جوان آنلاین: احمد نوری، کارشناس ارشد ادبیات نمایشی، نویسنده و ویراستار داستانی بر این باور است که متون فارسی گستره وسیعی دارند و هر دسته ویژگیها و قواعد خاص خود را دارند. بنابراین نمیتوان انتظار داشت همه متون یک زبان واحد داشته باشند. او میگوید: «امروز یکی از بزرگترین چالشهای زبان و نوشتار فارسی، مخلوط شدن سبکها و زبانهاست. مثلاً پایان نامهای علمی که با لحن اینستاگرامی یا داستانی که با نثر علمی نوشته میشود. این قاطی شدن مرزهای زبان عامیانه، زبان معیار و زبان دستوری باعث استفاده نامناسب از زبان و تهدیدی برای هویت فارسی است. متن زیر گفتوگوی «جوان» با این کارشناس است که میخوانید.
به نظر شما مهمترین چالش دستور زبان فارسی در متون امروز چیست؟
متون گستره بسیار وسیعی دارند، از متون علمی و درسی گرفته تا متون داستانی، ادبی، خبری، متون فضای مجازی مثل اینستاگرام و کانالهای تلگرامی. وقتی درباره حفظ زبان و ادبیات فارسی در این متون صحبت میکنیم، پاسخ سادهای وجود ندارد، چون هر دسته از این متون ویژگیها و گونه خاص خود را دارد. برای مثال با یک پژوهش علمی در حوزه پزشکی که پر از واژههای انگلیسی است، همان برخوردی را نمیکنیم که با یک پژوهش در علوم حوزوی، داستان یا متن اینستاگرامی داریم. هر متن زبان خاص خود را دارد و قواعد زبان در هر گونه متفاوت عمل میکنند. بنابراین انتظار اینکه همه متون یک زبان واحد داشته باشند، غلط است. یکی از بزرگترین چالشهای امروز، جابه جایی و مخلوط شدن زبانها با یکدیگر در متون است. مثلاً نویسندهای پایاننامه یا پژوهش علمی را با زبانی مینویسد که بیشتر در اینستاگرام دیده میشود یا پژوهشگری وارد حوزه داستان میشود و شبیه نثر علمی مینویسد. این قاطی شدن مرزهای زبان عامیانه، زبان معیار و زبان دستوری باعث میشود بخشهایی از زبان در جای نامناسب به کار رود و این یکی از مهمترین چالشهای حفظ زبان فارسی است.
نقش ویراستاران در حفظ و ارتقای زبان فارسی چیست؟
ما ویراستارها نمیتوانیم زبان و ادبیات فارسی را به عنوان یک عنصر ثابت و غیرقابل تغییر بپذیریم. اصلاً اینطور نیست که بخواهیم یک دستورالعمل جامع و کامل داشته باشیم و یک شکل از زبان را تعیین کنیم و بگوییم «امروزه زبان همین است و لاغیر». چنین چیزی در طول تاریخ هم وجود نداشته است. زبان فارسی در طول زمان و در عرض جوامع مختلف ایرانی، شکلها و رنگهای متفاوتی پیدا کرده و حتی رسمالخطهای مختلفی داشته است. زبان یک روند دارد، مدام تغییر میکند، کامل میشود و شکلش عوض میشود.
ویراستار اساساً به نظر من نمیتواند شکل نهایی زبان را تعیین کند. کاری که ویراستار باید انجام دهد با توجه به پاسخ سؤال قبلی این است که جایگاه زبان را نسبت به متنی که دارد کار میکند، درک کند. باید بایستگیها و نبایستگیهای متن، زمان حال، مخاطب و ... را بفهمد و سپس تصمیم بگیرد چه باید کرد و چه نباید کرد. وقتی این کار انجام شود، متن مکتوبی که باقی میماند، نتیجه تأثیر نویسنده و اثرگذاری ویراستار به عنوان تدوینگر و ویرایشگر است. این متن مکتوب در میان میلیونها متن تولید شده باقی میماند و زبان که ابتدا شفاهی بوده و سپس مکتوب شده، اثر خود را نشان میدهد و تکثیر میشود.
