در نبرد تمامعیار ۱۴۰۴، آنکه روایت را ساخت، میدان را فتح کرد. جمهوری اسلامی ایران در برابر تجاوز مستقیم ائتلاف غربی- صهیونی، نه فقط با قدرت نظامی، بلکه با قدرت روایت (که تولید کننده آن شخص حضرت امام خامنهای بود)، پیروز شد. رسانه ملی و جبهه رسانهای انقلاب، در کنار فرماندهان میدانی، ستونهای استوار این پیروزی بودند. اکنون با تشکیل «شورای دفاع کشور»، زمان آن رسیده که ساختار روایتسازی نیز به سطح راهبردی ارتقا یابد.
در سال ۲۰۰۱، اندیشکده امریکایی رند کتابی پژوهشی با عنوان «شبکهها و جنگهای شبکهای» منتشر کرد. جان آرکیولا و دیوید رونفلد در آن کتاب نوشتند: «در جنگهای فردا، برنده کسی نیست که بزرگترین بمبها را دارد؛ کسی پیروز است که بهترین روایت را دارد.» این جمله، امروز نه یک پیشبینی بلکه یک واقعیت تاریخی است؛ واقعیتی که در خرداد ۱۴۰۴، در میدان نبرد ایران با ائتلاف غربی- صهیونی به اثبات رسید.
دشمن با تصور فروپاشی سریع جمهوری اسلامی، به ترور فرماندهان عالیرتبه، دانشمندان هستهای و بمباران مراکز حیاتی کشور از فردو تا نطنز و اصفهان دست زد. رسانههای غربی، از رویترز، بیبیسی، نیویورکتایمز تا شبکههای لسآنجلسی و اینترنشنال از همان ساعات اولیه، روایت فروپاشی را آغاز کرده و «ایران در حال سقوط»، «به خیابانها آمدن مردم»، «از نظام کنترل خارج شدن اوضاع کشور» را روایت کردند.
اما آنچه رخ داد، خلاف تمام پیشبینیها بود. جمهوری اسلامی ایران، بدون اعلام وضعیت فوقالعاده، با آرامش و اقتدار وصف ناپذیر، سازمان فرماندهی را ترمیم کرده و پاسخ نظامی قاطع داد و در کمتر از یک هفته، ائتلاف متجاوز را به زانو درآورد. در این میان، رسانه ملی و رسانههای انقلابی، نه فقط اطلاعرسانی کردند، بلکه روایت ساختند، روایتی از ایستادگی، آرامش و اقتدار.
رسانههای داخلی، با تمرکز بر تصویر واقعی میدان، با روایتسازی از مقاومت مردم، با نمایش وحدت ملی و با افشای دروغهای رسانههای غربی توانستند روایت دشمن را خنثی کنند. این همان چیزی است که در اسناد پنتاگون از آن به عنوان «بازسازی تصویر ذهنی» یاد شده است؛ پروژهای که این بار، در جنگ روایتها در ایران شکست خورد.
در روزهای اخیر، با مصوبه شورایعالی امنیت ملی و بر اساس اصل ۱۷۶ قانون اساسی، «شورای دفاع کشور» با مسئولیت رئیسجمهور تشکیل شد؛ شورایی که مأموریت آن، طراحی و هدایت پاسخهای چندلایه به تهدیدات ترکیبی دشمنان ایران است. این شورا (اگرچه مسبوق به سابقه بوده و در قانون اساسی نیز پیشبینی شده است)، نقطه عطفی در معماری دفاعی کشور محسوب میشود. اما تجربه خرداد ۱۴۰۴ نشان داد که در جنگهای آینده، دفاع صرفاً نظامی نیست؛ دفاع روایتمحور، بخش جداییناپذیر این نبردهاست.
راهبردهای پیشنهادی:
۱. تشکیل «شورایعالی رسانه و تبلیغات» در کنار شورای دفاع کشور، با مأموریت طراحی، هماهنگی و هدایت روایتهای ملی در مواجهه با جنگهای ترکیبی. عنوان این شورا بسته به تشخیص مسئولان میتواند متفاوت باشد، اما مأموریت آن باید راهبردی، فرابخش و دائمی باشد.
۲. آموزش گسترده سواد رسانهای در مدارس، دانشگاهها و رسانههای عمومی برای مقاومسازی ذهن مخاطب در برابر تحریف.
۳. تولید محتوای چندرسانهای (مستند، انیمیشن، طنز و درام) با روایتهای ملی، امیدآفرین و عزتمحور، با کیفیت حرفهای، اثرگذار و زبان جهانی.
۴. رصد و تحلیل مستمر روایتهای دشمن و طراحی پاسخهای سریع، دقیق و چندلایه با استفاده از ظرفیت رسانههای مردمی و رسمی.
۵. تقویت شبکه رسانهای انقلابی با حمایت از رسانههای مستقل، تربیت خبرنگاران متعهد و ایجاد پیوست رسانهای برای همه اقدامات ملی.
جنگ آینده، جنگ روایتهاست. اگر روایت اول را ما نسازیم، دیگران خواهند ساخت و بر ذهنها حکومت خواهند کرد. پیروزی در نبرد خرداد ۱۴۰۴، مبتنی بر هوشمندی و تدبیر فرمانده معظم کل قوا نشان داد که میتوان با روایتسازی هوشمندانه، پروژه تحریف را شکست داد. اما این تنها یک نبرد بود، نه پایان جنگ.
اکنون با تشکیل «شورای دفاع کشور»، ساختار دفاعی کشور وارد مرحلهای جدید شده است. اما برای تکمیل این معماری باید ساختار روایتسازی نیز ارتقا یابد. تشکیل «شورایعالی رسانه و تبلیغات» در کنار شورای دفاع کشور، نه یک پیشنهاد اداری بلکه یک ضرورت راهبردی برای بقا، عزت و پیروزی در جنگهای آینده است.