کد خبر: 1305858
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۴۰۴ - ۰۲:۲۰
تجربه عینی سوگواری خواهر برای برادر برای خواهری که از کودکی با برادر بزرگ‌ترش رشد کرده، نقش «خواهر بودن» فقط یک رابطه ساده نیست

جوان آنلاین: برای خواهری که از کودکی با برادر بزرگ‌ترش رشد کرده، نقش «خواهر بودن» فقط یک رابطه ساده نیست، بلکه بخشی از هویتش شده است. پایگاه تبیان نوشت: وقتی برادر با مرگی دلخراش از دنیا می‌رود، خواهر احساس می‌کند بخشی از خودش را از دست داده است. 
 انقباض روانی و واکنش حسی شدید
در لحظه مرگ برادر، ذهن خواهر به طور خودکار دچار انقباض شناختی می‌شود، یعنی تمرکز شدید روی یک جزء صحنه (مثلاً چشم‌های برادر، خون، صدای افتادن) پیدا می‌کند، در حالیکه بقیه محیط در حاشیه می‌رود یا محو می‌شود. یعنی احساس شنوایی، بویایی و... موقتاً از کار بیفتد. 
 احساس شکاف وجودی و از هم‌پاشیدگی هویتی
برای خواهری که برادر بزرگ‌تر نقش همراه همیشگی، حامی یا تکیه‌گاه روانی داشته، دیدن مرگ ناگهانی او نوعی شکاف در ساختار هویت شخصی ایجاد می‌کند. ذهن او برای لحظاتی، توانایی تشخیص مرز بین «من» و «او» را از دست می‌دهد. این تجربه، در ادبیات روانشناسی با عنوان dissolution of relational identity شناخته می‌شود: «انگار بخشی از من هم مرد.»


 خالی شدن بدن، ته نشین شدن اندام‌ها
بدن دچار افت ناگهانی توان عضلانی می‌شود. کف پا، شکم و زانو‌ها سنگین یا خالی می‌شوند. ممکن است لرز ناگهانی یا گرگرفتگی شدید، بدون تغییر دمای محیط ایجاد شود. این واکنش، ناشی از شوک سیستم عصبی سمپاتیک است. 


 فعالسازی حافظه تصویری ناخواسته
ذهن، بی‌وقفه مشغول ضبط و ثبت عناصر تصویری صحنه می‌شود، بعدها، این تصاویر به شکل فلاشبک، کابوس یا اختلال تمرکز بازمی‌گردند. خواهر ممکن است بار‌ها و بار‌ها لحظه خاصی از مرگ را بازسازی کند: چشم‌ها، حرکت آخر، صدا، یا جزئیات بدن. 
 ناتوانی در واکنش هیجانی مشخص
در لحظه واقعه، خواهر ممکن است نتواند گریه کند، فریاد بزند یا حرفی بزند. نه به دلیل ضعف یا شوک صرف، بلکه به خاطر درگیری شدید سیستم عصبی با سازماندهی داده‌های حسی و احساسی. این نوع «فلج هیجانی» گذرا، اما عمیق است. همچنین ادراک زمان دچار اختلال می‌شود؛ ممکن است چند ثانیه بسیار کشدار یا کاملاً ناپدید شوند. 


 تجربه احساس گناه بازمانده
ذهن ممکن است به سرعت وارد فاز جایگزینی شود. افکاری از جنس: «کاش من جای او بودم»، «چرا او رفت و من ماندم؟» این نوع احساسات در روابط عاطفی نزدیک رایج است، حتی اگر کاملاً غیرمنطقی باشد. در روانشناسی به آن گناه بازمانده (survivor guilt) گفته می‌شود. 
 فروپاشی همزمان تصویر روانی گذشته و آینده
برخلاف مرگ‌های تدریجی، مرگ دلخراش ناگهانی در برابر چشم، باعث می‌شود حافظه بلندمدت دچار اختلال موقت شود. خواهر ممکن است دچار ناتوانی در به خاطرآوردن خاطرات خوب با برادر شود یا نتواند آیند‌های را بدون او تصور کند. این وضعیت به صورت «تختشدن روانی زمان» تجربه می‌شود. 
 واکنش شدید بدنی در ساعات اولیه
پس از حادثه، بدن ممکن است دچار علائم زیر شود: بی‌خوابی همراه با هوشیاری مفرط؛ تهوع یا بی‌اشت‌هایی شدید، لرزش اندام‌ها بدون سرما، سردی دست‌ها و پاها، تپش قلب یا درد قفسه سینه. در نبود علل جسمی، این نشانه‌ها مستقیماً با فعال ماندن سیستم واکنش سریع مغز و بدن به شوک مرتبط هستند.

برچسب ها: برادر ، سوگواری ، عزاداری
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار