جوان آنلاین: ایده کاهش مدت دوره کارشناسی از چهار سال به سه سال، اگر به درستی و با تمرکز بر مهارتآموزی اجرا شود، میتواند تحولی بنیادین در نظام آموزش عالی ایران رقم بزند؛ تحولی که نهتنها برای دانشجویان سودآور است (چراکه هزینههای شهریه و رفتوآمدشان کاهش مییابد) بلکه برای جامعه نیز ثمربخش خواهد بود، چون نیروی کار با سرعت بیشتری وارد بازار میشود.
***
مشکل امروز بسیاری از فارغالتحصیلان این است که نیمی از مطالب دانشگاهی، کاربردی برای شغلشان نداشته، بنابراین پس از تحصیل، به کلاسها و دورههای آموزشی جانبی روی آوردهاند. حال با کوتاهتر شدن مسیر تحصیلی و جایگزینی آموزش مهارتمحور به جای آموزش صرفاً تئوریک، نیروی کاری متناسب با نیاز واقعی بازار تربیت میشود؛ نیرویی که بدون هدر رفت زمان، آماده ورود به میدان کار است.
امروز کارفرمایان بیشتر از هر زمان دیگری به دنبال نیروهای با تجربه و مهارتهای عملی هستند، بنابراین، تحول دانشگاهها به سمت مهارتمحوری نهتنها مورد استقبال بازار کار خواهد بود، بلکه چشمانداز استخدام فارغالتحصیلان را نیز روشنتر میکند. البته باید توجه داشت که این تغییر نیازمند طراحی دقیق و زمانبندی مناسب است؛ امری که باید با نظر کارشناسان و کمیتههای تخصصی بهطور کامل بررسی و برنامهریزی شود تا از آزمون و خطاهای پرهزینه جلوگیری شود.
کارشناسی ۳ ساله
شنبه شب، حسین سیمایی صراف، وزیر علوم در گفتوگوی ویژه خبری، با اشاره به الگوهای جهانی آموزش عالی گفت: «ما سنت فرانسوی را پیروی کردیم که دوره کارشناسی چهار ساله است، ولی سنت آنگلوساکسون سه ساله است. تصور من این است که کارشناسی سهساله باشد تا دانشجو بلافاصله بتواند وارد بازار کار شود. بهجای آن، مهارتآموزی را تقویت کنیم.» او تأکید کرد که در بسیاری از رشتهها، نیمسالهایی برای مهارتآموزی وجود دارد، اما در رشتههای علوم انسانی، بستر بازار و فضای مهارتآموزی کمتر فراهم شدهاست. سیمایی ادامه داد: «اینها نکات کوچکی هستند، اما میتوانند خیلی خوشحالکننده باشند و ناشی از یک تغییر رویکرد باشند که به نحوی به شتاب علمی کشور کمک میکند.»
وزیر علوم در ادامه به یکی از مشکلات ساختاری در انتخاب استاد توسط دانشجویان اشاره کرد و گفت: «گاهی دانشکده دنبال دانشجو میگردد، یعنی گفته میشود این کلاس سقفش را بستهاند و باقیماندهها باید بروند به آن کلاس! چرا دانشجو باید ملزم شود به انتخاب استادی که ما انتخابش کردیم؟ اگر دانشجو به هر دلیلی یک استاد را انتخاب نمیکند، یک اشکالی وجود دارد و آن اشکال را باید برطرف کرد. این باعث رقابت علمی سالم بین استادان خواهد شد.»
او همچنین از بازنگری در تکالیف دانشجویی خبر داد و گفت: «پایاننامههای ارشد خیلی متفاوت شده نسبت به دورهای که خود ما دانشجو بودیم. دانشجو کمتوجهی میکند، یا میخواهد زودتر وارد بازار کار شود، یا خدمت برود، یا مقطع بعدی را شروع کند و میگوید حالا این مهم نیست، در دکتری جبران میکنم.»
سیمایی در پایان پیشنهاد داد: «آیا نمیشود پایاننامه ارشد را بهجای یک تکلیف، تبدیل کنیم به تحقیق یا دو مقاله علمی؟ یا دانشجو برود در کارخانه، توسعه و تحقیق کارخانه را به دست بگیرد، گزارشی بیاورد که رضایتبخش باشد؟ استاد و هیئت داوران جدی برخورد کنند، مقاله یا پروژه R&D دانشجو را بپذیرند.»
ایده کاهش زمان تحصیل دانشجویان ایده خوبی است که باید جوانب آن را به درستی بررسی کرد. واضح است که همه رشتهها را نمیشود و نمیتوان به سه سال کاهش داد. نخبگان و اساتید مبرز هر رشته دانشگاهی میتوانند توضیح دهند کدام رشتهها در دوره کارشناسی میتوانند سه ساله تمام شود.