نقش نهادهایی مانند انجمن صنفی ویراستاران در ارتقای کیفیت ویرایش و حفظ زبان فارسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
وظیفه اصلی این نهادها حمایت از ویراستاران است. کمک قانونی و کاری، فراهم کردن زمینه رشد و ارتباطات صنفی و ایجاد شرایط بهتر برای زندگی. این ارتباطات میتوانند زمینه ساز اتفاقات مثبت بعدی هم باشند.
اما وقتی پای نهادهایی مثل فرهنگستان و تعیین قواعد دقیق ویراستاری به میان میآید، کار ساده نیست. زبان فارسی پویا و تغییرپذیر است. حتی خود فرهنگستان پس از تولید کتابها و کلمات متعدد، هنوز نتوانسته است اختلافها و تفاوتهای مبنایی را کاملاً حل کند.
اختلافها همیشه هست، مثلاً روی نحوه نوشتن یک کلمه. دستورالعملها هرچند بازنویسی شوند، باز هم تغییر میکنند، چون زبان فارسی ذاتاً چندوجهی و زنده است. پس برای درک نقش واقعی این نهادها باید سراغ کسانی رفت که در طول زمان این کار را انجام دادهاند و تجربهشان نشان میدهد چه تأثیری داشتهاند.
ورود هوش مصنوعی و ابزارهای ویرایش خودکار چه فرصتها و تهدیدهایی برای زبان فارسی ایجاد کرده است؟
هوش مصنوعی و ابزارهای ویرایش خودکار تاکنون آنقدر پیشرفته نشدهاند که بتوانند جای یک ویراستار حرفهای را بگیرند و خروجی کاملاً شسته رفته و مطابق تمام قواعد ویراستاری ارائه دهند. شاید در زبان انگلیسی یا سایر زبانهای لاتین با توجه به پیچیدگی کمتر رسمالخط و ثبات شکل کلمات، این ابزارها عملکرد بهتری داشته باشند، اما در مورد رسم الخط فارسی، این ابزارها هنوز به آن سطح نرسیدهاند. در حال حاضر، جایگاه این ابزارها بیشتر به عنوان دستیار است. یعنی اگر کسی بخواهد ویراستاری حرفهای انجام دهد، میتواند از آنها کمک بگیرد، اما در نهایت باید خودش وارد عمل شود و کار آنها را تکمیل کند. تهدیدی که با ورود این ابزارها وجود دارد، از بین رفتن دقت است. اگر پیش از کامل شدن این ابزارها به آنها اعتماد کنیم، بخشی از ویژگیها و کارکردهای ویراستاری از دست خواهد رفت. به علاوه، ابزارهای فعلی ممکن است بخشهایی از متن را تغییر دهند یا دچار اشتباه کنند. مثلاً ممکن است هوش مصنوعی برخی جملات یا جمله بندیهای متن را که نیازی به تغییر آنها نیست، تغییر دهد و معنا را عوض کند. یا ممکن است یک کلمه در کل متن تغییر شکل دهد، در حالی که در موقعیتهای مختلف باید شکلهای متفاوتی داشته باشد. اگر فعلاً به این نکات دقت کنیم میتوانیم بسیاری از مشکلات احتمالی را کاهش دهیم، اما نقطه قوت این ابزارها این است که دسترسی عموم به آنها راحت شده و اگر کسی قصد داشته باشد متن خود را درست بنویسد میتواند از آنها استفاده کند. این ابزارها فرایند نوشتن و ویرایش را سادهتر میکنند و بهانه را از کسانی که میخواهند این کار را انجام دهند، میگیرند.
