جوان آنلاین: الان خود اسرائیلیها دارند اعتراف میکنند که ما میدانستیم ایران یک قدرت موشکی است، ولی در این جنگ فهمیدیم که موشکهای ایران «سریعتر، دقیقتر و ویرانگرتر» از چیزی بود که تصور میکردیم.
دکتر مسعود اسداللهی، تحلیلگر ارشد مسائل منطقه در گفتوگویی در ارزیابی خود از میزان آسیبها و تلفات رژیمصهیونیستی در جنگ ۱۲روزه گفت: جامعه اسرائیل به آن مقوله معروف شناخته میشود که میگویند همه دولتها ارتش دارند، ولی اسرائیل ارتشی است که دولت دارد. قوام این رژیم بر ارتش آن است و خدمت در ارتش در اسرائیل یک امر مقدس به حساب میآمد. بعد از پیروزیهای بزرگی که اسرائیلیها در دهههای۶۰ و۷۰ میلادی به دست آوردند، این تقدس به بالاترین سطح رسید، یعنی در سیستم سیاسی اسرائیل، اگر کسی میخواست پستی پیدا کند- وزیر یا نخستوزیر بشود- نهفقط حتماً باید در ارتش خدمت کرده باشد، بلکه باید در جنگهای مهم هم حضور داشته باشد، بنابراین تمام مسئولان اسرائیل افسران سابق و با سوابق جنگی در عملیاتهای مختلف هستند. مثلاً ایهود باراک که نخستوزیر و همان کسی بود که اسرائیل را از جنوب لبنان خارج کرد، بیشترین مدالهای جنگی را در بین افسران اسرائیل داشت. جالب است که در ایران اگر یک نظامی کاندیدای ریاست جمهوری میشد، میگفتند صدای چکمه میآید! ولی در اسرائیل، دموکراسی یعنی همین، شرط ورود به سیاست، همین سابقه نظامی است.
اسداللهی اضافه کرد: در بحث سانسور، این ارتش اسرائیل است که تعیین میکند چه خبری پخش شود و چه خبری نه، نه اینکه مثلاً وزارت اطلاعرسانی یا ارشاد یا یک ستاد تبلیغات جنگی داشته باشند. خود ارتش وقتی میگوید فلان خبر نباید پخش شود، دیگر هیچکس نمیتواند روی آن حرف بزند. این قانون، فوقالعاده محکم است. من یادم هست در همین عملیات «طوفانالاقصی» در ماههای اول، یک خبرنگار اسرائیلی رفته بود در سردخانه چند بیمارستان اسرائیلی و از جنازهها فیلم گرفته بود، بعد گفته بود تلفات ما خیلی بیشتر از چیزی است که اعلام میشود، با او برخورد شد، بازداشت و محاکمهاش کردند، به خاطر اینکه قانون سانسور را نقض کرده بود.
اول سانسور بعد قطرهچکانی اعلام میکنند
اسداللهی اضافه کرد: اسرائیلیها یک شگردی دارند و آن این است که برای اینکه ضربه اولیه را مهار کنند، هیچ چیزی نمیگویند یا میگویند هیچ اتفاقی نیفتاده یا سکوت میکنند، اما چون میدانند که یک خبر را نمیشود برای همیشه پنهان نگه داشت، بعد از مدتی به صورت قطرهچکانی شروع میکنند اطلاعات را منتشر کردن. الان در این جنگ هم همینطور است. اول میگفتند ایران دارد مناطق مسکونی را میزند، ولی حالا معلوم شده اصلاً اینطور نبوده است. اینها میگفتند اکثر موشکها را در مسیر میزنیم، ولی وقتی روز میشد و صحنه خرابیها را میدیدیم، دیگر نمیشد سانسورش کرد، پس میآمدند موضوع را میبردند روی یک فاز دیگر. مثلاً نتانیاهو میگفت ما یک ارتش اخلاقی هستیم، ما افراد نظامی و دانشمندان هستهایشان را میزنیم، ولی آنها مردم عادی ما را میزنند! درحالیکه برعکس بود و بسیاری از شهدای ایرانی، غیرنظامی بودند. برعکس، این ایران بود که حسابشده میزد.
