کد خبر: 1319699
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
سوله وحشت لو رفت مرد جوانی که با وعده کار در شبکه‌های خارجی در دام باند مخوف آدم‌ربایان افتاده و تا پرتگاه مرگ پیش رفته بود، با زنده ماندن معجزه‌آسا و افشای ماجرا، راز «سوله وحشت» را فاش کرد
 غلامرضا مسکنی

جوان آنلاین: مرد جوانی که با وعده کار در شبکه‌های خارجی در دام باند مخوف آدم‌ربایان افتاده و تا پرتگاه مرگ پیش رفته بود، با زنده ماندن معجزه‌آسا و افشای ماجرا، راز «سوله وحشت» را فاش کرد، رازی که پرده از آدم‌ربایی‌های سریالی و اخاذی‌های چند هزار دلاری این باند برداشت و پلیس را به تعقیب و دستگیری عاملان کشاند. 
چند روز پیش مردی با اورژانس و پلیس تماس گرفت و اعلام کرد پیکر نیمه‌جان مرد جوانی را در یکی از جاده‌های فرعی اطراف تهران پیدا کرده است. وی گفت: با خودرویم در حال عبور از جاده فرعی بودم که چشمم به پیکر انسانی کنار جاده افتاد. ابتدا تصور کردم با جسدی روبه‌رو شده‌ام، کنجکاو شدم و به طرف آن رفتم که ناله‌های ضعیفی به گوشم رسید و فهمیدم زنده است.»
با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران و عوامل اورژانس در محل حاضر شدند. مرد جوانی با پیکر نیمه‌جان که آثار شکنجه روی بدنش نمایان بود در پرتگاه مرگ قرار داشت و تیم پزشکی اورژانس او را به بیمارستان منتقل کرد. 
 عشق مجری‌گری 
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه تلاش برای نجات جان مرد جوان ادامه پیدا کرد تا اینکه پس از چند روز مراقبت ویژه، مرد جوان به هوش آمد و راز باند آدم‌ربایان خشن را فاش کرد. 
مرد جوان که با وعده اعزام به خارج از کشور و کار در شبکه‌های تلویزیونی خارجی در دام آدم‌ربایان خشن گرفتار شده بود، گفت: «از دوران کودکی علاقه زیادی به مجری‌گری و گویندگی داشتم و حتی دوره‌ای هم در یکی از مؤسسه‌های خصوصی گذراندم. می‌خواستم هر طور شده به شبکه‌های خارجی راه پیدا کنم تا اینکه مدتی قبل از طریق کانالی تلگرامی با مردی به نام سروش آشنا شدم که مدعی بود مجری برگزار‌کننده دوره‌های گویندگی و مجری‌گری است و پس از گذراندن دوره هم مرا به خارج اعزام می‌کند تا در یکی از شبکه‌های تلویزیونی مشغول به کار شوم.»
 سوله شکنجه 
وی ادامه داد: «با وعده دروغین سروش از شهرستان راهی تهران شدم تا او مرا به خارج از کشور بفرستد، اما خبر نداشتم چه دامی برایم پهن کرده و قرار است به جای مجری‌گری در شبکه‌های خارجی با شکنجه‌های او و همدستانش به پرتگاه مرگ بروم. وقتی به تهران رسیدم سه نفر مرا سوار خودرویی کردند و به بهانه رفتن به دفتر کاری در خارج از تهران به یک سوله کشاندند. وقتی به سوله رسیدم و وضعیت آنجا را دیدم، تازه فهمیدم همه ماجرا درباره کار در شبکه‌های خارجی دروغ بوده و آنها فقط به خاطر قیافه‌ام فکر می‌کردند از اتباع خارجی هستم و قصد اخاذی داشتند. آنها مرا در اتاقکی متروکه زندانی کردند و شکنجه دادند و از من خواستند ۵ هزار دلار ارز دیجیتال به حساب آنها واریز کنم. آدم‌ربایان تهدید کردند در صورت نپرداختن این مبلغ، مرا تحویل پلیس مهاجرت می‌دهند تا از کشور اخراجم کنند. هرچه به آنها گفتم ایرانی هستم، باور نکردند و مدام شکنجه‌ام می‌کردند و من که توان پرداخت چنین پولی را نداشتم، سرانجام از شدت ضرب و جرح بیهوش شدم که آنها فکر کردند مرده‌ام، به همین دلیل در بیابان‌های اطراف شهر رهایم کردند. اگر راننده عبوری مرا پیدا نکرده بود، زنده نمی‌ماندم.»
 ردیابی سوله مخوف
با شکایت مرد جوان، تیم ویژه‌ای از پلیس وارد عمل شد. مأموران به کمک شاکی که هنگام انتقال به سوله نشانی‌ها را به خاطر سپرده بود، موفق شدند سوله مخوف را شناسایی کنند. پلیس در یک عملیات ضربتی، اعضای باند را که از اتباع بودند دستگیر کرد. همچنین مأموران در شکنجه‌گاه آدم‌ربایان، دو مرد افغان را که برای اخاذی ربوده و شکنجه شده بودند را هم از اسارت آزاد کردند. متهمان در بازجویی‌ها به آدم‌ربایی‌های سریالی و اخاذی اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد. 

