یک: سرنوشت هر جنگی در دو میدان تعیین میشود: ما حتی اگر در جنگ سخت بر اسرائیل پیروز شویم - که انشاءالله با عزم و هوشمندی نیروهای مسلح و امدادهای غیبی محقق خواهد شد - این پیروزی، ما را از تعامل، روشنگری و در نهایت همراهی افکار عمومی دنیا در میدان نرم جنگ رسانهای و هدایت افکار بینیاز نخواهد کرد.
امروز افکار عمومی دنیا متأثر از شبکههای اجتماعی است. به عنوان مثال، اقبالی که مردم امریکا به پلتفرمهایی، چون اینستاگرام و فیس بوک و حتی پلتفرم چینی تیک تاک نشان میدهند، بیش از توجهی است که به رسانههای باسابقهای، چون CNN نشان میدهند. کار به جایی رسیده است که مجلس نمایندگان امریکا جلسهای با نماینده تیک تاک در امریکا ترتیب میدهند، جلسهای که بیشتر از آنکه در جهت روشن شدن ابهامات باشد، لحنی محاکمهگونه و سرزنشگرایانه دارد. چرا؟ امریکاییها به خوبی از قدرت و سیطره شبکههای اجتماعی بر افکار عمومی آگاه هستند و نمیخواهند عرصه روایتها در جنگ رسانهای را به رقیب خود ببازند. بنابراین با همه شعارهایی که بر لزوم آزادی بیان میدهند عملاً به دنبال محدود کردن پلتفرمهای غیر امریکایی هستند.
دو: امروز نیروهای مسلح کشور در قالب دفاعی مشروع در حمله به نقاط راهبردی اسرائیل از یک تاکتیک ترکیبی، شامل انواع موشکهای بالستیک، هایپرسونیک، کروز، انواع پهپادهای انتحاری هدایت شونده و نظایر آن استفاده میکنند و حتی شیوه استفاده از این تسلیحات از جمله چگونگی ترکیب آنها با همدیگر، تعداد و بازه زمانی استفاده از آنها به گونهای است که هم بتواند متناسب با شرایط و تحرکات اسرائیل به زیرساختهای رژیم ضربه بزند و هم از این تجهیزات نظامی به عنوان یک ابزار جنگ روانی استفاده کند.
در واقع جنگ برخلاف آنچه تصور میشود هنری بسیار ظریف است، ظریفتر از رشتههای ابریشم. اینکه شما بتوانید از موشک همزمان در جنگ سخت و نرم بهره ببرید، هنری شایسته احترام است و نیروهای مسلح کشور در هفته اخیر نشان دادند که به خوبی به ارزشهای این هنر واقفاند. مثلاً در روزهای اول ایران موشکها و پهپادهای خود را در ساعاتی خاص از شبانه روز - عمدتا در شب و ساعات بامدادی - به سرزمین اشغالی شلیک میکرد و نوعی شرطیشدگی در میان اسرائیلیها و شهرکنشینهای آنها ایجاد کرده بود که ساعتهای دیگر امن است و آنها در روز میتوانند زندگی عادی و روزمره خود را از سر بگیرند، اما در ادامه دیدیم که ایران به تدریج راهبرد خود را در این باره تغییر داد و با تغییر پیشفرضی که خود در میان اسرائیلیها نشان داده بود، آن نقطه امن زمانی را از آنها گرفت و از آن به بهترین شکل ممکن در جهت فرسایش روانی و عصبی و اختلال جدی و گسترده در روزمرگی زندگی و فعالیت اقتصادی اسرائیلیها بهره برد.