تولید محتوای دیجیتال و شبکههای اجتماعی زبان فارسی را تهدید میکند یا توسعه میدهد؟
اگر بخواهیم مشابه این ماجرا را صد سال پیش بررسی کنیم، زمانی که هنوز روزنامهای وجود نداشت، عمده متون موجود، کتابها، نامهها و نوشتههای محدود دربار بودند. با ورود روزنامه، یک عرصه جدید برای زبان فارسی شکل گرفت که کاملاً متفاوت با قبل بود. این فضای جدید کمکم فرم و قواعد خودش را هم آورد.
امروز محتوای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، بخش مربوط به زبان، یک عرصه تازه است که بیش از ۱۰ سال است وارد زندگی ما شده است و دو وجه دارد، یک بخش شفاهی و یک بخش مکتوب. همچنین میتوان آن را به دو بخش دیگر تقسیم کرد، مکالمات روزمره مانند چتها و بخش مکتوبی که باقی میماند، مثل پستهای اینستاگرام یا توییتها. هر یک از این بخشها ویژگیها و قواعد مخصوص خود را دارند، بنابراین تدوین دستورالعمل یکسان برای همه آنها امکانپذیر نیست. مثلاً نثری که در چت استفاده میکنیم با نثری که در پست اینستاگرام مینویسیم یا در ویدئو صحبت میکنیم متفاوت است. این بستر به مرور زمان فرم و قواعد خودش را شکل میدهد. برخلاف دوره روزنامهنگاری یا ورود داستان و ترجمه ادبی به ایران، امروز به دلیل گستردگی فضای مجازی و حضور همگانی صاحبان قلم و رسانه، امکان ایجاد قواعد یکپارچه وجود ندارد. در این شرایط، آموزش و ایجاد دغدغه فردی برای نوشتن صحیح اهمیت دارد تا صحیح نوشتن به عنوان یک ارزش در جامعه جا بیفتد.
اگر منظور ورود کلمات و اصطلاحات جدید باشد، اینها هم به اقتضای فضای جدید شکل میگیرند و اجتنابناپذیر هستند. مثلاً فعل «گوگل کردن» با «جستوجو کردن» یا «سرچ کردن» تفاوت معنایی دارد و جایگزین کردن آن نیازمند ایجاد مفهوم جدید در جامعه است. همچنین تفاوت بین مکالمات شفاهی و متون مکتوب هم همیشه وجود داشته است. از زمان قاجار تا دوران سعدی، متون مکتوب با زبان شفاهی روزمره تفاوت داشتند. همین تفاوت باعث میشد متون مکتوب ارزشمند و زبانزد عام و خاص شوند. امروز هم در فضای مجازی، نمیتوان توقع داشت ویدئوهای اینستاگرامی یا کلیپهای خبری از همان قواعد متون مکتوب پیروی کنند. این توقع غیرواقعی است و طبیعتاً روز به روز نیز در حال تغییر است.
با توجه به روند جهانی شدن و استفاده گسترده از کلمات خارجی، آینده زبان فارسی را چگونه میبینید؟ راهحل چیست؟
به نظر من، دو ساحت در این موضوع وجود دارد. اگر جهانی شدن باعث شود زبان فارسی فراموش شود و جایگزین زبانهای دیگر شود، آن وقت مشکل جدی است. مثلاً در یک دوره، زبان دربار ایران تا حد زیادی با عربی جایگزین شده بود و بسیاری از اصطلاحات و جملاتی که میتوانست فارسی باشد، عربی به کار میرفت. همین حالا هم در برخی شرکتهای تجاری قراردادها، اساسنامهها و متون رسمی اغلب به انگلیسی نوشته میشوند و اگر بخواهیم همهچیز را جایگزین فارسی کنیم، مشکلساز است، اما اگر منظور از جهانی شدن و استفاده گسترده از کلمات خارجی این باشد که پویایی زبان اتفاق میافتد، مسئله فرق میکند. مثال «گوگل کردن» را در نظر بگیرید. این فعل وارد زبان فارسی شده و حالا جای خود را پیدا کرده است. بسیاری از کلمات امروز زبان فارسی، ریشه در روسی، فرانسوی یا عربی دارند و با گذشت زمان به بخشی از زبان فارسی تبدیل شدهاند. ممکن است الان این کلمات بیگانه به نظر برسند، اما ۲۰۰ سال بعد، زبان فارسی آنها را جزئی از خود کرده و محصول جدیدی ایجاد کرده است. چشم انداز شخصیام این است که زبان فارسی به دلیل کهن و ریشه دار بودنش نابود نمیشود، اما تغییر شکل، پویایی و تطبیق با شرایط جدید جزء ذات زبان است. این تغییر و بازیابی بخشی از زیبایی زبان است و اساساً نباید جلوی آن گرفته شود.
