جوان آنلاین: کاربر مانی در قالب یک رشته توییت در فضای مجازی نوشت: سال ۱۹۹۷، استیو جابز یه معامله کرد. اون از مایکروسافت، همون شرکتی که آینده اپل رو دزدیده بود، ۱۵۰ میلیون دلار گرفت.
مایکروسافت دنیا رو تو دستاش گرفته بود و اپل با ۳درصد سهم بازار عملاً در حال نابودی بود، اما جابز محصولی رو معرفی کرد که تاریخ تکنولوژی رو از اول نوشت. سال ۱۹۸۳.
جابز بیل گیتس رو دعوت میکنه که پروژه محرمانه اپل رو ببینه: «مکینتاش» رابط کاربری گرافیکی انقلابی، آیکونها، پنجرهها، کنترل با ماوس.
مایکروسافت داشت Excel رو برای مک توسعه میداد. جابز فکر میکرد شریکن، ولی گیتس یه نقشه دیگه تو سرش بود...
مایکروسافت موقع کار روی نرمافزار مک، جزئیات رابط کاربری اپل رو با دقت بررسی کرد.
گیتس فهمید که این فقط آینده اپل نیست، آینده کل کامپیوترهاست.
نوامبر ۱۹۸۵: Windows ۰/۱ میاد بیرون. جابز میبینه. حس خیانت میکنه. گیتس رو به دفترش دعوت میکنه و از دزدی میناله.
جواب معروف گیتس؟ خب استیو، جفتمون رفتیم خونه Xerox که تلویزیونش رو بدزدیم. فقط تو زودتر رسیدی!
اما چیزی که اپل رو نابود کرد این نبود. یه اشتباه بزرگتر بود: سال ۱۹۸۵، قرارداد لایسنس بستن.
مایکروسافت اجازه گرفت که از بعضی عناصر مک تو ویندوز ۱/۰ استفاده کنه.
به نظر بیخطر
تا سال ۱۹۸۸، ویندوز ۲/۰ خیلی شبیه مک شد.
اپل شکایت کرد. ادعای نقض کپیرایت. درخواست غرامت و حکم توقف، ولی قرارداد ۱۹۸۵ تبدیل شد به سپر مایکروسافت.
سال ۱۹۹۴: قاضی حکم داد که نمیتونی «ظاهر و حس» رو کپیرایت کنی.
اپل باخت. جنگ تموم شد.
اپل تو دادگاه جنگید، مایکروسافت تو بازار جنگید.
سال ۱۹۹۰، ویندوز ۳/۰ میاد. ۱۰ میلیون نسخه تو دو سال فروش میره.
حرکت نابغهمایکروسافت؟ ویندوز رو به همه لایسنس میکنه.
دل، کامپک، آیبیام، اچپی... هر شرکتی میتونست کامپیوتر ویندوزی بسازه.
اشتباه کشنده اپل؟ مک رو بسته نگه داشت.
سال ۱۹۹۷، اوضاع اپل فاجعهبار بود:
ویندوز: ۹۰درصد سهم بازار.
اپل: تقریباً ۳درصد سهم بازار.
اپل ۹۰ روز تا ورشکستگی فاصله داشت. نقدینگیش تموم شده بود. سهامش به زیر ۱۰ دلار رسیده بود.
جابز بهعنوان مدیرعامل برمیگرده. یه معجزه لازم داره؛ و به یه نفر زنگ میزنه که هیچکس انتظارشو نداشت.
۶ آگوست ۱۹۹۷، Macworld بوستون.
بیل گیتس روی صفحهنمایش غولپیکر ظاهر میشه. جمعیت هو میکنن.
جابز دستشو بلند میکنه: «ما به هر کمکی که بتونیم نیاز داریم.»
مایکروسافت ۱۵۰ میلیون دلار سرمایهگذاری کرد، Office برای مک ساخت، شکایتها رو حل کرد، ولی شاهکار واقعی پول نبود.
مایکروسافت با سرمایهگذاریش به اپل اعتبار بخشید. اگه گیتس به اپل ایمان داشت، شاید بقیه هم پیدا میکردن.
سهام اپل اوج گرفت و جابز فرصتش رو پیدا کرد.
سال ۱۹۹۸: iMac شرکت رو نجات داد.
سال ۲۰۰۱: iPod موسیقی رو تغییر داد.
سال ۲۰۰۷: iPhone تاریخ تکنولوژی رو نوشت.
حالا اپل بیش از ۳ تریلیون دلار میارزه.
درس بزرگ؟
بزرگترین دشمنت ممکنه ارزشمندترین شریکت بشه.
جابز غرورش رو کنار گذاشت تا شرکتش رو نجات بده.
گیتس از خطرهای قانونی اجتناب کرد و اپل رو زنده نگه داشت.
هردو با تمرکز روی آینده بهجای گذشته، برنده شدن.
بین این رقابت یه حقیقت عمیقتر پنهانه: موفقیت به باهوشترین بودن نیست به داشتن بهترین سیستمه.
مایکروسافت تکنولوژی بهتری نداشت. مدل کسبوکار بهتری داشت.
لایسنس باز، توزیع قابل مقیاس، رشد پیشبینیپذیر.
سیستمها هر بار از نبوغ جلو میزنن.
همین تفکر سیستماتیک بود که این امپراتوریها رو ساخت.
سیستمهای قابل پیشبینی از استعداد خام برترن.
همونطور که مدل مایکروسافت پیسیها رو فتح کرد، سیستم فروش درست هم میتونه حرفه آدمها رو متحول کنه.