سه: این مقدمه در جهت تدقیق و روشنتر کردن این معناست که ما در حوزه جنگ رسانهای نیز بیش از هر زمانی به این هوشمندی خونسردانه احتیاج داریم. مهم است که شما چند موشک در زرادخانهتان دارید، اما مهمتر این است که شما با چه دستی از این زرادخانه موشک بیرون میکشید؟ دستی هوشمند و آرام از این موشکها استفاده میکند یا دستی آشفته و ترسیده؟
امروز جهان دارد ایران را تحسین میکند نه صرفاً به خاطر زرادخانه غنیاش، بلکه بیشتر به خاطر اینکه با دستی روشن و مطمئن و قلبی آرام از زرادخانه خود استفاده میکند و با اینکه بر انتقام پای میفشرد، اما آن را با آشفتگی و عصبیت آمیخته نمیکند. زرادخانه رسانهای ما نیز امروز نیاز دارد دقیقاً با همان دست و ذهن روشن و هوشمند از انواع راهبردهای ترکیبی برای به زانو درآوردن متجاوزان و گرفتن ابتکار عمل از آنان استفاده کند. اشتباه بنیادین و مهلکی که در این رابطه ممکن است دامنگیر ما شود این است که تصور کنیم در این جنگ رسانهای، حداکثر کاری که میتوان انجام داد این است که خوراک به دست افکار عمومی خودمان برسانیم، چون با توجه به سیطره و نفوذ رسانههای غربی و تسلط آنها بر شگردها و بازیهای فریب افکار عمومی، کار چندان مؤثر و قابل ارائهای نمیتوان در این باره انجام داد. اما این استدلال با نگاهی گذرا به آنچه امروز ایران در عرصه جنگ سخت با اسرائیل، امریکا و متحدان غربی آنها انجام میدهد پذیرفتنی نیست.
همه ما میدانیم که رژیم صهیونیستی، امریکا و در بازه وسیعتر غربیها به سلسله تسلیحاتی دسترسی دارند که ایران به خاطر نوظهور بودن صنایع دفاعی خود، گستره وسیع تحریمهای ظالمانه غرب و همچنین فتوای رهبری معظم انقلاب به آن تسلیحات دسترسی ندارد، اما هوشمندی فرماندهی کل قوا و نیروهای مسلح ایران به ویژه شهدایی که در این حادثه و پیشتر از دستشان دادیم، به گونهای بوده که ایران توانسته است امروز نه تنها با عزت در برابر هجمه کثیف و حیوانی - واژه کثیف و حیوانی نمیتواند به خوبی رفتارهای اسرائیل و امریکا را در این باره توصیف کند و به نظرم لغتنامهها دستشان در این باره تهی است - رژیم صهیونیستی بایستد بلکه اسرائیل را که از حمایتهای بیچون و چرای امریکا و قدرتهای غربی از جمله انگلیس، آلمان و فرانسه در آفند و پدافند بهرهمند است، به گوشه رینگ ببرد. در واقع ایران توانسته است در اوج تحریمها در حوزه جنگ سخت، زمین بازی خود را با مختصاتی پایدار به حریف دیکته کند و برق شادمانی را در قلب و چشم مردم منطقه و حتی حاکمان آن - گیرم که حاکمان به خاطر ملاحظاتی که دارند این برق را پنهان کنند - پدید آورد، حال پرسش این است که آیا ما نمیتوانیم این هوشمندی، درایت و غیرت را در قالب و گستره جنگ نرم نیز نشان دهیم؟ همچنان که شما در جنگ سخت باید تجهیزاتی بسازید که از مرزهای خودتان فراتر برود و سرزمین دشمن را هدف قرار دهد و روشن است تجهیراتی که از مرز فراتر نرود ترقه بازی کودکانهای بیش نخواهد بود و کسی هم جدی نخواهد گرفت این قاعده دقیقاً در جنگ رسانهای و نرم هم صدق میکند. ما اگر در عرصه جنگ رسانهای نتوانیم از مرزهای خود فراتر برویم در واقع کار خود را انجام ندادهایم و میدان را در اختیار حریف قرار دادهایم.
چهار: از زاویه نگاه تاریخی و اعتقادی، نهضت عاشورا که در میان ما شیعیان و البته نزد همه آزادگان دنیا الهام بخش و جریانساز بوده از آن جهت درخشید و ماندگار شد که پیام را رها نکرد. پیام به اندازه خون ارزشمند است. در واقع پیام همان خون و ادامه خون است، همچنان که خطابههای حضرت زینب سلام الله علیها ادامه خون امام حسین است. خون امام حسین است که این بار در قالب کلمه و پیام، خطابه و رسانه دوباره تجسم و تجسد مییابد و خود را نشان میدهد.