 

گفت‌و‌گو با متهم

آدم‌ربایی برای سفر به اروپا 
سرکرده باند ۱۰ سال است که به صورت غیرقانونی در ایران زندگی می‌کند. او در بازجویی‌ها مدعی شد برای به دست آوردن پول زیاد و رفتن به اروپا باند آدم‌ربایی را تشکیل داده است. 

چه شد که به ایران آمدید؟ 
حدود ۱۰ سال پیش قاچاقی برای کار به تهران آمدیم. قرار بود چند ماه بمانیم و برگردیم، اما ماندگار شدیم. 

چرا به جای کار باند آدم‌ربایی تشکیل دادی؟ 
 کار درست‌وحسابی گیرمان نمی‌آمد. می‌خواستیم پول زیادی به دست بیاوریم و به اروپا برویم و تا قبل از بازگشت به افغانستان زندگی‌مان را سروسامان بدهیم. 

چطور قربانیان خودتان را پیدا می‌کردید؟
فهمیدیم خیلی از اتباع افغان و پاکستانی تصمیم دارند برای کار یا اقامت به کشور‌های اروپایی بروند. همین باعث شد در پوشش اعزام به خارج، طعمه‌هایمان را شناسایی کنیم. در گروه‌های تلگرامی می‌گشتیم و کسانی را که به نظر مهاجر می‌آمدند، شناسایی می‌کردیم، به آنها پیام می‌دادیم و می‌گفتیم می‌توانیم برایشان کار پیدا کنیم و به این شیوه آنها را فریب می‌دادیم. 

آنهاعتماد می‌کردند؟ 
بله، وقتی به محل قرار می‌آمدند، آنها را به سوله‌ای که اجاره کرده بودیم، می‌کشاندیم و به آنها چشم‌بند می‌زدیم، شکنجه‌شان می‌دادیم و از خانواده‌هایشان اخاذی می‌کردیم. 

چطور از خانواده‌های آنها اخاذی می‌کردید؟
فیلم شکنجه‌ها را برای خانواده‌ها می‌فرستادیم و تهدید می‌کردیم اگر پول ندهند، جان عزیزان‌شان را می‌گیریم، حتی می‌گفتیم جسد را می‌سوزانیم تا ردی نماند. معمولاً از ۲ تا ۱۰ هزار دلار می‌خواستیم و می‌گفتیم پول را با ارز دیجیتال بفرستند تا ردگیری نشود. 

قربانیان شما از چه کسانی بودند؟
بیشترشان اتباع خارجی بودند. حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر را به این شیوه به دام انداختیم. مطمئن بودیم شکایت نمی‌کنند، چون اغلب غیرقانونی وارد ایران شده بودند و می‌خواستند غیرقانونی هم به اروپا بروند. 

چه شد که آخرین طعمه شما ایرانی بود؟ 
وقتی به ما پیام داد عکس پروفایلش شبیه به اتباع بود و ما هم او را اشتباهی گرفتیم. او گفت می‌خواهد برای مجری‌گری و گویندگی به خارج برود و ما هم به او تضمین دادیم و فریب خورد. اگر می‌دانستیم ایرانی است ریسک نمی‌کردیم. 

به همین خاطر شناسایی و دستگیر شدید؟ 
بله، آخرین قربانی‌مان می‌گفت ایرانی است، اما باور نمی‌کردیم تا اینکه بعد از شکنجه بیهوش شد و ما فکر کردیم فوت کرده، به همین خاطر او در بیابان رها کردیم، اما زنده ماند. 

حرف آخر؟ 
راه را اشتباهی رفتیم و باید تاوانش را بدهیم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار