جوان آنلاین: در استان فارس و شهرستان کوار، جایی که عطر بلوط و نخل در هم آمیخته است، حکایت مردانی از جنس جاده و تلاش آغاز میشود. حکایت رانندگان ماشینهای سنگین کوار که نه تنها بار زندگی را بر دوش میکشند، بلکه در بزنگاههای سخت، بار همدلی و ایثار را نیز حمل میکنند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که قرار بود بیمارستانی به نام «ریحانهالنبی» در شهرستان کوار احداث شود، اما راهاندازی این بنای خیرخواهانه، بدون مصالح ساختمانی، چونان قایقی بدون بادبان بود.
میلگرد و سیمان و دیگر نیازها، باید از شهرهای دوردست از دل کویر یزد و از استانهای دیگر وارد استان فارس میشد. بر همین اساس، رانندگان ماشینهای سنگین کوار در پویشی با نام «بار بهشت» اعلام آمادگی کردند. آنها تصمیم گرفتند این بارها را به صورت رایگان به کوار و بیمارستان ریحانه النبی برسانند. این رویداد نقطه عطفی در همدلی و کمکرسانی بود.
البته پس از آن نیز این راه خیرخواهی باز شده بود و در دفاعمقدس ۱۲روزه ایران و رژیم کودککش صهیونیستی رانندگان باغیرت کوار که حدود ۲ هزار نفر هستند، برای اسبابکشی، تهیه اقلام مورد نیاز و... اعلام آمادگی کردند و با عنوان «شورای هماهنگی دفاع اجتماعی» به صورت رایگان با دست خالی و قلبی به وسعت جادهها پا به میدان نبرد گذاشتند.
غیرت مردانه ایرانیان در بحرانهای بزرگ خود را نشان میدهد، این حرکت بزرگ نه از سوی نهادهای رسمی که از عمق جان و وجدان بیدار مردم و به ویژه کامیونداران برخاسته بود.
دامنه ایثارگریها تنها به «بار بهشت» و دوران سازندگی محدود نماند. روحیه جهادی این مردان، با آغاز دفاعمقدس ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل، ابعادی وسیعتر یافت. در آن روزهای پرالتهاب که آسمان منطقه را تیره کرده بود و هر لحظه امکان فاجعهای بزرگتر میرفت، همان کامیونداران بیادعا، دوباره به میدان آمدند.
سیدی جوان، با دلی به وسعت جادهها
در میان رانندگان کوار، نام سیداسماعیل حسینی به عنوان یکی از پیشگامان اصلی پویش «بار بهشت» میدرخشد. او ۱۵ سال جادههای ایران را زیر چرخهای کامیون خود پیموده و همواره روحیه خدمت به جامعه را در خود پرورش داده است.
حسینی با شور و اشتیاقی وصفناپذیر، از انگیزههای خود برای پیوستن به این پویش گفت: حدود یک سال پیش وقتی شنیدم بیمارستان ریحانهالنبی نیاز به مصالح ساختمانی دارد، حس کردم باید کاری انجام دهم. نه فقط من، بلکه همه رانندگان کوار وظیفه خود دانستیم که در این امر خیر مشارکت کنیم. حمل بار، بخشی از زندگی روزمره ما است، اما این بار حامل پیامی بزرگتر همدلی و یاری رساندن به نیازمندان بود. این اقدام، فراتر از یک کار صرفاً حرفهای، یک مسئولیت اجتماعی بود که با کمال میل پذیرفتیم. اینکه بتوانیم با وسیله نقلیه خود، باری از رنج مردم را کم کنیم و به ساختن آیندهای بهتر کمک کنیم، برایمان افتخار بزرگی است.
وی ادامه داد: همه بر این باور بودیم که با همت جمعی، میتوانیم این چالش را پشتسر بگذاریم. هر کدام از ما، سهم خود را در این حرکت ایفا کردیم، چه با همراهی در حمل بار چه با تشویق دیگر رانندگان به پیوستن به این پویش. دیدن لبخند رضایت مردم و دانستن اینکه تلاش ما گامی در جهت ساخت بنایی حیاتی برای منطقه است، بهترین پاداش به جبران سختیهای راه بود.