۴ سال دانشجویی، بدون مهارتآموزی
کاهش زمان تحصیل کارشناسی به سه سال، میتواند فرصتی برای مهارتمحور کردن آموزشها باشد؛ فرصتی که عمده دانشجویان و فارغالتحصیلان سالهاست منتظرش هستند. آنها بر این باورند که بسیاری از دروس ارائهشده در دانشگاه، چندان کاربردی نیست و تمرکز کافی بر مهارتهای عملی ندارد. این باعث میشود که تصور کنند زمانشان به بطالت میگذرد و دستاورد علمی مناسبی از این دوره چهار ساله کسب نمیکنند.
خانم محمدی که دانشجوی ترم آخر رشته مهندسی کامپیوتر است، در این رابطه میگوید: «چهار سال دروس تئوری و تکراری خواندم، اگر بگویم هیچ چیزی یاد نگرفتم، دروغ نگفتهام. اخیراً در یک شرکت خصوصی شروع به کار کردم و اعتماد به نفسم به شدت پایین آمد، چراکه باید خیلی چیزها را از صفر یاد بگیرم. بدون شک اگر دوره کارشناسی سهساله و همینطور مهارتمحور بود، امروز شرایط کاری بهتری داشتم و بهتر میتوانستم با نیازهای واقعی بازار کار همراه شوم.»
آقای رضایی نیز که فارغالتحصیل رشته مدیریت بازرگانی است، درباره نداشتن تجربه کاری کافی اینگونه توضیح میدهد: «چهار سال در دانشگاه بودم، اما برای شغلی که مرتبط با رشتهام هست نیاز به گذراندن کلاسهای آموزشی داشتم. شانس آوردم که کارفرما با پدرم آشنا بود، وگرنه بعید میدانم کسی حاضر میشد نیروی صفر کیلومتر و بدون سابقه را استخدام کند.» او ادامه میدهد: «روز اولی که سرکار رفتم، اصلاً نمیدانستم باید چه کار کنم! مات و مبهوت بودم، همان موقع پشیمان بودم که چرا ذهنم را چهار سال درگیر یک مشت محتوای تئوری کردم، بیآنکه مرا برای شغل آیندهام آماده کند.»
خانم کریمی نیز که دانشجوی کارشناسی رشته علوم انسانی است به ناکارآمدی دانشگاه برای ورودش به بازار کار اشاره میکند: «در رشته ما، فضای مهارتآموزی و کارورزی خیلی محدود است و این باعث میشود بعد از فارغالتحصیلی به سختی بتوانیم وارد بازار کار شویم. حال اگر این دورهها، مهارتمحور و کوتاهتر شوند، به گمانم دانشجوهای بیشتری انگیزه ورود به این رشته را پیدا میکنند. از طرفی اساتید هم خواهناخواه باید مطالب را به صورت چکیدهتر و کاربردیتر ارائه کنند، نه اینکه چهار سال تمام دانشجو را درگیر پاس کردن واحدهای بیخود کنند.»
گلایه این دانشجویان و فارغالتحصیلان به روشنی نشان میدهد که ساختار آموزش عالی، نیاز به اصلاحات جدی چون، کوتاه کردن زمان تحصیل و همچنین جایگزینی روشهای آموزش مهارتمحور با روشهای فعلی دارد؛ موضوعی که وزیر علوم در گفتوگوی ویژه خبری بدان اشاره کرد.
لزوم هماهنگی آموزش عالی با ظرفیت اشتغال.
اما یکی از نگرانیهایی که برای کوتاهشدن دوره تحصیل در دانشگاه وجود دارد، ماجرای افزایش فارغالتحصیلان بیکار است. اینکه مبادا سرعت ورود کارشناسان به بازار را بیشتر کنیم و نتوانیم پاسخگوی شغل مرتبط و مناسب برای آنها باشیم. در این رابطه رضا نقیزاده، مدیر کل دفتر برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم به «جوان» میگوید: «در مورد توانمندسازی دانشجویان برای ورود به بازار کار، سه نکته مهم وجود دارد؛ اول اینکه باید بپذیریم وزارت علوم مسئول ایجاد فرصتهای شغلی نیست؛ این وظیفه کل اقتصاد کشور است. وقتی وضعیت اقتصادی خوب باشد، فرصتهای شغلی هم بهتر میشود، اما اگر چنین شرایطی نباشد، فارغالتحصیلان دچار مشکل خواهند شد.»
او، اما سهم وزارت علوم در این زمینه را میپذیرد و ادامه میدهد: «یک موضوع مهم، تناسب میان توسعه آموزش عالی با ظرفیتهای اشتغالزایی است. اگر قرار باشد ۲هزار دانشجوی بسیار توانمند تربیت کنیم، اما برایشان هزار فرصت شغلی وجود داشتهباشد، طبیعتاً بخشی از آنها بیکار میمانند. در این زمینه باید، وزارت علوم باید توسعه آموزش عالی را با ظرفیت اشتغال کشور همراستا کند که این کار انجام میشود.»
