جوان آنلاین: از آن زمان که سایبرنتیک (Cybernetics) دیگر به علمی دانشگاهی محدود نبود و فضای سایبری یا رایاسپهر (Cyberspace) آرامآرام بر زندگی روزمره تأثیر گذاشت، توجه جامعهشناسان به آفرینشهای اجتماعی این حوزه جلب شد. جنسیت نیز بهعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی، همواره نقش قابلتوجهی در مطالعات جامعهشناختی داشته و خود، زمینه تخصصی مطالعات جنسیت را موجب شده است. قطعاً تحتتأثیر اوجگرفتن جریان فکری و جنبش عملی زنگرایی در نیمه قرن بیستم و شاید به دلیل عدمنیاز نخبگانی به پرداخت مسائل مردان، مطالعات جنسیت تا سالها در جهان و حتی تا امروز در ایران، به مطالعات زنان منحصر شده است. این زمینه تخصصی که ماهیت میانرشتهای و چهبسا فرارشتهای دارد، به تحلیل مسائل زنان و مسئله زن در حوزههای گوناگون میپردازد. فضای سایبر نیز از این قاعده مستثنی نیست و پژوهشگران مطالعات زنان و مطالعات سایبر، هر دو به این مسئله توجه نشان دادهاند. پژوهشهای بسیاری پیرامون زنان و سایبر به انجام رسیده و پرسشهای متعددی در برابر هر دو حوزه گذارده است: سهم زنان از دانش سایبرنتیک چیست؟ فضای سایبری چگونه بر عاملیت زنان تأثیر میگذارد؟ بازنمایی سایبری از زنان در جوامع گوناگون چگونه است؟ و پرسشهایی دیگر ازایندست.
چالش شیءانگاری زنان
یکی از چالشهای مهم در این زمینه، مسئله شیءانگاری زنان در فضای سایبری است. شیءانگاری (Objectification) به معنای تقلیل شخص به جسم و مواجهه با او بهعنوان یک شیء است. در طول تاریخ، نادیدهگرفتن شخصیت انسانی زنان، تمرکز بر ظاهر زنانه و قضاوت زنان بر اساس زیباییهای جسمی و ظاهری، ریشههای شیءانگاری آنان را در باورهای اجتماعی دوانده و حالا فضای سایبری این نوع مواجهه را عمق بخشیده است. گسترش انتشار تصاویر زنان با معیارهای زیبایی خاص و افزایش برهنگی در پوشش و رفتار، مخاطبان فضای مجازی را روزانه در معرض تصاویر بینهایت زنانی قرار میدهد که از الگوهای زیبایی خاصی پیروی میکنند. این پدیده نهتنها در محتوای تبلیغاتی و تصاویر بازاریابی مشهود است، بلکه در الگوریتمهای هوش مصنوعی، سوگیریهای دادهکاوی و سیاستهای طراحی پلتفرمها نیز به چشم میخورد. تبلیغات هدفمند که بر اساس تحلیل رفتار دیجیتال کاربران طراحی میشود، اغلب زنان را با ویژگیهای ظاهری خاص به تصویر میکشد و آنان را به مصرفکنندگان منفعل یا نمادهایی کلیشهای فرومیکاهد.
پیامدهای شیءانگاری دیجیتال
بسیاری از پیامدهای این رویه، در مورد خود زنان رخ میدهد. زنان از نوجوانی، دچار نارضایتی از بدن و ظاهرشان میشوند و این مسئله، بهشدت بر سلامت روان آنان مؤثر میافتد. رقابت بر سر کسب هر چه بیشتر معیارهای زیبایی، توجه افراطگونه به مُد در پوشش و آرایش، عملهای جراحی زیبایی، الگوهای غذایی نامتعادل و رقابت دائمی بر سر زیباتر بودن، زنان را در واقعیت نیز از توجه به شخصیت خود بازمیدارد و آنان را به همان چیزی تقلیل میدهد که فضای سایبر از زنان نمایش داده است؛ منفعل، زیبا، مورد پسند و البته ناآگاه. این روند تا آنجا ادامه مییابد که شاهد خودشیءانگاری زنان هستیم، به این معنا که درک زنان از خودشان بهعنوان یک انسان، به یک زن با ظاهر زیبا تغییر میکند. پژوهشها با تحلیل تصاویری که زنان از خود در فضای مجازی منتشر میکنند، به این نتیجه رسیدهاند که زنان با برهنگی بیشتر و عکسانداختن از زوایای خاصی که جذابیتهای ظاهری آنان را افزون میسازد، عملاً به این شیءانگاری دامن میزنند. همچنین تحلیل میزان بازخوردها به تصاویر منتشرشده