چه توصیهای به نویسندگان و ناشران دارید تا در تولید آثارشان به زبان فارسی پایبند باشند؟
برای حفظ زبان و ادبیات فارسی باید چند نکته را رعایت کنیم، اول باید به مسئله آگاه باشیم و نیاز به آن را احساس کنیم. کسی که گرسنه است برای غذا تلاش میکند، کسی که احساس نیاز به زبان فارسی داشته باشد، راه حفظ آن را پیدا میکند. نکته دوم، رعایت زبان فارسی است که نباید صرفاً وظیفهای برای رفع تکلیف باشد. خیلی وقتها ناشر فقط به ویراستاری املایی توجه و نویسنده فقط به رساندن منظور خود فکر میکند، در حالی که زبان و نثر اصول و اهمیت خود را دارد. نکته سوم آموزش است. متأسفانه بسیاری از نویسندگان اطلاع کافی از قواعد زبان و نثر ندارند و با یقین اشتباه مینویسند. این جهل گاهی ریشه در فضای مجازی و عدم آشنایی با قواعد صحیح دارد و باعث میشود نثر فضای مجازی را با متون رسمی یا داستانی اشتباه بگیرند. اگر احساس نیاز وجود داشته باشد، آموزش و آگاهی نسبت به قواعد و دستورالعملها و تلاش برای پایبندی به آنها، چه از سوی ناشر و چه نویسنده میتواند بسیار مفید باشد.
در آخر بفرمایید اگر زبان فارسی در گفتوگوها و نوشتههای ما آسیب ببیند از نظر فرهنگی و هویتی چه آسیبهایی خواهیم دید؟
ارتباط ما با دیگران در هر فضا و عرصهای با زبان شکل میگیرد و هویت فرهنگی جوامع تا حد زیادی به زبان برمیگردد، چون جوامع بر بستر یک زبان مشترک ظهور و بروز پیدا میکنند. این موضوع بسیار گسترده است و میتوان درباره آن مفصل صحبت کرد. در پاسخ به سؤال قبل اشاره شد به اینکه جایی که زبان فارسی به کلی از بین برود یا جایگزین زبانهای دیگر شود، آن بخشی از ارتباط و هویت فرهنگی آسیب میبیند. امروز نمونههایی از این آسیب را میتوان در فضای مجازی دید. مثلاً گاهی کلیپی منتشر میشود که مفهوم آن برای نسل گذشته قابل فهم نیست یا اصطلاحات و زبان استفاده شده برای آنها غریب است و نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. اگر تغییر فقط به معنای تحول و شکل گرفتن نقشها باشد، میتوان با آموزش و یادگیری، انسانها را با بستر جدید ارتباطی وفق داد، اما اگر اصل زبان و خط آسیب ببیند، بستر فرهنگی و هویت گذشته نیز آسیب میبیند، چون زبان ریشهای از هویت فرهنگی است و این مسئله با فرهنگ و گذشته ما درهم تنیده شده است. مثلاً اگر زبان انگلیسی جایگزین فارسی شود، بازگرداندن جایگاه زبان فارسی و احیای نقش آن بسیار طولانی و دشوار خواهد بود و نیاز به صرف زمان و تلاش زیادی دارد تا دوباره بازیابی شود.