غیرت ایرانیان در بحرانهای بزرگ
علی بهادر، راننده جوان ۳۵ ساله که ۱۰ سال از عمر خود را در پیچ و خم جاده جا گذاشته و در پویش «بار بهشت» نقشی کلیدی ایفا کرده است، بر جنبه همبستگی و تلاش جمعی در این حرکت تأکید دارد.
وی معتقد است که موفقیت این پویش، مرهون اتحاد و همدلی میان رانندگان کوار بوده است.
بهادر گفت: وقتی ایده «بار بهشت» مطرح شد، بسیاری از رانندگان با اشتیاق پذیرفتیم. این فقط من نبودم که به این پویش پیوستم، بلکه اکثر رانندگان کوار، با جان و دل در این کار مشارکت کردند. ما میدانستیم که ساخت بیمارستان، رویای دیرینه مردم این منطقه است و ما نیز میتوانیم در تحقق این رویا نقش داشته باشیم. این کار صرفاً حمل بار نبود، بلکه تجلی حس همدلی و همیاری بود که بین ما شکل گرفت. مهمتر از هر چیزی، آگاهی از این موضوع بود که به ساخت یک بیمارستان یاری میرسانیم و این احساس، انگیزه بزرگی به ما میداد. پس از آن مردان کواری در بحرانهای دیگر مانند جنگ ۱۲روزه تحمیلی ایران و اسرائیل اعلام آمادگی کردند که هر باری را از هر شهری به صورت رایگان به مقصد خواهند رساند.
وی افزود: هزینهای در کار نبود، یا اگر بود، آنقدر ناچیز که در برابر ارزش کارشان هیچ به حساب میآمد. این جابهجاییها، نه با پول که با دعای خیر و امیدواری دلهای چشمانتظار قیمتگذاری میشد.
قلب تپندهای از انسانیت و شرافت
تصور کنید، کامیونداری که سالها کیلومترها جاده را زیر پا گذاشته و هر پیچ و خم را با سود و زیانش میسنجید، حالا فرمان را به دست میگرفت، نه برای جیب خودش که برای کمک به برادران و خواهرانی که شاید هرگز نمیشناخت. آنها میدانستند که هر بار جابهجا شده، میتواند نفس تازهای به پیکر خسته جامعه ببخشد، یا لبخندی هرچند کوتاه بر لبان کودکی بیاورد. علاوه بر این، در این دوران سخت نیازهای خود رانندگان نیز از چشم دور نماند. اقداماتی برای کمک و رفاه آنان نیز صورت گرفت که نشان از عمق همبستگی در این قشر داشت.
شبها، وقتی ستارهها در آسمان کوار سوسو میزدند و صدای اذان از مساجد به گوش میرسید، این کامیونداران بودند که بیوقفه، راهی جاده میشدند. چرخهای ایثارشان، در دل تاریکی، نجواکنان میگذشتند و پیام همبستگی و از خودگذشتگی را به هر سو میبردند. آنان نه قهرمانان نظامی بودند، نه سیاستمداران بزرگ، بلکه مردانی ساده و بیآلایش از جنس همین مردم که در بزنگاه تاریخ ثابت کردند «کوار» در قلب فارس تنها یک نام
جغرافیایی نیست، بلکه قلب تپندهای از انسانیت و شرافت است.
قهرمانان بیادعای جادهها
داستان سیداسماعیل حسینی و علی بهادر، تنها دو نمونه از صدها راننده فداکار کواری است که در پویش «بار بهشت» و سایر فعالیتهای خیرخواهانه، نقشآفرینی کردهاند. این رانندگان، با روحیه ایثار و تعهد اجتماعی خود نشان دادند که چگونه میتوان از ظرفیتهای موجود، برای خدمت به جامعه بهره برد. آنها قهرمانان بیادعای جادهها هستند که با هر بار حرکت کامیونهایشان، پیام همدلی، ایثار و عشق به وطن را در سراسر ایران طنینانداز میکنند.