ما در نبرد مظلومانه و نابرابرمان با امریکا و اسرائیل باید بتوانیم خون مظلومان این فاجعه، خون زنان و کودکانی که به ناحق شهید شدند، خون سرداران و دانشمندان خود را که با بزدلی رژیمی نامشروع ترور شدند این بار به هیئت کلمه و خطابه، خبر و گزارش درآوریم، این خون باید به زبان فطرت ترجمه و مخابره شود وگرنه انتقام ما سخت نخواهد بود.
در حقیقت انتقام ما از اسرائیل زمانی میتواند سخت باشد که میدانداران عرصه رسانه چه نیروهای رسمی و چه نیروهای غیر رسمی در شبکههای اجتماعی، جوانهای خلاق و نوآور ما که گاه بیآنکه حتی خود بدانند سربازان کشور خود در این عرصه هستند بتوانند و از عهده این مسئولیت ساقط نشدنی برآیند که خون شهدایمان را نه صرفاً برای افکار عمومی خودمان که برای افکار عمومی جهان به تصویر بکشند.
پنج: ما امروز به نقطه زنی رسانهای نیاز داریم. هر کلمه و هر تصویر و هر فیلم باید دقیقاً در جایی فرود بیاید که به آن نیاز داریم و مهندسی این فضا به هوشمندی، تعامل، مداومت، صبوری و بسیج ظرفیتهایمان نیاز دارد. همچنان که امروز این اعتماد به نفس را داریم که آسمان و زمین اسرائیل را با وجود گنبد چندلایه به لرزه درآوریم این اعتماد به نفس را در فضای سنتی و مدرن رسانه باید بازیابی کنیم و پیامهایمان را از میان لایههای متراکم رسانهای غرب در ذهن و زبان مخاطبان اصلی مان یعنی افکار عمومی دنیا بنشانیم.
اگر اخلاص، مداومت، برنامه ریزی، بهره مندی از نیروهای متخصص، تصحیح مداوم رویکردها، بهرهگیری از فناوریهای روز - حتی در قالب مهندسی معکوس - در جنگ سخت نتیجه داده است، تجمع این الگوها و فرایندها و پیش نیازها به شکلی دیگر در عرصه جنگ نرم و رسانهای یا جنگ روایتها نیز نتیجه بخش خواهد بود
ما امروز در میان افکار عمومی دنیا زمانی میتوانیم به خوبی ظاهر شویم که اول از همه اقتضائات آن را بشناسیم و سپس محصولی را به صورت خلاقانه و متناسب با آن اقتضائات پدید بیاوریم.
معلوم است که سپاه برای صدور بیانیههای خود از قواعد یک نهاد نظامی بهره میبرد که در جای خود لازم و ضروری است، اما آیا نیروهای رسانهای باید از یک ادبیات و قالب واحد در این باره استفاده کنند؟ به نظرم پاسخ روشن است: ما جواهرات ارزشمندی در شبکههای اجتماعی خود داریم که میتوانند در جریان همین فراز و نشیبها صیقل بخورند و در جنگ روایتها درست در نقطهای فرود بیایند که ما به آن نیاز داریم. حسن باقریهای جدیدی که با نبوغ ذاتی خود میتوانند عرصه جنگ شناختی و رسانهای را به دست بگیرند، آنها میتوانند از میان نسل z باشند، از میان دهه هشتادیها و حتی دهه نودیها، ما میتوانیم از کلیشههای ذهنی مرسوم خود که عمدتاً بر شکاف نسلی استوار است فاصله بگیریم، میدان را برای آنها باز بگذاریم و اجازه دهیم که آنها با روایتهای خاص خود که مبتنی بر مینیمال گویی، نوآوری و حتی طنز است در این عرصه بدرخشند.
امتیاز بزرگ ما در این نبرد این است که عرصه کاملاً شفاف و روشن است: ما هدف ترور و تجاوز قرار گرفتهایم، بنابراین نیازی به نیرنگ و فریب و دستکاری واقعیت در رسانهها نیست. این کار ما را که معتقد به موازین اخلاقی و آموزههای وحیانی هستیم و نمیتوانیم مثل صهیونها مرزهای اخلاق را کنار بگذاریم و مرتکب جنایت شویم بسیار ساده میکند. تنها کار ما در این باره این است که اجازه ندهیم پوستین وارونه و غبار و زنگار تحریف بر تن این فاجعه - حماسه پوشانده شود.