از زنان نشان میدهد همچنان معیار پسند آنان، حفظ ملاکهای جذابیت زنانه از منظر مردانه است. این شیءانگاری دیجیتالی را میتوان بازتابی از مناسبات قدرت در جهان واقعی دانست. بسیاری از پژوهشگران معتقدند این پدیده به دلیل عدمحضور گسترده زنان در فرایند طراحی و توسعه فناوری شکلگرفته است. برای مقابله با این چالش، راهکارهایی همچون افزایش مشارکت زنان در حوزه فناوری، تدوین چارچوبهای اخلاقی برای هوش مصنوعی و ارتقای سواد دیجیتالی پیشنهاد شده است، اما باتوجهبه پدیده خودشیءانگاری زنان و تداوم فعالیتها بر مبنای پسندهای مخاطبان، نمیتوان انتظار داشت سهیمشدن زنان در فرایندهای پیشینی، تغییر قابلتوجهی در این زمینه ایجاد کند. اینجاست که باید توجه داشت فضای سایبری بهعنوان زیستی نوظهور، فرصتی برای بازتعریف نقشها و هویتهای جنسیتی نیز فراهم میآورد، اما این بازتعریف تنها زمانی به شکلی عادلانه رخ خواهد داد که نقد ساختاری و آگاهانه نسبت به بازنماییهای جنسیتی در این فضا شکل گرفته و از عناصر و ظرفیتهای فرهنگی در راستای حذف این نگرش به زنان بهره گیریم.
پیامدهای فضای سایبری مدیریتنشده در جامعه ایرانی
جامعه ایرانی نیز همگام با دیگر جوامع، از تأثیرات گسترش فضای سایبری و پیامدهای منفی آن رنج میبرد. رهایی بیش از هنجاری که فضای سایبری مدیریتنشده در اختیار کاربران آموزش ندیده میگذارد، تأثیرات منفی ماجرا را دوچندان میسازد. این معضل بهویژه به دلیل تفاوتهای فرهنگی عمیق میان جامعه ایرانی و جوامع غربی، انسان ایرانی را که در پسزمینههای فرهنگی خود با مفاهیمی، چون حیا، رفتار عفیفانه و حفظ حریم خو گرفته است، بهنوعی گسیختگی فرهنگی دچار میکند. یکی از امکانات فرهنگی که در این زمینه میتواند موردتوجه قرار گیرد، تأثیر مفهوم حفظ حریم در عرضه شخصی بهمنظور جلوگیری از شیءانگاری عمومی است. فرهنگ حجاب بهعنوان نگرشی مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و دینی از بسیاری از جنبههای شیءانگارانه که در فضای عمومی یا حتی فضای سایبری به زنان تحمیل میشود، جلوگیری میکند. در جوامعی که بدن زن به ابزاری برای تبلیغات یا جلبتوجه در رسانهها بدل شده است، پوشش و ایجاد حریمی آگاهانه در مسیر عمومی شدن و در معرض پسند و ناپسند قرارگرفتن بدن، میتواند نقش بازدارندهای در کاهش نگاه ابزاری به زنان ایفا کند. این تأثیر به طور خاص در فضای دیجیتال قابلمشاهده است. در بسیاری از محتواهای تصویری و تبلیغاتی که سوژه آن زنان هستند، پوششهای آزادتر به ابزاری برای جذب مخاطب و بازتولید کلیشههای جنسیتی تبدیل میشود. در مقابل، حضور زنان با پوششهای متناسب با فرهنگ حفظ حریم در این فضا، میتواند به بازتعریف معیارهای زیبایی و حضور اجتماعی زنان کمک کند و نگاه صرفاً کالا محور به آنان را به چالش بکشد، البته دیگرانی معتقدند صرف پوشش نمیتواند به طور کامل از شیءانگاری زنان جلوگیری کند و تغییر نگرشهای اجتماعی و اصلاح سیاستهای فرهنگی و رسانهای نیز ضروری است، بااینحال پوششی مبتنی بر فرهنگ حجاب، بهعنوان یکی از ابزارهای فرهنگی میتواند در کاهش این نگاه ابزاری به زنان نقش قابلتوجهی داشته باشد و زنان را از فروغلتیدن در خودشیءانگاری برهاند، هرچند باید توجه داشت تغییر در این مسیر، نیازمند آگاهی زنان از پیامدهایی است که شیءانگاری برای شخصیت زنانه آنان در پی دارد تا مبارزه با بازنمایی شیءانگارانه زنان از سوی خود زنان و با عاملیت آنان رقم بخورد.
* دانشجوی دکترای مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس