کد خبر: 1308064
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۰
پژواکی از صلای مقاومت آبادان در آیینه خاطرات فضل‌الله صابری
تصاویری نزدیک از شور مقاومت و ایستادگی اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، روایتی خواندنی از روز‌های مقاومت شهر آبادان را در خویش دارد
سمانه صادقی

جوان آنلاین: اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، روایتی خواندنی از روز‌های مقاومت شهر آبادان را در خویش دارد. این مجموعه از سوی فضل‌الله صابری به قلم آمده و انتشارات سوره مهر به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در ایضاحی بر محتوای کتاب، چنین آورده است: «فرکانس ۱۱۶۰، صدای مقاومت و پایداری یک شهر از رادیو آبادان است، یعنی که ما زنده‌ایم، یعنی که این شهر پابرجاست، یعنی که امیدی در نفس‌هاست. کتاب انعکاس یک فریاد است، روی طول موج مظلومیت و ایثار. نوشتن این کتاب برای من، صفیر آه جانسوز آوارگانی بود که سرگردانی در بیابان عزت را بر ننگ تسلیم ترجیح دادند. فرکانس ۱۱۶۰، پژواک بلند خطبه‌های مجاهد عارف و خطیب توانایی است که خاکستر هیبت فرعون استکبار و قارون‌های حامی‌اش را به نهیب آتش کلام خود بر باد می‌دهد. تمام بهار و تابستان ۱۳۵۹ را با شامه‌ای آکنده از بوی خیانت و تجاوز داخلی و خارجی گذرانده بودیم، اما هرگز تصور نمی‌کردیم این تجاوز تا این حد گسترده و سبعانه و برق‌آسا باشد و با چنین حمایتی از جانب همسایگان و مدعیان دموکراسی همراه شود. نسل من در حالی وارد این میدان ناشناخته شد که هنوز در نیمه راه قدم نهادن از نوجوانی و جوانی به کوران احساس مرد شدن بود. همه ما مردان ناتمامی بودیم که برای کامل‌شدن به دنبال فرصت و الگو می‌گشتیم و جنگ با همه دردناکی‌اش از پی انقلاب آمده بود تا ما را به آزمونی عظیم‌تر از آنچه انتظارش را داشتیم، فرا بخواند. گمنامی و دوری از به رخ‌کشیدن هویت‌های فردی، شرط اصلی و پایه نخست مردانگی بود و مردان بزرگی که راهنمای ما بودند، شهد آشنایی با این مرام و خصلت را چنان سریع به همگان چشاندند که ایثار و انصاف و خرد شمردن جهاد خود در برابر مجاهدت و صبوری دیگران، ستون اتحاد مردم و حصار حصین شهر در برابر همه شومی‌ها و بدکنشی‌ها شد. اگر بار بزرگی بر دوش‌ها کشیده شد، معجزه همین پرورش بود و اگر هنوز تشنه انتقال آن باور، آن تجربه و آن خصلت‌ها به آیندگان هستیم، از این روست که هیچ قدرتی را کارسازتر و گره‌گشاتر از اینها نمی‌دانیم. اکنون که در مرز ۶۰ سالگی کتاب را نوشته‌ام و جوانی باشکوه خود و هم‌نسلانم را مرور می‌کنم، لذت این تکرار کمتر از بازگشت به اوج قله اقتدار نیست و اگر درد و داغی نیز به خاطر می‌آید، این درد و داغ به نوبه خود شفای هزاران درد ناگفته و ناگشودنی است. من مرید بی‌قرار زنده یاد آیت‌الله حاج‌شیخ غلامحسین جمی نماینده امام‌خمینی و امام جمعه محبوب، کارمند ساده آن روز‌های رادیو نفت ملی، مکبر بی‌ادعای نماز‌های جمعه آبادان و رزمنده نوپای جبهه‌های جنوب، اکنون در حالی از آبادان و قهرمانانش نوشتم که به‌درستی نمی‌دانم سرداران فرهنگی گمنام را باید در مرکز توجه قرار داد یا معجزه‌آفرینان عملیات ثامن‌الائمه را باید به عنوان اسوه و الگو معرفی کرد....» 
در بخشی از فرکانس ۱۱۶۰، چنین می‌خوانیم: «سخت است برای افرادی که امروزه در محاصره امواج صوتی - تصویری گوناگون قرار دارند، توضیح بدهی که روزی روزگاری در گوشه‌ای ملتهب از این سرزمین، تنها شبکه اجتماعی رادیو بود و فقط صدا بود که مردم یک شهر را به هم پیوند می‌داد و آنان را دلگرم می‌کرد تا زیر بارش گلوله‌های دشمن امیدشان را از دست ندهند. تنها صدا بود که به رزمندگانی که توش‌وتوان نظامی چندانی نداشتند و اگر هم داشتند، در برابر دشمن تا دندان مسلح چیزی بیش از دست‌خالی نبود، پشتگرمی می‌داد تا خاک وطن را که عزیزتر از جان می‌پنداشتند، از میان چنگ‌ودندان غاصبان بعثی بی‌رحم‌تر از تاتار و مغول بیرون بکشند و آزاد کنند و نهال نوپای نظام جمهوری اسلامی را از تندباد حوادث محفوظ دارند....»

برچسب ها: کتاب ، آبادان ، مذهب
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار