جوان آنلاین: اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، به گروه طالبان نگاهی متفاوت افکنده است. این پژوهش از سوی فهمی هویدی نویسنــــده و روشــــنفکر اسلامگرای مصری تألیف شده، وحید خضاب به ترجمه آن پرداخته و انتشارات شهید کاظمی منتشرش ساخته است. تارنمای ناشر در باب موضوع این کتاب به نکات پی آمده اشارت برده است: «تا پیش از ظهور وحوش القاعده و داعش، معمولاً هر وقت سخن از تحجر، بیخردی و وحشیگری به اسم دین به میان میآمد، ذهن مخاطب متوجه جریان طالبان میشد. حتی در ادبیات عامه به برخی رفتارهای خشن و متحجرانه ظاهراً دینی، رفتارهای طالبانی گفته میشد. البته در ایجاد چنین تصویری از طالبان عوامل متعددی نقش داشتند که مهمترین بخش آن را اقیانوس شایعات و مهملاتی که رسانههای ضددینی غربی (و به تبع آنها رسانههای بیتحلیل یا مغرض داخلی) منتشر میکردند، تشکیل میداد. همزمانی ظهور طالبان با سالهای موسوم به اصلاحات در ایران که موجب عنانگسیختگی روشنفکران مغرض، جاهل و ضدانقلاب و ضددین شده بود و سوءاستفاده آنها برای حمله به جمهوری اسلامی (در قالب شبیهنمایی نظام مقدس شیعی با نظام طالبانی) هم بر آتش این مهملات و تصاویر غلط میدمید. البته در کنار آن نباید از برخی عقدههای قومیتی (که متأسفانه همچنان هم در بین افراد زیادی به چشم میخورد) و رویکرد زشت و چندشآور آنها نسبت به برادران همسایه غفلت کرد که این نیز عاملی اضافی برای هیولاسازی بیشتر از طالبان میشد. همه اینها دست به دست هم داده بود تا در ذهن مردم جهان (و ایران)، طالبان تبدیل به نماد جهل و خشونت شوند، اما همه آنچه درباره طالبان گفته میشد، صحیح نبود، نه اینکه همه آنچه گفته میشد، غلط بود. با توجه به همین نکات و لزوم تصحیح تصور تاریخی از مخاطبان و همچنین با توجه به نقشآفرینی هرچه بیشتر طالبان در کشور برادر و همسایه ما (افغانستان عزیز) در برهه اخیر، ضرورت بازخوانی تجربه طالبان خودنمایی میکند. کتاب حاضر، گامی است در همین مسیر. فهمی هویدی نویسنده و روشنفکر اسلامگرای مصری (که شخصیتی شناختهشده در سطح جهان و همچنین در کشور ما دارد)، جریان دو سفر خود به افغانستان در دوران حکمرانی طالبان و تحلیلهایش از اوضاع و احوال این کشور در آن زمان را در این کتاب به قلم آورده است. در برشی از کتاب میخوانیم: انسان در وحله اول حیرتزده میشود، وقتی میبیند جنبش طالبان تصویر و موسیقی را با این عنوان که از منکرات تحریم شده شرع هستند، ممنوع اعلام کرده، ولی موادمخدر را جایز دانسته و وجهی برای حرام شمردن آن نیافته است! این معمای حیرتانگیز به قدری ذهنم را مشغول کرده بود که هر فرصتی برای پرسش درباره تفاوت این دو موضوع یافتم با همه وجود از آن استفاده کردم. همین پرسشهای متعدد، باعث شد یکسری پاسخ به دست بیاورم که فکر میکنم شایان اهتمام و بررسی دقیق محسوب میشود. طبیعتاً برای مسلمانان خیلی خرسندکننده نیست که تنها امارات اسلامی در زمان ما بزرگترین تولیدکننده موادمخدر و صادرکننده اول آن در سراسر جهان باشد. اینطور اول بودن، خیلی فرقی با حالت رهبر فلان گروه مافیایی ندارد که روزنامهها اخبارش را در صفحه اول منتشر میکنند. نه به دلیل مهم بودنش، بلکه به این دلیلی که بسیار خطرناک و شدیداً تحت تعقیب است. میشود گفت که افغانستان اسلامی این صدرنشینی را به غلط به دست آورده و شایستگی صدرنشینیهای دیگری را دارد و طبعاً با آن صدر نشینیها، محترمتر خواهد بود....»