اعتراف به قدرت موشکی ایران
این تحلیلگر مسائل منطقه افزود: الان خود اسرائیلیها دارند اعتراف میکنند- البته در قالب تحلیل- که ما میدانستیم ایران یک قدرت موشکی است، ولی در این جنگ فهمیدیم که موشکهای ایران «سریعتر، دقیقتر و ویرانگرتر» از چیزی بود که تصور میکردیم، یعنی نیروی هوافضای ما موفق شده بود تا حد زیادی اطلاعات مربوط به توانمندیهایش را سری نگه دارد. در این جنگ، سیستم پدافند چندلایهشان عملاً از هم پاشید. موشکهای بالستیک وقتی بالا میروند و از بالای جو سرازیر میشوند، به قدری سرعت این کلاهک زیاد است که هیچ سامانهای نمیتواند آن را بزند. دقت این موشکهای ایرانی باعث شگفتی دنیا شد، حتی پوتین گفت، ما قدرت موشکی و پهپادی ایران را میشناختیم، ولی دنیا باور نمیکرد، الان ببینید چه کردهاند! حالا شروع کردهاند به اعتراف، چون میدانند نمیشود برای همیشه چیزی را مخفی نگه داشت. الان دارند میگویند که موشکهای ایران فوقالعاده دقیق بود. با توجه به اینکه مراکز نظامی اسرائیل در مناطق مسکونی مستقر بودند، اعتراف کردند که دیگر فایده ندارد، ما باید این مراکز را ببریم بیرون از مناطق مسکونی، چون مطمئن شدیم ایران میتواند آنها را بزند. مثلاً همین مقر نخستوزیری اسرائیل، نمیگویند دفتر نخست وزیری مورد هدف قرار گرفته است، بلکه میگویند برجی کنار آن به نام «برج داوینچی» هدف قرار گرفته، ولی موج انفجار باعث شده به مقر نخستوزیری هم آسیب وارد شود، بعد میگویند چند ماه برای بازسازیاش زمان لازم است! خب اگر فقط موج انفجار بوده، نهایتاً شیشه میشکند، دروپیکر خراب میشود، ولی دیگر بازسازیاش چند ماه طول نمیکشد.
سانسور در اسرائیل دیگر کارآمد نیست
اسداللهی در ادامه گفت: واقعیت این است که سانسور در رژیمصهیونیستی فوقالعاده شدید است، اما چند عامل باعث شد این سانسور خیلی کارآمد نباشد. اول اینکه حملههایی که در شب انجام میشد، حجم موشکباران ایران را خیلی خوب نشان میداد، حتی یک بار یکی از فلسطینیها شوخی کرده بود با ایرانیها و گفته بود لطفاً در روز شلیک نکنید، چون ما نمیتوانیم رد موشکها را ببینیم، اگر شب بزنید، ما خیلی کیف میکنیم! چون واقعاً صحنههایی که در شب دیده میشد، حیرتانگیز بود. مردم از همان لحظه پرتاب، رد موشکها را دنبال میکردند و میدیدند که کجا میخورد. از عراق که عبور میکرد، مردم هلهله و دعا میکردند که به هدف بخورد. در کشورهای دیگر هم همینطور. در جنوب لبنان، حتی یک رستوران در منوی غذا نوشته بود «ویوی موشکی»، یعنی پول میگرفت که بهترین زاویه دید را به شما بدهد تا بنشینید قلیانتان را بکشید و ببینید موشکهای ایران چه میکنند!
«قدرت هوافضا» برگ برنده ما در جنگ ۱۲ روزه
تحلیلگر ارشد مسائل منطقه تصریح کرد: ما واقعاً یک «برگ برنده» رو کردیم که حتی شاید خودمان به عنوان شهروند هم تا این حد باور نداشتیم که نیروی هوافضای سپاه اینقدر در تولید سلاحها موفق بوده است. الان نیروهای ما میگویند ما فقط ۱۰ درصد از توانمان را استفاده کردیم، این بسیار مایه خوشحالی است، حتی خیلیها قبل از این عملیات میگفتند «در مانور، یک موشکی را میزنند که همه چیز در آنجا تحت کنترل است، ولی از کجا معلوم در محیط عملیاتی هم درست عمل کند؟» ولی دیدیم عمل کرد. این است که واقعاً یک قدرت موشکی بلامنازع شدهایم و خیلی از محاسبات در منطقه تغییر کرده است.