته باشیم که نباید عدد مربوط به حق پخش به تمامی رشتههای ورزشی و فدراسیونها نیز تعلق گیرد.
برآورد شما از عدد درآمدی صداوسیما از محل حق پخش مسابقات ورزشی چقدر است؟
- در مورد این اعداد باید با دقت و مطالعه صحبت کرد و از تعرفهها اطلاع داشت اما تصور شخصی بنده این است که صدا و سیما از ورزش بیش از ۱۰ همت درآمد دارد.
فکر میکنید چه زمانی مشکلات ورزش کشور با صداوسیما در مورد حق پخش مسابقات ورزشی، حل میشود؟
- در کشور همه باید با یکدیگر تعامل داشته باشند. شاید بزرگترین گله ما از صداوسیما این است که خودش را جدا حساب میکند و حق پخش را انحصاری میداند. این ادبیات درستی نیست در حالی که نگاه کلان کشور بر تعامل دستگاهها است و اگر ورزش در کشور تضمین شود اثرات مطلوب آن به همه خواهد رسید. مطمئن باشید پیروزی تیمهای ایرانی و حضور آنها در مسابقات بینالمللی موجب افزایش درآمدهای صداوسیما میشود.