نقیزاده درباره اقدامات انجامشده طی سالهای اخیر نیز اینگونه توضیح میدهد: «در وزارت علوم، بهویژه در دفتر برنامهریزی آموزش، برای نخستینبار کنار دروس عمومی، پایه و تخصصی، ۱۵ واحد درسی برای ارتقای مهارتهای اشتغالپذیری در نظر گرفتیم؛ شامل دروس کاربینی، کارآموزی، کارورزی، مهارتهای نرم شغلی. این موضوع را با مجلس نیز پیگیری کردیم و در نهایت در ماده ۹۵ برنامه هفتم توسعه گنجانده شد. خوشبختانه همین دو هفته پیش تصویب شد و به دانشگاهها ابلاغ شد؛ موضوعی که قدم مهمی در مسیر مهارتآموزی به حساب میآید.»
او درباره هدف سهساله شدن دوره کارشناسی میگوید: «تحولات آموزشی جهانی بهسرعت در حال رخ دادن است. آموزش بهسمت «یادگیری سبک و مستمر (Long- Light- Less)» پیش رفته است. در یک دورهای، وقتی کسی که مهندسی کامپیوتر میخواند، شاید تا ۳۰ سال هم مهندس باقی میماند، اما حالا، اگر دانشجو خود را بهروز نکند، احتمالاً مدرکش ۱۰ سال هم کاربرد ندارد.»
به گفته مدیر کل دفتر برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم، ابزارهای نوین مانند آموزش مجازی و هوشمند آمدهاند و بستری فراهم کردهاند که آموزش هم شخصیسازی شود و هم در زمان کوتاهتری ارائه گردد.
دانشگاه، جذاب میشود
نقیزاده در ادامه به تجربههای موفق جهانی اشاره میکند و میگوید: «در سطح بینالمللی به این نتیجه رسیدهاند که بهواسطه در دسترس بودن محتواهای آموزشی از طریق هوش مصنوعی و ابزارهای دیجیتال، بسیاری از آموزشهایی که پیشتر بهصورت واحدهای درسی ارائه میشدند، اکنون در قالبهای متنوعتری در اختیار دانشجو قرار میگیرند. این امر هم زمان تحصیل را کاهش میدهد و هم باعث میشود دانشجویان سریعتر وارد بازار کار شوند. در نتیجه، هم جذابیت دانشگاهها افزایش پیدا میکند و هم کیفیت آموزش بالاتر میرود. ما هم با مطالعه دقیق، در صورت امکان، به سمت اجرای آن خواهیم رفت.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا این طرح شامل همه رشتهها خواهد شد یا فقط برخی گروهها توضیح داد: «این طرح در حال مطالعه است و هنوز مشخص نیست برای کل دانشگاهها اجرا شود یا تنها بخشی از آنها. اگر مطالعات و برنامهریزیها نهایی و تصویب شود، اجرا از ورودیهای سال ۱۴۰۵ به بعد آغاز خواهد شد.»
در پایان، نقیزاده اظهار داشت: «روندی که در وزارت علوم آغاز شده شامل سه جزء مهم است؛ تحول در ساختار آموزش، توسعه آموزشهای مهارتی و اصلاح برنامههای درسی. اگر این موارد بهدرستی پیشبینی و اجرا شوند، میتوان انتظار داشت که این تغییرات، دستاوردهای مثبتی برای کشور به همراه داشتهباشند.»
لزوم تصمیمگیریهای تخصصی
طرح کاهش مدت دوره کارشناسی به سه سال و تأکید بر مهارتمحوری، ایدهای نو و امیدوارکننده است؛ ایدهای که میتواند نقطه عطفی در بهبود کیفیت آموزش عالی و افزایش رضایتمندی دانشجویان باشد، اما موفقیت این طرح به کارشناسی و اجرای صحیح، بستگی دارد. باید توجه کرد که تغییرات ساختاری در آموزش عالی، بدون مطالعات علمی دقیق و نظر کمیتههای تخصصی، ممکن است به آزمون و خطا و در نهایت هدررفت منابع و زمان ختم شود.
اگر این طرح با دقت، همگام با نیازهای واقعی بازار کار و با مشارکت فعال کارشناسان و ذینفعان اجرایی شود، میتواند تحولی مثبت و سریع در توانمندسازی نیروی کار کشور به وجود بیاورد و دانشجویان را به سرعت با مهارتهای کاربردی مجهز کند. در غیر این صورت، خطر عقب ماندن از روندهای جهانی و ایجاد فاصله بین تحصیل و اشتغال، بیشتر و بیشتر میشود.
بنابراین ضرورت دارد که پیش از هرگونه تغییر گسترده، تحقیقات میدانی، بررسیهای دقیق و مطالعات تطبیقی انجام و نظرات دانشجویان، کارفرمایان، اساتید و متخصصان، به صورت منسجم و هدفمند جمعآوری شود تا طرحی کارآمد، مستدل و مبتنی بر واقعیتهای کشور پیاده شود؛ پیش از آنکه فرصتهای بیشتری از دست برود.