مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی روزهای اخیر تبدیل به نماد عینی دشمنی با ایرانیان شده است. رافائل گروسی به اندازهای خود را ملزم به استمرار بازی در زمین واشینگتن و تلآویو میبیند که حتی در جلسه رسمی و اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز حاضر به محکومیت حمله نظامی امریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران (به عنوان کشوری عضو آژانس و انپیتی) نشد! مروری کلی بر مواضع گروسی در نشست اخیر شورای امنیت برای چندمین بار از حقیقتی تلخ تحت عنوان «سلطهپذیری عامدانه آژانس» پرده بر میدارد. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سخنرانی خود، بر ضرورت دسترسی فوری و قاطع بازرسان آژانس به تأسیسات ایران تأکید نموده و مدعی شده است:
«ارزیابی خسارات زیرزمینی در تأسیسات هدف قرار گرفته فردو در حال حاضر امکانپذیر نیست. رژیم منع گسترش سلاحهای هستهای در معرض خطر فروپاشی قرار دارد. ما خواستار خویشتنداری طرفین (ایران و امریکا) هستیم زیرا بازرسان آژانس هنوز در ایران حضور دارند.»
انشای امریکایی گروسی که متن آن در کاخ سفید پختوپز شده، فاقد هر گونه «مقدمه» و «تشریح گردش کار» است! گروسی اساساً از پاسخ به این سؤال که «بحران چگونه آغاز شده است؟» طفره میرود زیرا به وضوح میداند که هرگونه ورود به این حوزه مطلوب و مورد علاقه ترامپ و نتانیاهو به عنوان دو حامی اصلی وی در آژانس نخواهد بود. گروسی صرفاً روی «توصیف صحنه کنونی» متمرکز شده است، آن هم نه از باب نگرانی و دغدغه برای امنیت بینالملل بلکه از بیم حضور جاسوسان آژانس در ایران!
بخشی از معضل واقعی و ملموس «عدم بیطرفی آژانس» متأثر از ساختار این سازمان و نقش امریکا در تأمین بودجه آن است. امریکا بزرگترین مشارکت کننده در تأمین بودجه آژانس بینالمللی انرژی اتمی محسوب میشود و سالیانه ۲۰۰ میلیون دلار در مأموریتها و راستیآزماییهای کاملاً سیاسی این نهاد غیرمستقل سرمایه گذاری میکند. بدیهی است که شرط غیررسمی واشینگتن جهت تأمین این هزینه، عدم مغایرت خروجی گزارشها و راستیآزماییهای آژانس با اهداف و خطوط قرمز ترسیم شده از سوی کاخ سفید است. در یک ارزیابی کلی، سهم مشارکت امریکا در تأمین بودجه متداول آژانس، ۲۵ درصد از بودجه متعارف این سازمان میباشد!
اما بخش دیگری از این معضل معطوف به شخصیت گروسی به عنوان مدیرکل منصوب لابیهای امریکایی و صهیونیستی در رأس معادلات آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. در هیچ دورهای از ابتدا تاکنون، مدیرکل آژانس به شکل کنونی وابستگی خود را به واشینگتن و تلآویو ابراز ننموده است. همگان به یاد دارند که حتی در دوران مدیریت محمد البرادعی و یوکیو آمانو، برخی مواضع آنها در تأیید فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران و تفسیر متقن از ماده ۴ اساسنامه انپیتی (مبنی بر حق ذاتی غنیسازی اورانیوم از سوی اعضای آژانس و انپیتی) منجر به خشم و عصبانیت مقامات امریکایی شد. اما گروسی به اندازهای نگران اخم نتانیاهو و ترامپ است که حتی نگارش متن سخنرانیها و گزارشهای موهوم خود را به لابیهای صهیونیستی و غربی میسپارد. گروسی امروز در بین ایرانیان و هر مخاطب بیطرف و آزادهای در جهان منفور است.